«ماشین حساب»
نویسنده: المر رایس
مترجم: زهرا جهانفریان
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
88 صفحه، 17000 تومان
***
نمایشنامهها شامل گفتوگوهایی با توضیحات کوتاه برای توصیف صحنهاند و چون برای اجرا نوشته میشوند، توضیحات اضافی و طولانی ندارند. همین موضوع دلیلی برای شروع مطالعۀ این متون و علاقهمندی به نمایشنامه است؛ چرا که این دیالوگها اصل و پیشبرندۀ نمایشنامه هستند. به عبارتی دیگر میتوان گفت نمایشنامه یک داستان عینی و بیرونی است که مخاطب آن را میبیند و حس میکند و برعکسِ داستان دارای جزئیات بسیار نیست. در چنین متونی ابتدا یک شخصیت یا فضا معرفی شده و دیگر تا پایان ماجرا توصیف نمیشود؛ بنابراین خواننده نمایشنامه میبایست یک تصویر ذهنی پایدار ایجاد کند و تا انتها آن را با خود همراه داشته باشد. برای توصیف زمان و مکان و شخصیتها باری روی دوش نویسنده نیست و مسئولیت آن بر عهدۀ متصدیان اجرایی نمایش است. این موضوع حساب نمایشنامه را از شعر و داستان جدا میکند و تمام این موارد نمایشنامه را به یک نوشتۀ چالشبرانگیز برای افزایش قدرت ذهن مخاطب تبدیل میکند.
المر رایس نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس اهل ایالات متحده آمریکا بود که به دلیل برخی آثار همچون «ماشین حساب» و «صحنۀ خیابان» که برندۀ جایزۀ پولیتزر شد و کورت ویل آن را به اُپرا درآورد، شناخته شده است. موضوع بیشتر نمایشنامههای رایس همچون «ما، مردم» و «چشمانداز امریکایی» مسائل سیاسی و اقتصادی است. رایس نمایشنامۀ «ماشینحساب» را سال 1923 به رشتۀ تحریر درآورد. داستان این نمایشنامه دربارۀ مردی به نام صِفر است که به عنوان حسابدار در مؤسسۀ بزرگی مشغول به کار است. صِفر بعد از بیست و پنج سال کار در چنین جایگاهی متوجه میشود که قرار است یک دستگاه ماشین حساب جای او را در شرکت بگیرد و داستان اینگونه آغاز میشود.
رایس در این نمایشنامه جلسۀ دادگاه، اعدام و سفر آقای صِفر به زندگی پس از مرگ را به تصویر میکشد. «ماشین حساب» در حقیقت نمایش زندگی روزمرۀ کارگری یقهسفید در قرن بیستم است که تحت تأثیر ایدیولوژیهای سرکوبگر جامعۀ سرمایهداری قرار دارد. نویسنده در این اثر به چگونگی مکانیزهشدن مشاغل و این موضوع که چنین روندی چطور آرام آرام منجر به از دست دادن عواطف انسانی میشود پرداخته است. نمایشنامه «ماشین حساب» را میتوان نقدی بر تکنولوژی دانست. رایس این اثر را هنگامی نوشته که ادارات و کارخانههای آمریکا به سرعت در حال مکانیزهشدن بودهاند و در این مقطع بسیاری از کارگران، کار خود را در برابر پیدایش ماشینها از دست دادند. رایس زندگی در جامعۀ سرمایهداری را با این دلیل مورد انتقاد قرار میدهد که چنین روندی مانع زندگی خودمختار انسان و عدم بهرهگیری او از زیست خود شده و محل کار را تبدیل به مرکز سرکوب توسط افراد قدرتمند و ثروتمند میکند تا افرادی از تلاش کارگران به نفع خود سود ببرند. این روند باعث جدایی انسان از وجود و طبیعت ذاتیاش و موجب محرومیت او از ماهیت معنوی خود میشود. بیگانگی میتواند به طور کلی با ایجاد زمینه برای پیشرفت و سرمایهگذاری همگان به صورت مساوی در یک جامعۀ آزاد حذف شود. این نمایشنامه را میتوان سمبل تمام افرادی دانست که به سبب تغییرات ماشینی زندگی مشاغل خود را از دست دادهاند.
آقای صِفر وقتی متوجه میشود یک ماشین جایگزین او شده، رئیس خود را میکشد. او پس از اینکه به همین دلیل در مکانی مانند بهشت موسوم به سرزمین الیسیوم به دار آویخته میشود، پی میبرد که زندگی غیرقابل تحملی داشته است. وی از ماشینی که جایگزینش شده نفرت دارد و حس میکند در تمام زندگیاش مانند یک ربات کار کرده است: «من یه آدم حوصلهسربرم، باید قبول کنید. بیستوپنج سال یک کار تکراری رو انجام دادم بدون اینکه حتی یک روز رو هم از دست بدم. چهلودو هفته در سال. چهلودو و... اونا مجبور نشدن دنبال من بگردن، مگه نه؟ سعی نکردم فرار کنم، درسته؟ کجا میخواستم فرار کنم؟! راستش اصلاً بهش فکر نکردم. الان میگم به چی فکر میکردم... اینکه چطور به زنم بگم اخراج شدم. اون بعد از بیستوپنج سال اخراجم کرد، میفهمید چی میگم؟...»
در اثر پیشرفتهای چشمگیر فناوری طی سالهای اخیر، کامپیوترها به چنان سطحی از توانایی رسیدهاند که میتوانند به جای انسان بسیاری کارها و وظایف را انجام دهند. امروزه سیستمها، سامانهها، رباتها و ماشینهای هوشمند در ادارات، شرکتها، مؤسسات و کارخانههای مختلف وجود دارند که به تدریج جای کارکنان آنها را میگیرند. اکنون انسانها شبیه به رباتهایی انساننما شدهاند و این مهمترین تغییر و تأثیر فناوری در زندگی ما بوده است. فناوری را میتوانیم در آب و هوا و غذا، آموزش، کسب و کار، انرژی، ارتباطات، انواع خودروها، سفرها، خرید و فروش، بانکداری و غیره ببینیم. تکنولوژی همه جا را تسخیر کرده و تقریباً تمام زندگی افراد را شامل میشود. به عبارتی فناوری پادشاهی شده که انسان بردۀ اوست و در عین آسانی و مدرنی انجام امور در بسیاری موارد جایگزین لذت زندگی شده است. «ماشین حساب» نمونهای از همین جایگزینی ماشین به جای انسان و تبعات آن در زندگی است.
مترجم نمایشنامه «ماشین حساب» زهرا جهانفریان است که ترجمه و ویراستاری کتابهایی چون «این راهش نیست»، «واژههایی در اعماق دریا»، «101 سؤالی که در بیستسالگی باید از خود بپرسید»، «آخرین دختر» و «بازگشت شازده پسر» است. ترجمۀ نمایشنامه «ماشین حساب» سلیس و روان است و توانسته پیام این متن را به همان صورتی که در زبان مبدأ بوده به زبان مقصد منتقل کند.