چرا مجمع تشخیص به مصلحتسنجی رهبری اعتنا نمیکند؟
فرهیختگان نوشت: «چند هفته پیش نامهای با موافقت چند تن از اعضای مجمع تشخیص نظام و به طرفیت حجتالاسلام و المسلمین اعرافی که خود ایشان نیز یکی از اعضای فقهی مجمع تشخیص هستند تنظیم شده و در رد راهکار بطلان معاملات قولنامهای و بیاعتبارسازی این نوع از معاملات در محاکم برای دفتر رهبری ارسال شده است.
نامهای که در آن با ذکر برخی استدلالها نظیر آنکه در بسیاری از کشورهای عربی اسناد عادی معتبر است، صراحتا طرح ارسالی مجلس را رد کرده و طرحی جایگزین در چند بند به ایشان پیشنهاد دادند.
در ادامه نیز رهبر انقلاب طی پیام زیر پاسخ این نامه را برای مجمع ارسال کردند.
-اولا: مقصود اینجانب عدم اعتبار اسناد غیررسمی در مخاصمات و مرافعات است و ناظر به بطلان معامله نیست. در واقع این دستورالعمل به قوه قضائیه است. پس اگر طرفین معامله مخاصمه ندارند و به قوه قضائیه مراجعه نمیکنند، معامله حتی بدون سند غیررسمی هم معتبر است (قال تعالی: فان امن بعضکم بعضا... و قال الا ان تکون تجاره حاضره...).
-ثانیا: اسناد عادیای که قطعیت آنها محرز است و مثلا مهر و امضای مقطوع به علما و معتمدین در ذیل آنهاست از این حکم خارجند.
-ثالثا: اگر مجمع تشخص مصلحت، مصلحت یقینی مورد نظر حقیر را تصدیق نمیکند به تشخیص خود عمل نماید.
آنچه مشخص است آن است که این اختلافات بر سر کشف آن چیزی است که رهبری در صحبتهای اخیر خود از آن به مصلحت قطعی و در این پیام به مصلحت یقینی تعبیر نمودند. موضوعی که ادعای طراحان طرح الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول و همچنین نویسندگان این نامه در دو طیف آن قرار دارند.
رهبری در سخنرانی 6 تیر خود تصویب طرح فوق را علیرغم ایرادات شورای نگهبان مصلحت قطعی نظام و مردم دانستند و همین دستور موجب شد طرح در دستور کار مجمع تشخیص قرار بگیرد.
طرح سه ماه پس از این هم در مجمع باقی ماند تا اینکه مشخص شد ظاهرا برخی فقهای مجمع تشخیص مخالف طرح بوده و این نامه نیز ماحصل همین نظرات است. اما نکته قابل توجه در این نامه اشاره مستقیم و خطاب رهبری به مجمع تشخیص است و این سوال را در ذهن ایجاد میکند که اگر بنا به ادعای رئیس مجمع تشخیص مصلحت، نامه از مجمع نبوده پس چرا جواب این نامه مستقیما مجمع را مورد خطاب قرار داده است؟
از آن گذشته تنظیم این نامه از طرف یکی از اعضای مجمع تشخیص بیش از پیش طرفیت برخی اعضای این مجمع را مخالفت با طرح مجلس بیش از پیش پررنگ مینماید.
این تفاسیر البته جنبه دیگری نیز دارد. در شرایط فعلی که مقامات سه قوه در صحبتها و مواضع خود علنا به ضرورت تصویب چنین طرحی اذعان کردهاند و رهبری نیز دو مرتبه بیاعتباری این معاملات را مصلحت دانستهاند، این سبک از رفتارها و گفتارها بیشتر به نوعی به مانعزایی بر سر حل معضل اسناد غیررسمی در کشور منجر خواهد شد.
از آن گذشته لازم به ذکر است که مجمع تشخیص مصلحت نظام بنا بر قانون اساسی پیشبرنده یکی از شئون رهبری یعنی تشخیص مصلحت است. در چنین شرایطی رهبر انقلاب به عنوان ولی فقیه خود مستقیم به موضوع ورود کرده و از بازوی کارشناسی خود استفاده نکرده و این امر را تشخیص داده است که مصلحت ثانوی در تعارض و تزاحم با مصلحت حکم اولی نبوده است.
از این رو ایشان با تشخیص مستقیم مصلحت، حکم حکومتی صادر نمودهاند. حال در این شرایط مخالفت اعضای مجمع با این حکم چه معنایی جز مخالفت با مصلحت قطعی رهبر انقلاب را به ذهن متبادر میکند؟!»
***
تحلیل لیلاز درباره تاثیر جنگ غزه بر اقتصاد ایران
سعید لیلاز به اکونگار گفت: «در وهله اول باید بگویم که جنگ غزه در یک محدوده جغرافیایی کوچک رخ داده و تا زمانی که این جنگ فرامنطقهای نباشد، بازارهای داخلی و خارجی تاثیر چندانی از آن نمیگیرند. آنچه که روز یکشنبه در بازار بورس، سکه و طلا و دلار ایران رخ داد یک هیجان و واکنش مقطعی بود. همچنین گرانی نفت در روز گذشته یک واکنش زودگذر بازارهای بینالمللی به جنگ غزه بود...
منظور از گسترش ابعاد و ایجاد جنگ فرامنطقهای کشیده شدن پای ایران و برخی کشورها به این جنگ است. البته باید بگویم اگر شخص نتانیاهو بخواهد پای ایران را به جنگ بکشد و موفق شود، ایران را یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در این رخداد قلمداد کند، اتفاقات سیاسی و اقتصادی غیرقابل کنترلی در خاورمیانه رخ میدهد. این اتفاقات تمامی خاورمیانه را تحت تاثیر قرار میدهد که تبعات آن غیر قابل تصور است.
البته باید بگویم بعید است که نتانیاهو بتواند ایران را در این جنگ سهیم کند. تا الان علاقهای برای این کار از سوی آمریکا و ارتش اسراییل دیده نمیشود. در حال حاضر ارتش اسراییل ضعیفتر از آن است که بتواند در چندین جبهه مبارزه کند. در بیانیههای ارتش اسراییل دیده میشود که هیچ علاقهای به گسترش جنگ ندارند...
باید بگویم که موضع حزب الله لبنان و عملکرد جمهوری اسلامی ایران در این جنگ بسیار هوشمندانه بوده است. ایران مراقب است که در دام نتانیاهو نیفتد. روز گذشته ارتش اسراییل بیانیه داد که ایران نقشی در این جنگ ندارد و این احتمال بسیار ضعیف است که نتانیاهو بتواند خلاف موضع ارتش عمل کند...
اتفاقی که این چند روز در بازارها رخ داد یک فشار روانی بود. واقعیت این است که تدوام جنگ غزه منجر به تحول خاصی در سیستم سخت افزای اقتصادی ایران نخواهد داشت. همچنین تاثیری هم روی بازارهای بینالمللی نخواهد گذاشت. قیمت نفت در صورت تداوم جنگ در این حد و اندازه تغییر نمیکند.
در صورت تداوم جنگ غزه که کمی بعید به نظر میرسد بازهم اقتصاد جهان و اقتصاد کشورمان نوسان خاصی را تجربه نخواهد کرد. هرآنچه که در این روزها تجربه شده حاصل فشارهای روانی زودگذر است که اثر چندانی روی کل اقتصاد ندارد.»
مهدی طغیانی سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس درباره شوک ناشی از عملیات حماس به برخی بازارهای اقتصادی در کشور به تسنیم گفت: ما در برخی از مقاطع حساس مشابه همچون ترور حاج قاسم یا هدف قرار دادن پایگاه عین الاسد نیز سابقه بروز چنین شوک هایی را داشتیم که عمدتاً نوسانات روانی ناشی از تغییرات در انتظارات اقتصادی است و ارتباطی با عوامل بنیادین ندارد و به نظر می رسد کاملا قابل بازگشت باشد.
طغیانی در عین حال تاکید کرد: برخلاف برخی دیدگاه ها که معتقدند رویدادها اخیر حلقه تحریم ها علیه ایران را تنگتر خواهد کرد، تحلیل من از آثار اقتصادی اتفاقات اخیر این است که پروسه رفع تحریم های اقتصادی برای ایران را هموارتر خواهد کرد.
***
گسترش کالابرگ به دهکهای ششم و هفتم
به گزارش تسنیم، سید صولت مرتضوی؛ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اعلام خبر اضافه شدن دهکهای 6 و 7 به طرح کالابرگ اظهار کرد: حسب دستور رئیس جمهور مقرر شد دهکهای 6 و7 مشمول یارانه تشویقی یعنی 120 هزار تومان مضاعف بشوند.
وی تصریح کرد: در همین ارتباط تمهیدات لازم برای این مسئله در نظر گرفته شده است و انشاءالله اوایل هفته آینده دهکهای 6 و7 همانند 5 دهک قبلی مشمول یارانه تشویقی خواهند شد.
وزیر رفاه گفت: در طرح کالابرگ، افرادی که 200 هزار تومان یارانه نقدی خود را هزینه 11 قلم کالای مد نظر و اعلام شده بکنند مشمول یارانه مضاعف 120 هزار تومانی خواهند بود.
***
آخرین جزئیات طرح سربازی مجلس
یعقوب رضازاده عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به تسنیم گفت: بررسی طرح خدمت سربازی در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با حضور معاونین ستادکل نیروهای مسلح و نظام وظیفه انجام شد و قطعاً در این مجلس شورای اسلامی به تصویب خواهد رسید.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به جزئیات طرح، افزود: تکلیف دانشجویان خارج از کشور و معافیتهای تحصیلی در این طرح مشخص شده است و همچنین برای مشمولین غایبی که دارای دو یا چند فرزند هستند کسر خدمت در نظر گرفته شده است.
رضازاده با بیان اینکه در طرح مذکور موضوع خرید خدمت دیده نشده است، تصریح کرد: با توجه به این که تعداد مشمولین غایب در کشور زیاد است، طرح سربازی بیشتر برای ساماندهی این مشمولان خواهد بود و نکته مهم این طرح این است که مدت زمان سربازی تغییری ندارد و همان 2 سال خواهد بود.
وی ادامه داد: اما موضوع مهم طرح سربازی نوع معافیتهای پزشکی بود که دچار تغییر و تحول شده است و همچنین درباره حقوقها نیز تصمیم گرفته شده است که قرار است در بحث حقوقها اتفاقاتی رقم بخورد.
این نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: بعد از اتمام بررسی برنامه هفتم توسعه در صحن مجلس طرح سربازی در دستورکار صحن قرار خواهد گرفت تا هرچه سریعتر این طرح به تصویب برسد.
***
همه جهان اشغالگری اسرائیل را قبول دارند
عصرایران نوشت: «درست است که در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی تمام سرزمین فلسطین، اشغالی است و حتی باریکه غزه هم زندانی بزرگ و بدون سقف است و از آن نمیتوان به عنوان منطقهای در کنترل خود فلسطینیها مانند یک سرزمین آزاد و مستقل یاد کرد اما غرب هم اذعان دارد که بخشهای تصرفی بعد از جنگ ۶ روزه در 1967 اشغالی است. یعنی در اصل اشغال اختلاف نیست. بلکه بر سر میزان آن تفاوت است و تنها تندروهای اسراییل و سلطنتطلبهای ایرانی تمام فلسطین را از آن اسراییلیها میدانند و تازه موضع آنها با خود محمد رضا شاه هم متفاوت است!
به عبارت دیگر از نگاه جمهوری اسلامی و حماس و برخی دیگر از گروههای فلسطینی همه سرزمین اشغالی است و از منظر معتقدان به "یک سرزمین - دو دولت" تنها آنچه بعد از جنگ 6 روزه تصرف کرده اشغالی است و در موضع اخیر عربستان سعودی هم دیدیم تعبیر «اشغالگر» را به کار برده است: «تحولات در وضعیت بیسابقه بین برخی از گروههای فلسطینی و نیروهای اشغالگر را که منجر به تشدید سطح خشونت کنونی در بعضی جبهه ها شده از نزدیک رصد میکنیم.»
ملاحظه میکنید که در ادبیات سعودیها هم کلمه «اشغالگر» وجود دارد که ناظر به اشغال سرزمین های بعد از ۱۹۶۷ و خلاف توافق اسلوست هر چند تابع پیمانهای شکست خورده یا نیمه تمام صلحاند و مثل جمهوری اسلامی ایران تمام سرزمین را اشغالی نمیدانند.
بنا بر این تنها جمهوری اسلامی و حماس بر لفظ اشغالگر تأکید ندارند بلکه اختلاف بر سر میزان سرزمینهای اشغالی است و این که بعضی را واگذار شده میپندارند و برخی را نه.
با این نگاه ادبیات شبکههای تلویزیونی سلطنت طلب حتی با ادبیات گروههای میانهرو در اسراییل و فلسطین هم سازگار نیست چرا که تنها لیکود و نتانیاهو و تندروها میگویند «کل سرزمین تاریخی اسراییل، میراث قوم یهود است و هیچ بخشی نباید تحویل شود».
حماس مستقل از کشورهای دیگر تصمیم میگیرد
هممیهن نوشت: «واقعیت این است که عملکرد نتانیاهو در کرانه غربی و بهویژه غزه، راه دیگری را پیش پای مردم آنجا قرار نداده است. دو میلیون نفر و فرزندانشان محکوم به حبس ابد با اعمال شاقه در زندانی به بزرگی باریکه غزه شده بودند.
از سوی دیگر، مظلومنمایی اسرائیلیها ناشی از سنت مربوط به هولوکاست است. هنوز هم در جوامع اروپایی بخشهای ضدیهود هرچند ضعیف فعال است. درحالیکه این مسئله در اینجا از منظر دینی نیست، بلکه ضدیت با صهیونیسم و دولت نژادپرست است. بنابراین، اگر به آنان ظلمی شده غربیها مرتکب شدهاند و باید جریمهاش را خودشان بپردازند و نه مردم دیگر نقاط جهان، بهویژه خاورمیانه.
بدترین بخش رفتار آنان این است که برای پوشاندن ضعف خود و نادیده گرفتن فلسطینیها میکوشند که پای کشورهای دیگر را به میان بکشند تا بگویند دشمن ما مردم و نیروهای فلسطین نیست و اگر هم هست، ضعیف است.
این شیوهای است که اغلب حکومتها برای نادیده گرفتن مشکلات داخلی خود انتخاب میکنند و میکوشند پای خارجیها را به میان بکشند و طرف اصلی و واقعی خود را با برچسب وابستگی به خارج تحقیر نمایند. اتفاقاً به علت وجود همین رویکرد تحقیرآمیز به دیگران است که آنان را به حساب نیاوردند و قادر نشدند واقعیتی به این بزرگی را در چند کیلومتری مرز خود و داخل زندان غزه ببینند.
واقعیت این است که حماس با جنبش «الفتح» و «ساف» تفاوتهای جدی دارد. سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) از چند گروه تشکیل شده بود که هرکدام به کشوری نزدیک بودند و تا حدی مواضع آنها را نمایندگی میکردند...
حماس بهکلی متفاوت از آنان است. اینها از سازمان آزادیبخش فلسطین درس گرفتند و کمتر وارد مجادلات سیاسی کشورها شدهاند و این موجب حفظ استقلال تصمیمگیری آنان شده است. البته غربیها این را میدانند، ولی اسرائیل برای توجیه شکست خود، ادعای حضور غیرفلسطینیها را طرح کرده است. این اصل حتی برای حزبالله هم صادق است و راز ماندگاری قدرتمندتر آنان در همین استقلال رای و تصمیم آنان است.»