گروه تعاملی الف - فرزانه الله یاری:
حقیقت تلخی در کشور ما وجود دارد به نام چاپلوسی و بادمجان دور قاب چیدن؛ اما واقعیت مهمتر از آن وجود دارد که چرا این آسیب فرهنگی و سازمانی نه فقط در ادارات و سازمانهای ما که در جامعه و خانوادههای ما نیز ریشه دارد؟ پاسخ ساده است: عمدۀ ایرانیان نه انتقاد را میپذیرند و نه روی خوش به آن نشان میدهند! خدا نکند در یک گفتگو(بخوانیم جلسۀ اداری) زیردستی به بالاسری خودش، نظر تخصصی و دلسوزانه اما تلخ ارائه بدهد؛ یا حرفش را قبول نمیکنند و یا کاری میکنند که خودش حرفش را پس بگیرد و پشیمان شود!
چاپلوسی، بلای جان توسعه و پیشرفت کشور شده است؛ چند مدیر را سراغ داریم که در یک جلسۀ عمومی بین معاونین و سرپرستان خود با شهامت بگوید: من چه عیبی در این نگاهم دارم؟ مشکل من کجاست؟ آیا اصلا جو و فرهنگی به وجود آمده که انتقاد و اشکال گرفتن را یک ارزش بداند؟ و نه مانعی برای یک شخص که با همۀ وجود به نبرد آن برود و نابودش کند؟ آیا اصلا جو و فرهنگی به وجود آمده که انتقاد و اشکال گرفتن را یک ارزش بداند؟ و نه مانعی برای یک شخص که با همۀ وجود به نبرد آن برود و نابودش کند؟
متخصصترین و دانشیترین نیروها امروزه متأسفانه مورد غضب قرار میگیرند و به حاشیه میروند و یا در جایگاههایی قرار میگیرند که کار اثربخشی ندارند یا دیده نشوند. اما عمدتاً کسانی که چاپلوس هستند و بله قربان گو! همانها ترفیع میگیرند و رشد و ترقی! من تصور میکنم یکی از آسیب هایی که امروز کشور ما، بنگاههای اقتصادی و به خصوص سازمانها و کسبوکارها با آن مواجه هستند، عدم دوری از مسائلی مانند چاپلوسی و بله قربان گویی است. اگر چاپلوسی را بها دهیم، شایسته سالاری نابود می شود. وقتی شایسته سالاری نابود شود، انتظار توسعه بی معناست؛ خصوصا در زمانی که تحت تحریم و جنگ از همه دشمنان کشور عزیزمان هستیم.