حضور سازمان های به اصطلاح دولتی که وابسته به بودجه حاکمیت هستند و دغدغه بازگشت سرمایه و گردش اقتصادی سینما را ندارند , همانند کانون پرورش فکری ، سازمان تبلیغات اسلامی (حوزه هنری) بنیاد شهید، سازمان بسیج مستضعفین ، سپاه پاسداران (اوج ، روایت فتح و...) بنیاد سینمایی فارابی ، نیروی های ارتش هوایی، زمینی، نیروی انتظامی (ناجی هنر ) و ... در تولید فیلم و سریال سینمایی و تلویزیونی بسیار پررنگ شده و سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر هم به گونه ای طراحی شده که اکثریت فیلم های شرکت کننده نیز ، از این طیف هستند.ابن شیوه غلط جشنواره شائبه هایی ایجاد کرده که باید تعمق و تحلیل نمود و تکلیف را مشخص کرد،
برخی حضور گسترده ارگانها را بهانه ای برای نظارت و کنترل عرصه فرهنگ و هدایت به کانال خاص ایدئولوژیک میدانند و برخی حضور گسترده ارگانها را باعث پر کردن خلاء های مضمونی و رونق تولید فیلم و طبیعتا برآورده کردن نیازهای تماشاگر خاموش با گرایش فکری متنوع می دادند. واقعیت این است در همه جای دنیا ، مرسوم است، ارگان هابی برای رسیدن به اهداف ،از ابزار رسانه ای فیلم با صرف بودجه های کلان بهره می ببرند و مخالفت و نقد جدی هم وجود ندارد. در ایران هم با توجه به اهداف فرهنگی کلان حضور ارگانها را نه تنها مضر بلکه موثر و واجب میدانم اما چون تعاریف اهداف و شرح وظایف، شفاف نیست برخی ارگانها، بجای پرورش اهداف مورد نظر، خود را متولی اصلی سینما و تولید فیلم میدادند و حتی برای رسیدن به قدرت و حاکمیت ، جنگ و درگیری راه انداخته و میخواهند سینما را از نو اختراع کنند! و یا برای پز دادن آمارهای بی خاصیت مدیریتی، پولهای بیت المال را به بهانه فیلمسازی دور می ریزند.
شرط موفقیت و حضور اقناع کننده ارگانها ،رعایت چند نکته اساسی و زیربنایی است که یکی از آنها، جلوگیری از نقش کنترل گری نظارت و سانسور بر کل سینما ، جلوگیری از نگاه تنگ نظرانه رویایی و بالعکس بستر سازی برای بروز نوآوری خلاقانه هنرمند در جهت رسیدن به اهداف استراتژیک ارگان مربوطه است. نکته مهم تر ساخت آثار درخشان با فرم قالب نوین توسط کارگردانان کاربلد و نخبه نه جوانان علاقمند اما تازه کار سینما و تولید فیلم هایی بی خاصیت و بی تماشاگر و گل درشت کردن شعار های به ظاهر آرمانگرایانه است.