در ماجرای تلخ و دردناک سقوط بالگرد حامل رئیسجمهوری و همراهانش، آنچه که کمتر مورد توجه قرار گرفت، ضایعه از دستدادن و فقدان دیپلمات برجستهای است که ترجیح میداد به دور از هر گونه هیاهو و حاشیه، در متن وظایف دیپلماتیک خود باشد. بر خلاف آن روایت ناصواب یکی از دیپلماتهای پیشین مبنی بر علاقه حسین امیرعبداللهیان به حضور در قاب رسانهها، به یاد نداریم که در دوران نقشآفرینی بهعنوان عالیترین مقام وزارتخارجه، تمایلی به این امر داشته باشد. بالعکس، شهید امیرعبداللهیان را باید جزو آن دسته از سیاسیونی قلمداد کرد که تمایلی به خودنمایی نداشته و در تمام شئون زندگیاش این مسئله محسوس بود.
شاید کمتر کسی مطلع است که این دیپلمات شهید جزو جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس بود و در زمان حیاتش هم هیچگاه این مسئله هویدا نشد. و یا حتی زندگی ساده او که بنا به روایت همکاران سابقش در وزارتخارجه، در منزلی کوچک ساده و در نقاط دورافتاده پایتخت میزیست و هیچگاه میل به تجملات و یا امکان سکونت در مناطق مجلل تهران نداشت و همین خصایص برجسته بود که این دیپلمات شهید را با دیگران متمایز میکرد؛ اویی که از دل فقر و محرومیت برخاسته، دردهای واقعی توده مردم را درک کرده و همین مسئله، علت تلاشهای وافرش برای قدم برداشتن در مسیر تامین منافع کشور و ملت بود. امیرعبداللهیان هیچگاه سیاستخارجی را ابزاری برای سیاستداخلی تلقی نکرد و آنچه که برایش ارجحیت داشت، اقتدار و منفعت ایران بود. او میدان را در مقابل دیپلماسی تعریف نمیکرد بلکه بهشکل هنرمندانهای بین این دو عنصر کلیدی، پیوند برقرار کرده و از آنان بهصورت توامان برای امنیت و منافع ملی بهره میبرد.
فارغ از چیرهدستی دیپلماتیک شهید امیرعبداللهیان، خصایص اخلاقیاش او را به نیکنامی شهره میکند. این شهید در مواجهه با ناملایمات و حتی نیش و کنایههای وارده، صبر پیشه کرده و آنچه برایش ارجحیت داشت، عمل به وظایف محوله بود. هیچگاه یادمان نمیرود که عدهای مغرض – که از قضا چهرههای مشهوری هم بهشمار میروند – کیفیت یکی از سخنرانیهای او در مجامع بینالمللی را دستاویز تمسخر و البته بازیچه منفعتطلبیهای خود قرار داده بودند اما برای این دیپلمات برجسته، تمامی این واکنشها محلی از اعراب نداشت. او به ایران و منافع ملی میاندیشید و این قسم ناملایمات خللی در اراده او وارد نکرد.
امیرعبداللهیان نشان داد که میتوان به بالاترین مقام و رسیدن به کرسی وزارت نائل اما اسیر هیبت قدرت نشد و احترام پیشکسوتان، خاکخوردهها و پیشینیان خود را داشت. تواضع او هنگام خداحافظی محمدجواد ظریف از وزارتخارجه و حضورش در این مسند، بارزترین شاهد مثال برای این گزاره است. وقتی با وجود تمامی تفاوتها و رویکردهای بعضاً متضاد دیپلماتیک، ظریف را سرمایه بزرگ دستگاه دیپلماسی و فردی توانمند دانسته، از او بهعنوان یکی از راهنمایان خود یاد کرده و درخواست کمک به مجموعه تحت امر خود میکند، نشاندهنده قدرشناسی و تواضع اوست و چه دردناک است که چنین شخصیت برجستهای دیگر در میان ما نیست.