سخنان اخیر رهبر انقلاب در جمع نمایندگان مجلس دوازدهم، پاسخ واضحی بود به هجمهها و فضاسازی هفتههای گذشته حسن روحانی و محمدجواد ظریف. در کشاکش انتخابات چهاردهم، مسئلهای که تبدیل به مناقشهای جدید در فضای سیاسی کشور شد، پرخاشهای تند روحانی و ظریف به تصویب قانون اقدام راهبردی توسط مجلس یازدهم بود؛ قانونی که با رساندن سطح غنیسازی به ظرفیتهای بالاتر هم دست مذاکرهکنندگان را پر کرد و هم پاسخ واضحی به بیعملی و بدعهدی غرب بود و کاملاً منطبق بر واقعیات و مقتضیات روابط بینالملل تلقی میشد. اما از آنجایی که سیاسیکاری در ایران همواره بر منافع ملی اولویت دارد، تیم برجامیون با پیشقراولی روحانی و ظریف و در جهت تخریب و حمله به این قانون قدم برداشته و در تفسیری عجیب، جهتگیری مجلس و رژیمصهیونیستی را یکسان قلمداد کردند!
آنان مدعی شدند که قانون مصوب مجلس یازدهم در سال 99 فرصت احیای برجام را گرفت و پیام تقابل را به دولت تازه رویکار آمده «جو بایدن» ارسال کرد که ایران در پی تشدید تنشهاست نه مذاکره. در صورتی که ایران بیسابقهترین تعامل و خویشتنداری را چه قبل از خروج آمریکا از برجام و چه پس از آن به خرج داد و سرانجام با الزام مجلس وقت، دولت اعتدال مجبور به پایان رویکرد انفعالی خود مقابل بدعهدیهای غرب شد و همین امر نشان داد که قرار نیست فشارهای تحریمی غربیها روی ایران نامتناهی بوده و جمهوریاسلامی هیچ اقدام عملی در واکنش به آنان انجام ندهد. اما این واقعیت ساده و منطقی را طیف برجامیون بهدلیل ترجیحات خود و علیالخصوص مسائل انتخاباتی و نیاز به ساختن تصویری منفی از رقبا، به گونه دیگری جلوه داده و بخشی از افکار عمومی هم به این هجمه روانی سنگین برجامیون مبتلا گشت. حالا پس از انتخابات و بهدور از فضای پرالتهاب آن ایام، رهبر انقلاب در بیاناتی صریح نسبت به قانون مصوب مجلس یازدهم موضع گرفته و قانون اقدام راهبری برای لغو تحریمها را یکی از نقاط برجسته آن مجلس قلمداد کردند. ایشان در سخنان روز 31 خرداد در جمع نمایندگان مجلس دوازدهم تاکید کردند: «یک نمونه از کارهای خوب همین قانون اقدام راهبردی در مجلس قبل بود؛ این یکی از کارهای بسیار خوب است که البتّه بعضیها اعتراض کردند و عیبجویی کردند. مطلقاً این عیبجویی وارد نیست و کار بسیار درستی بود.»
خوب است آقایان روحانی و ظریف بار دیگر به مواضع تند و بیمبنای خود پیرامون قانون مصوب مجلس و مواجهه نادرست با مسئلهای ملی بنگرند و درنظر گیرند که ابعاد و پیامد سخنانشان تا چه اندازه بوده که رهبر انقلاب را به واکنش واداشته.
سادهسازی برجامیون نسبت به واقعیات حاکم بر نظام بینالملل و ضعف در درک منطق قدرت، فهمیدنی است و خوانشهای آنان از برجام هم چندان جای تعجب ندارد چون منظومه فکری آنان با مولفه قدرت و اثرگذاری آن در تعاملات بینالمللی بیگانه است اما وارونه جلوهدادن واقعیت و سفیدشویی خود و همراستا قلمداد کردن نهادی داخلی با دشمنان ذاتی ایران، قابل قبول نیست. ظریف و روحانی بارها با نگاهی یکسویه و بدون درنظرگرفتن ضعفهای ساختاری برجام که امکان نقض آن از سوی طرفهای غربی را فراهم میساخت، سعی کردند که برای سلب مسئولیت از خود و عدم پاسخگویی به افکار عمومی به دشمنتراشی رویآورده و داخل و خارج را در ناکامیهای خود شریک کنند. روزی رقبای سیاسی و مجلس عامل شکست عامل شکست برجام معرفی شدند.
سخنان صریح رهبر انقلاب، باید پایانبخش سخنان مناقشهبرانگیزی باشد که برجامیون بر زبان رانده و با هدف جعل واقعیت مطرح میکنند.