صحبت ها و اظهار نظر های جنجال ساز ترامپ در رابطه با پیوستن کانادا به عنوان ایالت ۵۱آمریکا و تصرف گرینلند توسط آمریکا و خلیج مکزیک که قرار است نام خلیج آمریکا را بر خود نهد و تنگه پاناما که آمریکا قصد تسلط بر آن را دارد همگی نشان از دیوانگی این چهره نامتعادل می دهد اما چرا آمریکا نیاز به‌ کشور گشایی دارد و هدفش از جهانگشایی و بسط سرزمینی چیست آیا او این کارها را از روی حماقت انجام می دهد یا اندیشه ای ورای این رفتار نهفته است؟

صدالبته که نقاط مورد بحث از نظر استراتژیک مهم وقابل تأمل است ولی نگارنده نیم نگاهی به صحبت‌های ایلان ماسک دارد که بدهی آمریکا را بزرگترین خطر برای آمریکا دانسته و رويارويي با آن را مهم ترین کار، پیش روی آمریکا دانسته.

روسای جمهور اخیر آمریکا قهرمانان بدهی ساز آمریکا هستند. ترامپ با ۸تریلیون دلار ابر قهرمان و بایدن با کمی کمتر روی سکوی دوم ایستاده تا بدهی اوراق قرضه دولت آمریکا را به عدد باور نکردنی ۳۶تریلیون دلار برسانند. ترامپ دوباره ابر قهرمان درحال جلوس بر مسند قدرت است ونیامده قصد دارد نرخ بهره را در آمریکا کاهش دهد واین یعنی درآمد کمتر، دولت فدرال و بدهی بیشتر.

عمق چنین بدهی زمانی روشن می‌شود که بدانیم آمریکا  در راس کشورهای بدهکار با فاصله بسیاری بر صدر نشسته‌ و میزان بدهی آن از ۱۴۰درصد تولید ناخالص آمریکا بیشتر است و هیچ کشوری در دنیا قادر به تحمل نیمی از این بدهی هم نیست و سقوط خواهد کرد ولی آمریکا به علت چرخش دلار در بازار های جهانی قادر به بهره کشی از دنیا ست و هم چنین حجم وحشتناکی از دلار بی پشتوانه را  راهی بازارهاي جهانی کرده وبه تمام دنیا می‌گوید مواظب من باشید اگر دلار سقوط کند آمریکا زمین خواهد خورد ولی یقینآ شما خواهید مرد!

با چنین دیدگاهی بسط سرزمینی می تواند معنی پیدا کند و چنین گسترشی یعنی تقسیم بدهی با کشورهای جدید پیوسته به آمریکا چه از نظر سرانه بدهی وچه از نظر دستیابی به منابع جدید واستهلاک بدهی آمریکا با بهره برداری از منابع و موقعیت های جدید و در همين رابطه می توان تمایل ایلان ماسک به برقراری رابطه با ایران را توجیه کرد چه اینکه ایران برای سالیانی درگیر تحریم ها بوده و سرزمینی بکر و قابل بهره برداری می نماید.

باچنین دیدگاهی می توان در پس این چهره دیوانه، چهره ای دوراندیش وعاقل را تصور کرد!