اواخر شب 23 آبان سال 1398 به یکباره شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران اعلام کرد که از روز 24 آبان ماه بنزین سهمیه ای و دو نرخی می شود. بر اساس اطلاعیه منتشرشده قیمت هر لیتر بنزین سهمیه ای 1500 و نرخ هر لیتر بنزین سه هزار تومان اعلام شد. قبل از شروع سهمیه بندی قیمت هر لیتر بنزین 1000 تومان بود.
این تصمیم در جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا اتخاذ شده بود. این شورا در راستای مقابله با تحریم های گسترده امریکا و برای انجام بهتر امور تشکیل شده بود. اگر چه بعداً مشخص شد رئیس قوه قضائیه افزایش قیمت ها را منوط به انجام اقداماتی کرده بود که ترتیب اثر نیز داده نشده بود.
در آن مقطع زمانی درباره این که می بایست تصمیمی راجع به بنزین بدلایلی مانند قاچاق، مصرف بالا و ... گرفته می شد تقریبا شک و شبهه ای وجود نداشت اما مهم این بود که سناریوهای دیگری نیز همان زمان بین نخبگان و دانشگاهیان مطرح شده بود که طرفداران و حامیان بیشتری داشت. در واقع گران شدن یکسان بنزین برای عموم مردم بدون در نظر گرفتن عدالت اجتماعی هرگز نتوانست حداقلی از اجماع و اقناع بین نخبگان و دانشگاهیان را پدید آورد.
اجرایی شدن تصمیم گران شدن بنزین با واکنش گسترده ای در سطح جامعه روبه رو و موجب اعتراضاتی در شهرهای مختلف شد. البته بعد از مدتی و مثل همیشه فرصت طلبان و مخالفان جمهوری اسلامی به تکاپو افتادند تا سمت و سوی مخالفت ها را به طرف سیستم سیاسی تغییر دهند.
در آشوب های آبان ماه خسارات فراوانی به جایگاه های سوخت، ادارات و نهادهای دولتی، بانک ها، فروشگاه ها و ... وارد شد.
در این بین رفتار و عملکرد دولتی ها حین اجرایی شدن گران شدن بنزین نیز با انتقادات گسترده ای روبه رو شد. بیشترین انتقاد مربوط به گفتار رئیس جمهور در سفر به آذربایجان شرقی در اوائل آذرماه بود. حسن روحانی گفته بود: « من هم مثل شما صبح روز جمعه دیدم قیمت بنزین تغییر کرده برای اینکه موضوع را به شورای امنیت کشور واگذار کرده بودم». بعدها حسین ذوالفقاری، معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور در 11 شهریور 1399 با انتقاد از اظهارات برخی افراد مبنی بر اینکه صبح جمعه از موضوع گرانی بنزین مطلع شدهاند، گفت: من با سند میگویم کِی و چه ساعتی و توسط چه کسی از موضوع با خبر شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اعتراضات آبان ماه؛ ضرورت اطلاعرسانی سریعتر درباره جانباختگان
چند پرسش از وزیر کشور درباره حوادث آبانماه
نکته حائز اهمیت این بود که دولت تدبیری برای کاستن از آثار و پیامدهای گران شدن بنزین اتخاذ نکرده بود. در واقع انتظار می رفت اگر بنزین قرار است گران شود سیاست هایی حمایتی حداقل برای اقشار ضعیف جامعه در نظر گرفته شود که متاسفانه چنین اقدامی صورتی نگرفت. چرا که تجربه ثابت کرده افزایش قیمت بنزین همیشه تاثیر مستقیمی بر روی نرخ کالاها و خدمات دارد و به همین دلیل عموم مردم بر این تصور بودند که دخل و خرج زندگی شان از آن تاریخ به بعد با چالش مواجه خواهد شد.
البته مسئولان دولتی وعده داده بودند گرانی و دو نرخی شدن قیمت بنزین موجب گرانی نخواهد شد و حتی رئیس جمهور بیان داشته بود که این گرانی به نفع مردم است، درآمد حاصل از آن بین افشار کم درآمد توزیع خواهد شد، رشد قیمت ها حداکثر 4 درصد و ... خواهد بود. محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور نیز اعلام کرده بود تورم با وجود افزایش قیمت بنزین نزولی خواهد شد و قس علی هذا.
اما در عمل چنین نشد و در یک سال گذشته قیمت ها سیر صعودی سرسام آوری را تجربه کرده اند و به جرات می توان گفت هفته یا ماهی نبوده که قیمت کالایی افزایش پیدا نکرده باشد. در این باره اشاره به برخی از موارد می تواند بیانگر فشاری اقتصادی باشد که مردم در این مدت متحمل شده اند. نرخ تورم در کل کشور 12 ماه قبل از گران شدن بنزین حدود 28 درصد بود اما در یک سال گذشته به 41 درصد رسید. هر متر مسکن حدود 13 میلیون بود اما به 27 میلیون افزایش یافت. قیمت دلار حدود 12 هزار تومان بود اما به 27 هزار تومان رسید و ...
موضوع مهم تر درباره تعداد کشته های آبان ماه بود که تا مدت ها مبهم بود و در نهایت نیز وزیر کشور آمار آن را به طور غیر مستقیم بین ۲۰۰ تا ۲۲۵ نفر اعلام کرد که طبیعتا صدانقلاب و دشمنان از این موضوع سوءاستفاده های فراوانی کردند.
در نهایت باید گفت گران شدن بنزین مستلزم اتخاذ تصمیماتی در سه حوزه قبل از اجرا، حین اجرا و بعد اجرا بود که هیچ کدام دولت بدرستی صورت نگرفت. دولت می بایست ابتدا بهترین راه حل را با کمک گرفتن از نخبگان اتخاذ می کرد، افکار عمومی را به نحوی همراه می کرد، تدابیر حمایتی برای اقشار ضعیف در نظر می گرفت. ضمن اجرای تصمیم، می بایست با مردم به شیوه درستی همدلی نشان داده می شد، صف معترضان را از اغتشاشگران جدا می کرد و ... . پس از اجرا نیز می بایست علاوه بر مدیریت اقتصاد، زمینه فضاسازی برای ضد انقلاب را مهیا نمی ساخت تا اعداد عجیب و غریب از تعداد کشته های آبان ماه بیان نمایند.
با این وجود امید است حادثه تلخ آبان 98 برای مسئولان دولتی درس عبرتی باشد تا همیشه در تصمیم گیری های خود رضایت افکار عمومی را مدنظر داشته باشند و از تصمیمات یکباره و ضربتی که زندگی و معیشت مردم را تحت الشعاع قرار می دهند اجتناب نمایند.