گروه تعاملی الف - محسن زاهدی موحد؛
بنظر میرسد تحولات اخیر منطقه خصوصا شرایط افغانستان و اقدامات باکو بیش از هر چیز در راستای استراتژی هزار خنجر باشد که صهیونیستها اخیرا از آن پرده برداشتند. در حقیقت شرایط منطقه به جایی رسیده است که حرکت در سایه و پنهانی دیگر پاسخگوی نیاز آمریکا و اسرائیل نیست و ظاهرا هر چه لازم بوده که در خفا صورت پذیرد به انجام رسیده و یا امکان انجام آن دیگر نیست، پس ضرورتی برای اخفای نیات و اهداف نیز نمیباشد. به همین دلیل است که آمریکاییها چنین آشکار طالبان را به قدرت رسانده و مسلح میکنند و دولت باکو و ترکیه نیز بر خلاف سال گذشته که تغییر ژئوپلیتیک در منطقه را انکار میکردند و هدف خود را آزادی قره باغ ميخواندند چنین آشکار از تغییر مرزها سخن میگویند.
در حقیقت آمریکاییها تمام توان نیابتی خود را بخدمت گرفتهاند تا با ضربات متوالی و پیاپی ایران بزرگ را دچار خونریزی نمایند تا به خیال خود بدون دادن هزینه سنگین این قدرت بزرگ را از پای اندازند و این معنای استراتژی هزار خنجر است. وقتی که قدرت حریف زیاد است و اقدام مستقیم علیه وی هزینهای سنگین دارد و بنوعی ناممکن است، پس ناچار باید ضربات کوچکتر و متوالی را آنچنان تداوم بخشید تا حریف ضعیف شده و از پای بیفتد. این سناریو اکنون بشکل میدانی از طریق نایبان منطقه ای در حال اجرا است ولی لازمه آن این است که دستهای ایران برای عکس العمل بسته باشد و این نکته مهمی است که آمریکاییها با برجام بدنبال آن بوده و هستند.
در حقیقت برجام پیش زمینه اجرای سناریوی کنونی بود و هدف آن تقلیل قدرت ایران در تمامی زمینه ها از جمله توان هسته ای، موشکی و منطقه ای بود تا امکان فعال شدن نایبان منطقه ای در استراتژی هزار خنجر فراهم شود. البته برجام نتوانست به اهداف کامل خود دست یابد و خصوصا در موضوع موشکی ومنطقه ای (با هوشیاری عناصر تعیین کننده در ایران)، بازماند اما روند شرایط جهانی بهرحال تداوم سناریو و اجرای طرح هزار خنجر را برای غرب ناگزیر ساخت.
تغییر سریع در ژئوپلیتیک و انتقال قدرت به شرق و شکل گرفتن اتحاد قدرتهای شرقی آمریکاییها را ناچار به اجرای سناریوی مذکور در مورد ایران نموده، اگرچه پیش زمینه های آن تکمیل و فراهم نشده است. دلیل اصلی آنکه آمریکاییها هنوز پیگیر برجام البته از نوع اجرای تعهدات ایران و گسترش زمینه آن به موشکی و منطقه ای هستند نیز در همین نکته نهفته است. آمریکاییها که در مرحله مقدماتی موفق نشدند به همه اهداف خود دست یابند و به شرایط لازم دست یابند، اکنون به ناچار وارد اجرای سناریوی اصلی شده و در عین حال امیدوارند که همزمان با وارد آوردن ضربات متوالی از سوی اذناب خود ایران را وادار به تکمیل پیش زمینهها در مورد محدودیتهای موشکی ومنطقه ای کنند بدون آنکه امتیاز قابل توجهی بدهند.
البته پیشبرد چنین هدفی عجیب و تاحدودی غیر قابل باور مینماید چرا که شروع طرح هزار خنجر و حتی اعلام آن به معنی از پرده برون افتادن طرح آمریکا برای ایران و سراسر خاورمیانه در جهت ایجاد جنگ بی پایان و تجزیه کشورهای بزرگ منطقه است و اینکه آمریکا هنوز امید دارد با آشکار شدن اهداف خبیثانه خود همچنان بتواند به کسب امتیاز در مذاکره بپردازد و درحقیقت از ایران بخواهد دستهای خود را بیشتر و بیشتر خالی کرده و در مواجهه با شرایط بحرانی منطقه ای و جهانی خود را خلع سلاح نماید تا حدودی عجیب و ناشی از غرور احمقانه در سیاست خارجی آمریکاست.
البته این نکته نیز عجیب است که بعضی اندیشمندان داخلی نیز دانسته یا ندانسته با این سناریو همراهی می نمایند، در حالی که مواضع کنونی دولت در مورد بازگشت به تعهدات برجام تنها در صورت انجام کامل تعهدات آمریکا و اروپا و نیز خودداری از گسترش دامنه آن کاملا منطبق بر منافع ملی ایران در شرایط کنونی است. در حقیقت هیچ شرایط ایده آلی در مقابل ما قرار ندارد و هیچ نشانه ای از اینکه آمریکاییها حاضر به تغییر استراتژی خونبار و خطرناک خود در منطقه باشند وجود ندارد و در چنین شرایطی محدود کردن توانایی ایران به امید واهی که موهوم بودن آن علیرغم حسن نیت کامل دولت گذشته نسبت به مذاکرات به اثبات رسیده است، غیر قابل قبول است. در چنین شرایطی تنها میتوانیم با اتکا به نیروی خود استراتژی مناسب را علیه سناریوی خباثت آمیز آمریکا اتخاذ نموده و پیگیری کنیم. اعلام و ابراز هرگونه ضعفی در شرایط کنونی تنها میتواند عوامل اجرایی هزار خنجر در منطقه را جسورتر نموده و برای اقدام بیشتر علیه ما تحریک نماید. البته نکته مهم در این میان آن است که توان آمریکا برای اقدام مستقیم در منطقه تحلیل رفته و علیرغم بلوفها روزبروز کاهش میابد.
همچنین اجرای هزار خنجر به جسارت بیشتر عوامل منطقهای اتکا دارد که هم اکنون در سمت جنوب بنظر مردد میرسند و در سمت شمال نیز امیدشان عدم اقدام فعال ایران در هر شرایطی است. در حقیقت عوامل هزار خنجر در مورد عکس العمل احتمالی بسیار آسیب پذیر میباشند و امید ایشان (ناشی از وعده های آمریکا واسرائیل) دست بسته بودن ایران در عکس العمل متناسب است که بر خلاف انتظار ایشان میتواند کاملا نامتقارن باشد. بنظر میرسد عملکرد درست در قبال هزار خنجر اجتناب از درگیری همزمان در چند جبهه باشد، در عین اینکه ضربات وارده حتما با عکس العمل متناسب و هوشمند یک به یک پاسخ گیرد تا عوامل منطقهای اطمینان یابند که در برابر هر اقدام هزینه لازم را میپردازند.
اقدام هوشمند لزوما به معنی هیاهو و رجزخوانی نیست (اگرچه در شرایطی این هم ضروری است)، اما نیازمند طراحی و دقت برای کارایی و احتراز از خطر درگیری مستقیم تا حد ممکن است، اگر چه باید نشان دهیم که در صورت لزوم آماده رویارویی نیز هستیم. این نکته کاملا مهم باید برای همه روشن شود که بهرحال ضربات بی پاسخ نمیماند و البته روشن است که در شرایط کنونی اگرچه هر اقدامی برای همه از جمله ما هزینه زا است اما مماشات بیش از حد نیز میتواند به پیشروی طرح هزار خنجر و از دست رفتن توان مقابله و مقاومت منجر گردد.