ایران و ایلان
روزنامه شرق نوشت:
از شامگاه دوشنبه و با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، نقش و جایگاه چهرههایی مانند ایلان ماسک در دولت جدید آمریکا بیش از پیش مورد توجه قرار خواهد گرفت. مالک شرکتهایی مانند تسلا، اسپیس ایکس و شبکه اجتماعی ایکس توئیتر، سابق مشخصاً تاکنون دو بار نامش با ایران گره خورده است. در حالی اواخر آبان ماه انتشار خبر مذاکره و دیدار ایلان ماسک با امیرسعید ایروانی سفیر ایران در سازمان ملل به یک حاشیه رسانهای و دیپلماتیک بدل شد که اکنون برخی گزارشات از نقش دوباره ثروتمندترین فرد جهان در آزادی خبرنگار ایتالیایی از ایران حکایت دارد. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به نقل از منابع آگاه مدعی شد که ایلان ماسک در تماس با امیر سعید ایروانی سفیر ایران در سازمان ملل موجب آزادی این خبرنگار ایتالیایی شده که البته این اظهارات توسط مقامات دیپلماتیک ایتالیا و ایران تکذیب شد.
این دومین تماس ماسک و ایروانی طی چند ماه گذشته است که از سوی وزارت خارجه تکذیب میشود. حدود دو ماه قبل هم نشریه نیویورکتایمز طی گزارشی عنوان داشست که ایلان ماسک و امیرسعید ایروانی به مدت یک ساعت در نیویورک دیدار کردند. خبری که اگرچه از سوی ایران تکذیب شد، اما میتواند نقش، جایگاه و نفوذ بالای ماسک در دولت دوم ترامپ را به خوبی روشن کند. آنطور که نشریه بلومبرگ گزارش داده «در سایه رویکرد مشاوران دولت دوم ترامپ برای مواجهه با ایران، قرار است که ایلان ماسک نقش ماشین برفروبی را ایفا کند تا به بازگشایی مسیرها کمک کند».
این نشریه در ادامه گزارشش به «وجود دو دیدگاه متفاوت در حلقه مشاوران ترامپ در ارتباط با ایران اشاره دارد که درنهایت یک نتیجه را دنبال میکنند و علیرغم یکدستبودن تیم ترامپ برای کلیدزدن پروژه فشار حداکثری، اما نقش متفاوتی برای ایلان ماسک تعریف شده که از قضا پررنگتر از مقامات رسمی دولت ترامپ است». به این معنا که بلومبرگ تصریح میکند «دولت جمهوریخواه با استراتژی صلح از طریق قدرت به دنبال حل مسائل و چالشهای سیاست خارجی است که از اساس با گزینه جنگ و راهکار نظامی متفاوت است».
لذا گزارش مذکور مدعی است که «بازی ماسک ناهمسو با تیم ترامپ نیست، بلکه او نقش ماشین برفروبی را ایفا میکند که به بازگشایی مسیرها منجر خواهد شد. مسیری که البته مستظهر به گزینه فشار برای متقاعدکردن ایران و سایر بازیگران به مذاکره است». بلومبرگ در ادامه نوشته است، «جایگاه تکنوکراتیک ایلان ماسک و شخصیت غیرحزبی و غیررسمی او باعث میشود تا برای بازیگری چون ایران که نمیخواهد با مقامات رسمی دولت ترامپ ارتباط مستقیم یا غیرمستقیمی برقرار کند، ارتباط با شخص ماسک راحتتر و کمتر با پیچیدگیهای ساختاری و سازمانی و حزبی همراه باشد».
******
واکنش کیهان به شکایت خاتمی از شریعتمداری
اخیرا حسین شریعتمداری بار دیگر در یک برنامه تلویزیونی مدعی شد که سیدمحمد خاتمی با جورج سوروس دو مرتبه دیدار داشته و با اینکه خاتمی از وی شکایت کرده اما خود خاتمی در دادگاه حاضر نشده است. در پی این اظهارات مدیرمسئول روزنامه کیهان، وکلای خاتمی شکایتی در دادسرای فرهنگ و رسانه از حسین شریعتمداری طرح کردهاند.
شکایت خاتمی از شریعتمداری با استقبال کیهان مواجه شد و این روزنامه در خبر ویژه خود در روز سوم بهمن ۱۴۰۳ از خاتمی و وکلایش خواست تا شکایتشان را پیگیری کنند.
در این مطلب آمده است: «این ماجرای ملاقات سید محمد خاتمی با جورج سوروس ظاهرا برای غربگرایان مدعی اصلاحات خیلی حیثیتی شده و سعی میکنند هر جور شده این ننگ را از پیشانی خود پاک کنند. این بار آنها ادعا کردهاند وکلای محمد خاتمی از مدیرمسئول کیهان شکایت کرده و حسین شریعتمداری به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است. ادعای آنها در حالی است که تا این لحظه چنین چیزی به مدیر مسئول کیهان ابلاغ نشده است!»
در ادامه هم روزنامه کیهان اسناد خود از این دیدارها را منتشر کرده و تاکید کرده: «اگر ادعای رسانههای زنجیرهای درباره شکایت محمد خاتمی از مدیرمسئول کیهان صحت داشته باشد، مشتاقانه در انتظار دادگاه مینشینیم تا مستندات دیگر را نیز در آنجا ارائه کنیم.»
******
FATF تحریمها را لغو نمیکند
ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیتملی مجلس در گفتوگو با خبرگزاری ایمنا، با اشاره به بررسی مجدد لوایح مربوط به FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار کرد: «موضوع پذیرش FATF برای ایران بهمعنای پیوستن به یک نهاد بیندولتی است که برای کنترل فعالیتها و تراکنشهای مالی کشورها نسخه مینویسد.»
وی با اشاره به چالشهایی که ایران از سوی غرب و آمریکا با آنها روبهرو است، افزود: «آمریکا در تلاش برای مهار ایران است و بهشدت از توانایی ایران در دور زدن تحریمها عصبانی است، در این راستا FATF نسخهای برای ایران ارائه داده که از ۴۰ بند آن، ۳۷ بند ابتدایی برای فریبکاری است و سه بند انتهایی به دنبال ایجاد اشراف اطلاعاتی و برخورد قانونی با ایران است تا مانع ایستادگی ایران در برابر تحریمهای ظالمانه آمریکا شود.»
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: «اگر جمهوری اسلامی ایران با قانون اساسی و آرمانهای خود خداحافظی کند، میتواند همچون سایر کشورها به FATF بپیوندد و با مشکل تحریم با این شدت روبهرو نخواهد بود. در این صورت، باید برخی افراد را به محاکم آنها تحویل دهیم تا محاکمه شوند، زیرا انقلابی بودهاند! با حل این مسائل، مشکلات دیگر نیز برطرف خواهد شد و این خلاصهای از ماجرای FATF درباره ایران است.»
وی ادامه داد: «FATF با مبانی مقاومت و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارد و هدف آن حذف این مؤلفهها از ساختار سیاسی ایران است. در واقع، ما باید دستورات FATF را زیر سوال ببریم، زیرا این نهاد تحت کنترل آمریکا قرار دارد و رئیس آن نیز از اعضای خزانهداری آمریکاست و نپیوستن ما به این لوایح طی چندسال اخیر موجب عصبانیت آنها شده است.»
******
افشاگری یک برانداز علیه دروغهای زندانیان سیاسی زن
روزنامه جوان نوشت:
در حالی که برخی از زندانیان سیاسی زن در اوین، ادعاهایی پیرامون شرایط نامناسب بهداشتی و درمانی در بند زنان اوین منتشر میکنند، هر از چند گاهی روایتی از میان خود آنها بیرون میزند که از دروغ بودن این ادعاها میگوید. در واقع دیگر نیازی نیست قوه قضائیه در مورد وضعیت زندانیان سیاسی زن در اوین از خود در برابر دروغهای کسانی همچون شیرین عبادی، نسرین ستوده و نرگس محمدی دفاع کند یا رسانههای حامی جمهوری اسلامی به دنبال رد این اتهامات با سند و مدرک باشند، براندازان خودشان، خودشان را رسوا میکنند.
زهرا جمالی، از چهرههای اپوزیسیون که پیش از این در بند زنان اوین بوده و اکنون به خارج از کشور رفته، در گفتوگویی به افشاگری در مورد این دروغها پرداخته است. او درباره وضعیت بیماری و رسیدن دارو به نسرین ستوده و نرگس محمدی گفته: «تا جایی که من در زندان بودم، هر چه در مورد بیماری و کمبود دارو در زندان گفتند، دروغ است.»
او همچنین تاکید کرده: «اعتصاب غذاها هم در آستانه دریافت جایزه از خارج کشور بود که صرفاً در جلوی جمع چیزی نمیخوردند.»
زهرا جمالی همچنین از والیبال بازی در حیاط اوین، ماساژ گرفتن توسط دیگر زندانیان، خوردن مشروبات الکی دستساز، تولد گرفتن و رقاصی (که فیلم آن هم بیرون آمد)، ناخنهای بلند و لاک زده توسط زندانیان سیاسی زن خبر داده است. او حتی گفته برای نرگس محمدی از فرانسه لباس میآمد و او هیچ وقت لباس ایرانی نمیپوشید.
******
موضع متفاوت زیدآبادی درباره جدال شریعتمداری و خاتمی
احمد زیدآبادی، فعال رسانهای اصلاحطلب در کانال تلگرامی خود نوشت: «داستان از چه قرار است؟ گفته میشود پس از شکایت دفتر سید محمد خاتمی از حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامۀ کیهان، نامبرده به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است. روزنامۀ کیهان اما ابلاغ هر نوع احضاریه به مدیر مسئول خود را تکذیب میکند.
موضوع شکایت، دیدار آقای خاتمی با جرج سوروس در سال 1385 است، خبری که حسین شریعتمداری بر صحت آن اصرار دارد اما اطرافیان آقای خاتمی آن را به شدت تکذیب میکنند و در صدد تعیین تکلیف نهایی این موضوع در دادگاه هستند. قبلاً هم نوشتهام که اگر من جای آقای خاتمی بودم، به صراحت اعلام میکردم که برای ملاقات با چهرههای بینالمللی نیازی به اجازۀ مدیر مسئول کیهان ندارم و دیدار با آقای سوروس را عملی مجرمانه یا ناموجه نمیدانم که بخواهم از موضع متهم با آن برخورد کنم.
در این موضوع اما به نظرم نزدیکان آقای خاتمی در دام مدیر مسئول کیهان افتادهاند به طوری که دهها اتهام بیاساس و رنگارنگ کیهان علیه رئیس دولت اصلاحات را رها کردهاند و فقط ملاقات با جرج سوروس را چسبیدهاند چنانکه گویی در صورت صحت خبر، ذنب لایغفری اتفاق افتاده است! شاید هم تصورشان بر این است که این موضوعی قابل راستیآزمایی است و میتوان از طریق دادگاه مچ مدیر مسئول کیهان را گرفت و ادعاهایش را باطل کرد. اگر مقصود این است، بهتر است که در کنار آن اشارهای هم به مجاز و عادی بودن دیدار یک رئیس جمهور سابق با شخصی مثل جرج سوروس هم بشود.
روزنامۀ کیهان یهودی بودن جرج سوروس را بهانهای قرار داده تا هر اتهامی را به او بچسباند، حال آنکه سوروس از منتقدان سرسخت نتانیاهو و ترامپ است و بارها سیاست دولت اسرائیل در برابر فلسطینیها را مورد حملات شدید خود قرار داده است تا آنجا که دار و دستۀ نتانیاهو انگ "یهودستیزی" به او زدهاند! قاعدتاً این افتخاری برای کیهان نیست که یک یهودی منتقد شدید دولت راستگرا و افراطی نتانیاهو را هدف حملات دائمی خود قرار دهد و دیدار با او را "ننگی بر دامن دیدار کننده" بداند. اگر ننگی هست متوجه کسانی است که همراستا با دار و دستۀ نتانیاهو، یهودیان منتقد اسرائیل را لجنمال میکنند تا مبادا صدای آنها در دفاع از حقوق فلسطینیها در داخل ایران شنیده شود.
به هر حال، اگر قرار شد روزی دادگاهی برای رسیدگی به شکایت دفتر خاتمی تشکیل شود، نمایندهای از سوی جرج سوروس هم در آن حضور یابد بسیار هیجان انگیز خواهد شد. به نظرم آن نماینده با شنیدن ادعاهای مدیرمسئول کیهان در بارۀ سوروس اگر شاخ در نیاورد، با خود فکر خواهد کرد که اینجا دیگر چه جایی است؟ یک یهودی لیبرال ضد ترامپ و نتانیاهو چرا باید در اینجا این همه مسئله باشد و مورد اهانت قرار گیرد؟ داستان از چه قرار است؟»
******
یک انتقاد از توافق راهبردی با روسیه
روزنامه جمهوریاسلامی نوشت:
نباید تردید کرد که برقراری روابط همهجانبه با دولتها ازجمله قدرتهای شرقی به نفع کشور و منافع ملی است. به همین دلیل نمیتوان امضاء توافقنامه جامع راهبردی ایران و روسیه را اقدامی نادرست دانست. هرچند تاکنون محتوای کامل این توافقنامه منتشر نشده ولی نگاهی به مواد محوری آن نشان میدهد امضاء چنین توافقنامهای با روسیه که در عمل عدم پایبندی خود به توافقنامهها، معاهدهها و قراردادهایش با کشورها را به اثبات رسانده، بیش از آنکه جنبه عملگرائی داشته باشد یک اقدام تزیینی و تبلیغاتی است که شاید در شرایط کنونی منطقه و جهان، هر دو کشور به آن نیاز دارند. «تقویت همکاریها در زمینههای امنیتی و دفاعی، هماهنگی نزدیک فعالیتها در سطوح منطقهای و جهانی که همراستا با مشارکت جامع، بلندمدت و راهبردی باشد» عبارت زیبا و عامهپسندی است که اگر طرفین معاهده در سوابقشان نشان داده باشند که به تعهداتشان پایبند خواهند بود قابل قبول است والّا برای کلاس انشاء دبیرستان مناسب خواهد بود.
روسیهای که هنوز حاضر نشده همراهی خود را با شیوخ خلیج فارس در نفی مالکیت ایران بر جزایر سهگانه ایرانی، آنهم نه یکبار بلکه دو بار، تصحیح کند، چگونه میتوان پذیرفت در همکاریهای امنیتی و دفاعی با ما همراستا باشد؟ روسیهای که در تجاوز به اوکراین ما را آلوده کرد و در سوریه همه چیز را به آمریکا و اسرائیل واگذاشت و ما را با عمل انجام شده و معامله شیرینش با واشنگتن و تلآویو و آنکارا مواجه ساخت، چگونه میتواند شریک راهبردی ایران در سطح منطقه و جهان باشد؟ در متن توافقنامه راهبردی اگر صدبار تاکید شود که «به منظور تقویت امنیت ملی و مقابله با تهدیدات مشترک، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی طرفهای متعاهد به تبادل اطلاعات و تجربیات و ارتقاء سطح همکاریهای خود خواهند پرداخت» باز هم هیچ تضمینی نیست که آن مسئول امنیتی و اطلاعاتی ما زبان به گلایه نگشاید و شاکیانه نگوید روسها ما را فریب دادند. این معایب را در کنار آن حُسن که حکم میکند با شرق هم رابطه داشته باشیم باید دید.
سیاست خارجی متوازن حکم میکند با غرب هم چنین روابطی داشته باشیم در عین حال که میدانیم غرب هم مثل شرق غیرقابل اعتماد است. اگر معیار برقراری چنین روابطی، اعتماد است، نه شرق از این معیار برخوردار است و نه غرب و اگر معیار اینست که در سطح بینالملل با دست و پای گشاده عمل کنیم، باید بپذیریم که منافع ملی ما با برخورداری از سیاست خارجی متوازن تامین خواهد شد.
******
داووس، بستر گفتوگوهای غیررسمی است
روزنامه فرهیختگان نوشت:
حضور محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور ایران در اجلاس سالانه داووس با توجه به انتقادهایی که از سوی برخی تحلیلگران و رسانهها مطرح شده موضوعی برای بحث و بررسیهای گسترده در فضای سیاسی ایران شده است. این انتقادات، بهویژه به این نکته اشاره دارند که حضور غیرمنتظره ظریف در این رویداد میتواند به شائبه مذاکرات پنهان و دور از هماهنگیهای رسمی دامن بزند. با این حال، بررسی دقیقتر شرایط و تاریخچه حضور مقامات ایرانی در این اجلاس، این انتقادات را میتواند رد کرده و به دلایل منطقیتر برای حضور ظریف در داووس برسد.
یکی از مهمترین نکات در این بحث این است که اجلاس داووس به خودی خود محلی برای اتخاذ تصمیمات تاریخی یا سرنوشتساز نیست. اگرچه این اجلاس محل گردهمایی سیاستمداران، کارشناسان و شخصیتهای تأثیرگذار جهانی است، اما نتایج ملموس و تغییرات بزرگ سیاسی بهندرت از آن برمیآید. اجلاس داووس بیشتر بهعنوان یک فضای گفتوگوی غیررسمی و فرصتی برای برقراری ارتباطات و مذاکرات کمهزینه بین کشورها و مقامات مختلف شناخته میشود. در این فضا، شخصیتها میتوانند بدون الزام به اتخاذ تصمیمات فوری یا عمومی مسائل مهم جهانی و منطقهای را مورد بررسی قرار دهند و بهنوعی با یکدیگر آشنا شوند. اجلاس داووس بهعنوان یک مجمع غیررسمی و محل گفتوگوهای غیرالزامی شناخته میشود و نمیتوان از آن انتظار داشت که تصمیمات رسمی و مستند از آن بیرون بیاید. همچنین، هیچ دلیل منطقی برای مطرح کردن این موضوع وجود ندارد که حضور ظریف در این اجلاس به منزله نقض قوانین یا پروتکلهای رسمی باشد. در واقع، طبق تجربههای گذشته مقامات ایرانی با هر سمتی میتوانند در این نوع اجلاسها حضور پیدا کنند، البته مشروط به اینکه این حضور با هماهنگیهای رسمی و در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی صورت گیرد.
اینکه بخواهیم بدون دلیل شائبه مذاکرات پنهان بسازیم نهتنها به حل مسئله کمک نمیکند، بلکه میتواند پیامهای منفی به طرفهای خارجی بفرستد. چنین شائبههایی ممکن است باعث شود که کشورهای غربی تصور کنند ایران به دنبال مذاکره است و تحت فشارهای آمریکا تسلیم شده است. حال آنکه مقامات رسمی وزارت خارجه بارها اعلام کردهاند که ایران اولویتهای دیگری برای پیشبرد دیپلماسی دارد و درمورد مذاکره با غرب نیز اگر شروط کشور رعایت شده و بهویژه طرف آمریکایی رویکرد غیرمتعهدانه سابق خود را جبران کرده و کنار بگذارد حاضر به مذاکره احتمالی است. این نگرش کاملاً برخلاف رویکرد افراطی است که ایران را خواهان مذاکره در هر شرایطی نشان میدهد. رویکردی که با تضعیف موقعیت دیپلماتیک ایران، کشور را در مقابل تشدید فشارهای خارجی قرار میدهد. در چنین شرایطی بهتر است که تلاشها به جای تمرکز بر شایعات و گمانهزنیها در راستای تقویت تصویر همبستگی ایران در مواجهه با سیاست فشار حداکثری آمریکا باشد.
******
تجربه روحانی، سخنرانی ترامپ و چاره پزشکیان
روزنامه جوان نوشت:
توئیت آقای روحانی در سالگرد برجام که «من از آبرو و حیثیت و اعتبار و سوابقم گذشتم تا توافق برجام انجام شد» تناقض آشکاری دارد و عجیب است اینگونه سخنگفتن. اگر برجام، دستاوردی آبرومند و معتبر است و در نظر خدا و خلق، «اقدام» در دستیابی به آن، عملی شایسته بوده است، چرا باید آن را «گذشتن از آبرو و حیثیت» خود بدانید، برعکس باید به آبرو و حیثیت شما افزوده باشد؛ و اگر آن سوابق و اعتبار گذشته را با ارزش میدانید، نمیتوانید اکنون نگران آن سوابق باشید و برای از دستدادن آنها به اعتبار برجام ناراحت باشید، مگر آنکه اقدام شما در رسیدن به برجام و آنچه به دست آمد یا نیامد، آبرویی نداشته باشد. نمیتوان از یک اعتبار آبرومند در گذشته (سوابقتان) به یک اعتبار آبرومند در آینده (برجام) رسید، اما اینچنین مغبون بود و آن آبرو را از دست رفته دانست. یا آن آبرو، آبرو نبوده یا این برجام آبرویی نیاورده است.
اینقدر مسئله را شخصی کردن هم، عیب دیگر این حرف تناقضآمیز است. گویی مسئله یک فرد در مقابل سرنوشت ملک و ملت اهمیتی دارد و حالا باید به این آبرو پرداخت و درباره آن سخنوری کرد، آنهم با این تناقض عجیب. آنکس که برجام را پاره کرد دیروز بازگشت. البته قبل از او این اوباما بود که برجام را پاره کرد. وقتی که چند ماه از برجام و اجرای تعهدات ایران نگذشته بود که رئیس بانک مرکزی گفت دستاورد ما از برجام «تقریباً هیچ» است. مدتی گذشت و معاون وزیر خارجه وقت نیز همین را تکرار کرد. اوباما گفت ما برجام را امضا کردهایم ولی ما کشوری آزاد هستیم و من نمیتوانم شرکتهای امریکایی را مجبور به کار با ایران کنم! با آنکه شرکتهای اروپایی را هم در خفا مجبور کرده بود و به همین دلیل به ایران بازنگشتند. اگر به این دلیل که نتوانستید رفتار پسابرجام اوباما و امریکا را تشخیص دهید و نتوانستید پیشبینی پارهشدن برجام را بکنید، اکنون آبروی خود را از دسترفته میبینید، احساسی درست دارید، اما اگر میخواهید بیخاصیتشدن برجام را که اکنون وزیر خارجه ایران و اروپا و امریکا همگی بر آن متفقالقول هستند، به گردن دیگران بیندازید، بدانید که این کارها دیگر جواب نمیدهد و مردم از این بحثها عبور کردهاند.
اما پزشکیان از این تجربه روحانی چه میتواند بیاموزد؟ فقط کافی است اراده کند قدمبهقدم راه روحانی را تکرار نکند. بهنظر میرسد اطرافیان از او تکرار راه روحانی را میخواهند، تا در آینده او نیز بگوید آبرو و حیثیتم را دادم و چیزی به دست نیاوردم. یکی از نشانههایش اینکه گفتوگوی پزشکیان با یک رسانه خارجی را تحریفشده منتشر کردند. پزشکیان در آن گفتوگو آشکارا نگرانیهایش را از پایبندی امریکا به یک توافق احتمالی در آینده نشان میدهد، اما بخشهایی از آن برجسته و در رسانههای داخلی تکرار شد که گویی پزشکیان فقط آماده مذاکره مستقیم با ترامپ است!
ترامپ بازگشت با یک سخنرانی فرعونی تا به جهان القا کند که او رهبر جهانیان است. او نیز بسیار متناقض بود. امریکا را در اوج فساد و افول و سقوط تصویر میکند و در مرحله بعد میگوید من آمادهام تا امریکا را به اوج برسانم. برای بخشی از آنچه در آن سخنرانی گفت و آنچه با عنوان «فرمانهای اجرایی رئیسجمهور» امضا کرد، همان ساختار احزاب و نهادهای داخلی امریکا کافی است. بسیاری از آنها که ربط مستقیمی هم به ما پیدا نمیکند، مخالفانی در میان حزب رقیب و نهادهای قضایی امریکا دارد. برای برخی دیگر از افزونطلبیهای ترامپ، باقی کشورها مقابل او میایستند و برای دسته سوم تصمیماتش مثل اخراج مهاجران یا بستن راه مهاجران جدید، خود آن مهاجران، دستبسته نیستند. منظور اینکه از این سخنرانی تمامیتخواهانه در نهایت چیزکی باقی میماند، همانگونه که او در چهار سال قبلی نتوانست تمامی آنچه را که میخواهد به دست بیاورد.
این قویترین دلیل و راهنمای ماست تا بدانیم برای آنچه به ما مربوط میشود، یعنی تحریم بیشتر و بیشتر باید چه کنیم و دولت چهاردهم باید چگونه با این وضعیت کنار بیاید. ترامپ نیامده است تا به قول پیرمرد دولت چهاردهم دو ماهه با ما توافق و فلکه خوشبختی را به روی ما باز کند. تجربه گذشته را هم پیشرو دارید. نگرانیهایتان از اجرانشدن توافقات احتمالی آینده نیز در اوج است. مهره مار هم در جیب ندارید. تاکنون هرچه را هم به دست آوردهاید با مقاومت و تکیه بر داخل و پذیرش چندجانبهگرایی در جهان و کمک به آن بوده است. اکنون حتی پانامای کوچک و ناتوان هم میگوید مقابل زیادهخواهی ترامپ خواهد ایستاد و زیر بار نخواهد رفت. دنیا از مردم ما ایستادن مقابل امپریالیسم را آموخته است، مبادا شما در دولت نشان دهید که درسهای مردم خود را نیاموختهاید!
******
خانواده هاشمی از پدرشان اعاده حیثیت کنند
روزنامه کیهان نوشت:
در روزهای اخیر دو گفتوگو از فائزه هاشمی رفسنجانی در فضای رسانهای و مجازی منتشر شده است که در نوع خود کم نظیر بوده است. هاشمی در مصاحبه با «عبدی مدیا» درباره رابطه با آمریکا میگوید: «بابا در این رابطه به آقای خمینی (امام خمینی) گفته بود شما قبل از مرگ دو مسئله را حل کنید که یکی از آنها رابطه با آمریکا بوده است.» موضوع عجیبتر مصاحبه فائزه بحث رابطه با اسرائیل است. او در این گفت وگو میگوید: «حتی من در جایی اخیرا در صحبتهای بابا دیدم که بابا یک جا گفته حتی اگر لازم باشه و منافع ما ایجاب کند ما باید با اسرائیل هم رابطه داشته باشیم.» در ادامه فائزه میگوید: «ما نباید به خودمان ضربه بزنیم به خاطر یک سری مسائل اینجوری! آن هم در دنیای امروزی. یا ما باید جهانی شدگی را اصلا نپذیریم و درهای این کشور را ببندیم مثل کره شمالی بشیم و خودمان را منزوی کنیم. یا ما در دنیای جهانی شده قرار داریم باید شرایط آن را هم بپذیریم.» خبرنگار از وی سؤال میکند حتی آقای هاشمی درباره اسرائیل هم این نگاه را دارد که فائزه در پاسخ میگوید حتی یک متن هم از ایشان وجود دارد.
این سخنان فائزه مثل اظهار نظرهای شاذ او در زمینههای دیگر نیست که گفته شود این نظر شخصی دختر مرحوم هاشمی بوده و هیچ ارتباطی به مرحوم هاشمی نداشته است. فائزه چیزی را به مرحوم هاشمی نسبت میدهد که در صورت درست بودن آن بنیان فکری و عمل مرحوم هاشمی در طول بیش از نیم قرن مبارزه او زیر سؤال میرود. مرحوم هاشمی رفسنجانی درسالهای قبل از پیروزی انقلاب،مترجم کتابی از اکرم زعیتر با عنوان «فلسطین،کارنامه سیاه استعمار» و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1387 شخصیت ثابت سخنران روز جهانی قدس بودند و تقریبا سند سخنرانی این روز را در پایتخت امالقرای جهان اسلام به نام مرحوم هاشمی زده بودند و همه نگاهها در این روز به سمت هاشمی بود تا آخرین تحلیلهای خود در قضیه فلسطین و جنایتهای رژیم صهیونیستی را از خطبههای نماز جمعه روز قدس او دریافت کنند.
امروز اگر مردم بدانند که خدای نکرده براساس سخنان فائزه، مرحوم هاشمی نگاهشان ایجاد رابطه با رژیم کودککش صهیونیستی بوده و آنچه در طول سه دهه ایشان در خطبه نماز جمعه روز قدس مطرح کرده، متفاوت از آن چیزی بوده که مردم و جبهه مقاومت از او میشنیدند و مرحوم هاشمی را متصف به آن میدانستند، چه اتفاقی در انگاره ذهنی مردم نسبت به مرحوم هاشمی پیدا میشود! با وجود این حساسیتهاست که انتظار داریم خانواده مرحوم هاشمی به ویژه آقای محسن هاشمی به سخنان عضو دیگر خانواده، خانم فائزه هاشمی واکنش نشان دهند و برای مردم شفاف بگویند کدام سندی را در اختیار دارند که مرحوم هاشمی رفسنجانی به دنبال رابطه با رژیم صهیونیستی بودهاند!
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.