انقلاب اسلامی ایران در سال 57 نسلی از جوانان کشور را به خود جذب کرد که این جوانان با آگاهی وارد میدان مبارزه و انقلاب شدند که تنها پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام سیاسی جدید را تکلیف خود نمیدانستند،بلکه به یک معنا پیروزی انقلاب برایشان سرآغاز کار جدیدی بود. در نظر آنان، هدف، عالمگیر کردن اسلام بود، لذا رژیم شاه تنها یک مانع به حساب میآمد که در این مسیر باید برداشته شود. با این تقریر از تکلیف، این جوانان انقلابی پس از انقلاب هم هدف اصلی خود را پیگیری کردند و هیچگاه اسیر حواشی مادی مسیر نشدند.
در سالهای 58 و 59 این نیروهای انقلابی ضمن آموزش، سازماندهی، ارتقای آگاهی و چهارچوببندیهای سازمانی، بخشهای مختلفی نظیر کمیته و سپاه پاسداران را تشکیل دادند که بلافاصله این موضوع همراه شد با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه مردم ایران. جنگ موجب شد این نیروهای جوان و نوجوان که تا قبل از آن در سالهای 56 و 57 با حضور در خیابانها علیه شاه شعار میدادند به نیروهای ورزیده و آب دیدهای تبدیل شوند که قصد دارند نظم موجود استکبار جهانی را بر هم بزنند.
این جنگ آوردههای بسیاری داشت که یکی از آنها ایجاد فرهنگ و گفتمان مقاومت بود. جنگ در نقطهای قرار گرفته بود که افراد را در مرز تعیینکنندگی قرار میداد، از این جهت ماهیت بسیاری از افراد غربزده، وابسته، انقلابینما و... در پس این جنگ مشخص و معین شد. در این بین عدهای برای عموم مردم شناخته شدند و عدهای ناشناخته ماندند. دشمن گمانش بر آن بود که با ترور یا حذف این نیروها، انرژی انقلاب را میگیرد و آن را به وادی سقوط میکشاند. به طور مثال تحلیل منافقین درمورد واقعه 7تیر سال 60 این بود که کار انقلاب اسلامی با ترور دکتر بهشتی تمام است، اما کار خودشان تمام شدند و با افتضاح کامل از کشور خارج شدند.
منطق شکلگرفته پس از انقلاب، با حذف و ترور از بین نمیرود. دشمنان گمانشان این است که شهادت سردار سلیمانی ایران را در منطقه زمینگیر میکند در صورتیکه امثال سلیمانیها چون برای خداوند کار کردند، بیشک خدا به خون ریخته شده آنان برکت میدهد و مسیر را به حرمت جان آنها به پیش خواهد برد.
مراسم تشییع پیکر حاج قاسم بسیار گویا بود که چگونه آن نسل برآمده از منطق انقلاب اسلامی، در قلب مردم جا دارند. شهادت ایشان قلب بسیاری را به درد آورد که حاکی از آن است که این افراد چقدر نزد مردم محبوب بودند، حتی کسانی که شاید تا به حال یک بار در راهپیماییها شرکت نکرده بودند در این مراسم حاضر شدند. من معتقدم خداوند به خون این شهیدان عنایت خواهد کرد و گاهی در شهادت آنها اثری میگذارد که شاید در حیاتشان اتفاق نمیافتاد.