آزادی بیان باید تابع برخی اصول باشد
فرهیختگان نوشت: «در میان هیاهوی انتقادها از عملکرد تلویزیون و مطرح کردن این موضوع که تلویزیون به رئیسجمهور توهین کرده است، روز گذشته ویدئوی کامل آن بخش از صحبتهای جنجالی در این برنامه تلویزیونی منتشر شد که البته در آن مجری تلویزیونی از صحبت شرکتکننده نهتنها دفاع نمیکند، بلکه حتی آن را مورد عتاب هم قرار میدهد. امری که نشان میداد، حداقل انتقاد در این مورد به تلویزیون وارد نبوده است.
درباره نقدهای تندی که این چند روز علیه تلویزیون به راه افتاد، چند نکته مورد توجه قرار دارد؛ فارغ از اینکه آنچه در قالب تلویزیون در مورد رئیسجمهور مطرح شده، اساسا موضع تلویزیون است یا خیر. میبایست ابتدا به این موضوع توجه داشت که حتی اگر مبنای رسانه ملی برگزاری برنامههایی در چهارچوب کرسیهای آزاداندیشی است تا نقدها و نظرات مختلف در این رابطه مطرح شود، باید توجه داشت که حتی برگزاری این برنامهها نیز باید اصول و چهارچوب داشته باشد.
اگر رسانه ملی مبنا را بر این قرار داده که برمبنای اصل آزادی بیان فضا را برای انتقادها حول موضوعات روز کشور فراهم کند، این نقد نباید تنها محدود به عملکرد و رفتار دولت شود تا این گمان را تقویت کند که رسانه ملی بهدنبال سیاسیکاری است. این نقدها میبایست دیگر تصمیمات در عرصه حکمرانی کشور و نهتنها دولت را شامل شود، آن زمان است که اساسا اتهام سیاسیکاری به تلویزیون نیز بلاموضوع میشود.
نکته دیگر این است که اگر مبنا بر شکلگیری گفتمان و بحثهای رفت و برگشتی پیرامون یک ایده یا نظر حول تصمیمات دولت مطرح است، بهتر است افراد و شخصیتهایی در این برنامهها حضور پیدا کنند که حداقل اصول اولیه نقد و مطرح کردن آن را رعایت کنند.
مشخص است که تلویزیون یک تریبون ملی است و استانداردهای خاص خود را دارد حتی در این فضا هم اگر قرار بر مطرح کردن نقدهای تند و صریح باشد حداقل در وهله اول میبایست اصول مباحثه را رعایت و با علم به جایگاه و شأن افراد انتقادها را مطرح کرد.»
***
توصیه روزنامه دولت به اصلاح طلبان
ایران نوشت: «تجربه سه دهه اخیر به ما آموخته است که سیاست ورزی از نوع دنبال کردن جدالها و برجسته کردن شکافها و صرف طرح مطالبات به جای همگرایی متقابل، هیچ فضیلتی ندارد. زیرا مطلقاً هیچ دستاوردی برای کشور ندارد، ضمن اینکه منابع انسانی و سیاسی کشور را هم مستهلک میکند.
امروز مسأله و چه بسا وظیفه حامیان پزشکیان این است که خود پیشگام حرکت در مسیر وفاق باشند، نه صرفاً مطالبهگر وفاق از طرف مقابل. لازمه این امر کاستن از شدت ستیزهای سیاسی، پذیرش طرف مقابل و جست و جو برای یافتن راهی برای عمل مشترک است.
اما اگر قرار باشد اصلاحطلبان نیز همچون گذشته، افراد کارآمد و توانمند جناح مقابل را، به صرف همجناحی نبودن از سازمانهای دولتی برانند، نمیتوان به شکلگیری وفاق امیدی داشت. زیرا راندن افراد کارآمد از جناح مقابل و نپذیرفتن آنان به عنوان همکار، فرصتی برای دامن زدن ناکارآمدهای جناح مقابل به شکاف سیاسی فراهم میکند.
چرا که شکاف سیاسی، زمین بازی ناکارآمدان است، آنان که حرف و عمل ایجابی برای ساختن ندارند و آفرینش و تحولی از آنان ساخته نیست؛ خواه اصولگرا باشند، خواه اصلاحطلب. از این رو امروز این مسئولیت متوجه اصلاحطلبان است که در راستای کلانپروژه خود یعنی توسعه ایران، به ایجاد پل میان جریانهای سیاسی بپردازند، نه ساختن دیوارها. و ایجاد پل، همان وفاق است که امروز ریاست جمهوری مسعود پزشکیان این فرصت تاریخی را فراهم آورده است. باید این فرصت را برای ایران پاس داشت.»
***
انتقاد یک جامعهشناس از افغانهراسی
حسین میرزایی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی گروه مطالعات فرهنگی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی گفتگویی درباره مهاجران افغانستانی با روزنامه جوان داشته که بخشهایی از آن را میخوانید:
«-وقتی گفته میشود ۱۲ میلیون افغانستانی در ایران حضور دارند در حالی که نه ارائه کننده این رقم سندی ارائه میکند و نه شما سند دارید که این عدد را رد کنید اینجا شما مجبور هستید این کشمکش را در تعلیقی بگذارید و سراغ فاکتورهای دیگری بروید؛ فاکتور افغانی هراسی.
من امروز میبینم که موجی از افغانی هراسی در ایران ایجاد شده است و عده زیادی هستند که میآیند و میگویند بله! دیگر همه جا پر افغانی شده است، به اشکال مختلف هم ورود میکنند، مثلاً ابعاد فرهنگی به جای اینکه اینها شبیه ما شوند ما داریم شبیه افغانیها میشویم. تعداد بچههای اینها زیاد است و فردا به این بچهها هم شناسنامه میدهند و ایران از دست میرود و دیگر چیزی به نام ایران نمیماند.
یا از بُعد سیاسی میگویند افغانیها را وارد ایران کردهاند که به آنها شناسنامه بدهند که رأی بدهند و مشارکت را در انتخابات بالا ببرند. در حوزه اقتصاد میگویند با ورود افغانها به ایران بازار کار به تسخیر آنها درآمده و بیکاری برای ایرانیها به وجود آمده است. یا مثلاً میگویند جرم و جنایتهایی که در ایران روی میدهد زیر سر افغانهاست.
بسیار خب! با چنین مجموعهای که هدفش این است که بگوید شما نباید با افغانستانیها خوب باشید، شما باید اینها را بیرون بریزید، اینها از هر جایی که ورود پیدا کنید مُخل آسایش و زندگی شما خواهند بود... این موقع است که مطرح شدن چنین اعدادی برای من معنا پیدا میکند...
-مهاجر افغانستانی که پدر و مادرش دهه ۶۰ به ایران آمدهاند. ما حالا نسل چهارم افغانیها در ایران را میبینیم. نسل جدید آنها اصلاً افغانستان را ندیدهاند و در فرهنگ ایران بزرگ شدهاند، حالا این آدم نه شناسنامه دارد و نه هویت. بالاخره زمین خدا وسیع است و ما این مرزها و خطها را کشیدهایم، ما هم نکشیدهایم، انگلیسیها کشیدهاند. تا همین ۲۰۰ سال پیش افغانستان مثل کردستان ما بوده، هرات مثل مشهد ما بوده، فرهنگ ما وصل به هم است...
-من مطمئن هستم شما در تلویزیون خودمان یک مهندس افغانستانی بیاورید مردم و مخاطبان نخواهند پذیرفت و خواهند گفت دروغ است. میخواهم بگویم این تصویر ذهنی که ما از افغانها داریم به قدری در ما رسوخ کرده که به این راحتی نمیپذیریم که یک افغانستانی میتواند یک متخصص باشد و مثلاً گرهی از مسائل کشور را باز کند، بنابراین ما یک عزم جدی و ملی لازم داریم از کنترل مرزها تا تغییر دادن ذهنیت فرهنگیمان نسبت به مهاجران...
-من در پژوهشهایم ثابت کردهام کمتر از یک درصد از جرمهایی که در کشور اتفاق میافتد از سوی افغانستانیهاست و ۹۰ درصد از این یک درصد جرم بین خود افغانستانیها اتفاق میافتد، یعنی در ۹۰ درصد از آن یک درصد سهم افغانستانیها از جرائم در ایران، افغانستانی با افغانستانی است که درگیر شده است و البته در بخش کوچکی جرم میان یک ایرانی و افغانستانی اتفاق افتاده است، آنجا هم که کنکاش میکنید میبینید مثلاً به خاطر این بوده که آن افغانستانی کار کرده و پولش را ندادهاند.»
***
پزشکیان در سازمان ملل موضعی قاطع در حمایت از فلسطین خواهد داشت
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا در جام جم نوشت: «پزشکیان پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری، همواره بر دفاع از محور مقاومت و حمایت از مردم مظلوم فلسطین تاکید کرده است.
البته ممکن است در برخی سیاستهای داخلی نسبت به بعضی عملکردها نقدهایی هم داشته باشد، اما در عرصه سیاست خارجی بهویژه موضوعات کلان کشور همچنان از سیاستهای کلی نظام دفاع میکند و این موضعگیریها هم مربوط به دوران تصدی ریاست جمهوری نیست، بلکه پزشکیان در همان دوران نمایندگیاش در مجلس شورای اسلامی و دوران انتخابات ریاست جمهوری و گرفتن مسئولیت، همواره از آرمان مردم فلسطین دفاع و جنایات رژیم اشغالگر صهیونیستی را محکوم کرده است.
موضع محکم ایشان درحمایت از مردم غزه و همراهی با محور مقاومت در جریان مراسم تحلیف و استقبالی که از اظهارات او صورت گرفت و همچنین محتوای پیامهای تبریک سیدحسن نصرا... رهبر حزبا... لبنان و اسماعیل هنیه رئیس فقید دفتر سیاسی حماس و رهبران جهاد اسلامی و پاسخهایی که از سوی رئیسجمهور ارائه شد، کاملا نشان میدهد پزشکیان در پیروی از سیاستهای کلان مقام معظم رهبری درحوزه سیاست خارجی بسیار جدی است؛ بنابراین طبیعی است که پزشکیان در جریان سخنرانی در اجلاس عمومی سازمان ملل و همچنین در دیدارهایی که با مقامات کشورهای مختلف در حاشیه این اجلاس خواهد داشت، باز هم موضعی قاطعانه در حمایت از محور مقاومت و پشتیبانی از مردم مظلوم فلسطین و اعلام انزجار از جنایات رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم در کشتار مردم بیدفاع غزه را اتخاذ کند.»
***
روایت عراقچی از احتمال آغاز مذاکرات هستهای
عباس عراقچی در گفتگویی با اشاره به سفر خود و رئیس جمهور به نیویورک گفت: من چند روزی بیشتر از رئیس جمهور در نیویورک میمانم و ملاقاتهای بیشتری را با وزرای خارجه کشورهای بیشتری خواهم داشت؛ تلاش ما این است که دور جدیدی از مذاکرات در خصوص موضوع هستهای آغاز شود. ما آمادگی آن را داریم و اگر طرف مقابل آمادگی آن را داشته باشد میتوانیم در همین سفر شروع جدیدی از مذاکرات را داشته باشیم.
وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به اینکه آیا طرف مقابل برای انجام مذاکرات اعلام آمادگی کرده یا خیر؟ گفت: پیغامهایی رد و بدل شده و یک اعلام آمادگی عمومی وجود دارد ولی شرایط بینالمللی کنونی به گونهای است که شروع مجدد مذاکرات هستهای قداری سختتر و پیچیدهتر از قبل است.
وی خاطرنشان کرد: ما باید قبول کنیم که نسبت به سه چهار سال پیش تحولات عمدهای در عرصه بینالملل رخ داده که وضعیت حاصل را بسیار پیچیدهتر از گذشته کرده و شرایط پیچیدهای است ولی امیدواریم که در این شرایط سخت، حداقل یک شروع دوبارهای برای مذاکرات را داشته باشیم. در این سفر بنده و همه همکارانم همه توان و تجربه خود را به کار خواهیم بست و امیدواریم خداوند هم عنایت کند تا بتوانیم مسیرهای جدیدی را باز کنیم.
عراقچی در پاسخ به این سوال که آیا مجوزهای لازم از داخل داده شده است، تأکید کرد که دیپلماتها هیچ وقت بدون مجوز حرکت نمیکنند.
وزیر امور خارجه در خصوص احتمال دیدار با بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا اظهار داشت: من در حال حاضر امکانی نمیبینم و به اعتقاد من الان مصلحتی هم اقتضا نمیکند که چنین گفتگویی صورت بگیرد. بار قبل در برجام چنین دیدارها و گفتگوهایی بود ولی الان زمینه مناسبی وجود ندارد؛ این نظر کارشناسی من است. جدا از مجوزها فکر میکنم هنوز تا رسیدن به نقطهای که مانند مذاکرات قبلی امکان گفتگو بین دو طرف وجود داشته، فاصله هست.
وی با تأکید بر اینکه نمیشود تجربه گذشته را نادیده گرفت، گفت: نمیشود توقع داشت که دوباره مانند همان تجربه تکرار شود. آمریکاییها باید نشان دهند که رویکردها عوض شده است. اگر آن مسیری که آمریکاییها بعد از خروج از برجام در پیش گرفتند آمادگی تغییر این مسیر را داشته باشند و بخواهند به میز مذاکره ۵+۱ بازگردند، ممکن است دوباره امکان صحبت مستقیم فراهم شود، آن هم پست میز مذاکره ۵+۱. امیدوارم شروع مجددی از مذاکره در این سفر آغاز شود اما ابعاد و چگونگی آن بستگی به این دارد که چه پیش خواهد آمد.
***
انتقاد اژهای از عدم ساماندهی ممنوعالخروجیها
غلامحسین محسنی اژهای، در نشست شورای عالی قوه قضاییه با اشاره به موضوع ممنوعالخروجیها و مشاهده مصادیقی از استمرار معضل عدم اطلاع شهروندانِ در حالِ سفر، از وضعیت ممنوعالخروجیشان، گفت: حدود سه سال است که مکرراً تاکید داریم که در قبال وضعیت ممنوعالخروجیها ساماندهی صورت گیرد و بهگونهای نباشد که افراد در حین سفر، در فرودگاه و در کنار خانوادهشان، متوجه ممنوعالخروجی خود شوند؛ معالأسف همچنان مصادیقی از این موضوع مشاهده میشود؛ فلذا به دادستانی انتظامی قضات و مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه دستور میدهم که مصادیق این موضوع را به دقت بررسی و رسیدگی کنند و چنانچه قصور یا تقصیری از سوی ضابطین یا بازپرسها و یا سایر مقامات قضایی مشاهده کردند، برخوردهای قانونی را به عمل آورند؛ باید توجه داشت که این موضوع دارای ضِمان است؛ ما باید خود را جای مردم بگذاریم؛ چه حسی پیدا میکنیم وقتی با خانواده بار سفر بستهایم، اما در فرودگاه متوجه ممنوعالخروجی خود میشویم؛ باز هم تاکید میکنم، چنانچه فردی ممنوعالخروج میشود، به محض رفع ضرورت، ممنوعالخروجی او باید برطرف شود و این موضوع به اطلاع او برسد؛ بعضاً افرادی که قبل از محکومیت، ممنوعالخروج شده بودند، بواسطه ارفاقات قانونی و آزادی مشروط، از زندان آزاد میشوند؛ در اینگونه موارد نیز باید چنانچه مسئلهای وجود ندارد، ممنوعالخروجی آن فرد رفع شود و اگر بواسطه مسئلهای، ممنوعالخروجی فرد رفع نمیشود، موضوع باید به اطلاع او برسد.
***
انتصاب مخبر به سمت مشاور و دستیار رهبری
آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی آقای دکتر محمد مخبر را به عنوان مشاور و دستیار رهبری منصوب و وظیفه ایشان را امتداد سیاست مدبرانه دولت شهید رئیسی برای شناسائی و بکارگیری نیروهای جوان و نخبه جهت کمک به دستگاههای مختلف، تعیین کردند.
در حکم رهبر انقلاب خطاب به مخبر آمده است: «با عنایت به خدمات متعهدانه و تأثیرگذار جنابعالی در عرصههای مدیریتی و اقتصادی بویژه در دولت شهید رئیسی، و سیاست درست و مدبرانهی بکارگیری نخبگان و جوانان پرانگیزه و تلاشگر در اجرای طرحهای گوناگون، شما را به عنوان مشاور و دستیار رهبری منصوب میکنم.
انتظار میرود در امتداد سیاست مزبور، شناسائی نیروهای جوان و همکاری با آنان را با برنامهریزی منطقی، پی گرفته و در کمک به دستگاههای دولتی و غیره از آن بهرهبرداری نمائید.»
***
چرا سیدمجتبی خامنهای درس خارج خود را تعطیل کرد؟
حجت الاسلام والمسلمین سعید صلحمیرزایی از اساتید حوزه و عضو مجلس خبرگان در یادداشتی با عنوان «استادی اخلاقی و متقی» برای خبرگزاری تسنیم نوشت:
«1) بارها استاد مجتهدی تهرانی(ره) از ورع و احتیاط شدید آیت الله سیّد مجتبی خامنهای تمجید میکرد، بعدها از کارکنان دفتر قم حضرت آقا نیز این توصیفات را شنیدم، و در جلساتی که خدمت حاج آقا مجتبی رسیدم نیز این ورع را یافتم.
2) در حوزههای علمیه، کرامتهای رفتاری را دیده یا شنیدهایم که وقتی برای دیگران تعریف میکنیم یا باور نمیکنند یا تعجّب میکنند، یکی از اساتید بنده دو هفته اول را به حوزه نمیآمد تا درسهای دیگر اساتید تشکیل شود، چون دیده بود که سالهای قبل، با تشکیل کلاس ایشان، جذابیت درسشان آنقدر بالا بود که دروس دیگر اساتید را تعطیل میکرد.
3) اخیراً خبری منتشر شد که 1600 نفر از طلاب مقطع خارج حوزههای علمیه قم و مشهد و دیگر استانها برای شرکت مجازی در درس آیت الله سید مجتبی خامنهای ثبتنام کردهاند اما ایشان در اولین روز درس، تعطیلی موقت این درس را اعلام کردهاند.
4) تعطیلی درس آیت الله سیّد مجتبی خامنهای، بسیار مورد توجّه و گفتگو و تحلیل قرار گرفت، امّا آنچه علّت حقیقی تصمیم ایشان میتواند باشد اقتدای ایشان به سیرهی علمای سلف است. علمای اخلاقی گاهی که درس خود را پررونق میدیدند برای تربیت نفس خود آن درس را تعطیل میکردند مگر اینکه حجّتی مییافتند تا با آن احتیاط اخلاقی خود، مخالفت کنند.
5) باخبر شدم برخی از علمای بزرگ و شاگردانشان از ایشان خواستهاند درس را برقرار نمایند و امیدوارم این درس پراستفاده تشکیل گردد. آنچه باعث خنده است تحلیلهای پوچ و مادّی ضدّانقلاب و منافقان است که با نگاه دنیوی خود به تحلیل این پدیدهها میپردازند.»
***