۱--آهنگ اخیر شروین حاجیپور در حال و هوای وضعیت جنگی خوانده شد و ناظر بر وقوع و رخداد جنگ در کشورمان ایران است. این در حالی است که در واقعیت میدانی، هنوز جنگی صورت نگرفته، به این معنا که درحال حاضر مرزهای ما مورد هجوم خارجی واقع نشده است و کشور در تسخیر نیروی خارجی نیست، بلکه تنها یک تعرض هوایی از سوی رژیم صهیونیستی علیه کشور ما رخ داده که این موضوع هم تاکنون پاسخهای قبلی و بعدی از سوی ایران داشته است. لذا از این نظرگاه نمیتوان آهنگ شروین حاجیپور را در ذیل آثار هنری ضدجنگی قلمداد کرد، چرا که او در یک اشتباه راهبردی، ایران را در یک پیشفرض، وارد فضای جنگ کرده است. در حقیقت ما در وضعیت جنگی، که در وضعیت مقاومت قرار داریم. مقاومت چیزی فراتر از جنگ است، چه بسا ما در حالت صلح باشیم و جبهه مقاومت اما کار خود را پیگیری کند.
۲- اما درمورد آهنگ شروین حاجی پور، چند نکته حائز اهمیت است. اول آنکه وقتی کشوری در وضعیت جنگی قرار بگیرد از یکسو افرادی به تهییج حمایت از سربازان و نیروهای مدافع وطن میپردازند. اما از سوی دیگر کسانی هستند که با ایده ضدجنگی به تقبیح جنگ پرداخته و علیه مقاومت فعالیت میکنند. ثمره هر دو دیدگاه درتاریخ نمایان است، به طور مثال بین جنگهای اول تا دوم، روشنفکران و هنرمندان فرانسوی علیه جنگ و مقاومت به فعالیت و کار پرداختند که نتیجه آن تضعیف نیروهای نظامی این کشور شد که سرآخر شاهد هستیم فرانسه، در حین جنگ با آلمانِ نازی طی مدت بسیار کوتاهی به اشغال آلمانیها درآمد. اساسا نرخ تعیین کردن در وضعیت جنگی تنها آوردهاش تضعیف جبهه خود و کمک به نیروی متخاصم مقابل است. تلاش برای کاستن شور مقاومت هیچ کمکی به کشور درگیر جنگ نمیکند بلکه وضعیت را برای دشمن مقابل فراهمتر میسازد تا به مقاصد خود دست پیدا کند.
۳- از لحاظ فرمی هم جالب توجه است که آقای حاجیپور هیچ خلاقیت و بدعتی در این اثر نداشته است. آهنگ جدید ایشان با کلید واژه«تصور کن/فرض کن» در منشااش آهنگ imagine(تصور کن) از «جان لنون» است که شهرت جهانی دارد، همچنین نسخه ایرانی این آهنگ هم توسط «سیاوش قمیشی» بارها توسط مخاطب ایرانی شنیده شده. لذا اثر حاجی پور یک تقلید ناشیانه و عاری از هرگونه خلاقیت و نوآوری است.
۴- از منظر محتوایی، گفتنی است که شاید در وضعیت جنگی، کسانی پیدا شوند که از حقوق بشر و «نه به جنگ» سخن بگویند. اما در جهان واقعی، از منظر رئالیسم بین الملل تنها زمانی می توان به احقاق حقوق پرداخت و اصلا انسانتر بود که قدرت داشت. از این منظر خاورمیانه برای احقاق حقوق و تحقق انسانیت در مسیر قدرت داشتن در برابر دشمن باید حرکت کند و اگر در مقابل کسی مثل شروین حاجی پور از ضدیت با جنگ سخن بگوید در اصل اقدامی ضدانسانی و ضدبشری را انجام داده است. آهنگ اخیر شروین تنها یک جنبه مصرفی و عامهپسند برای مخاطبان شبکه های اجتماعی دارد.
۵- نکته مهم بعدی این است که بین جز و کل یک رابطه منطقی وجود دارد، با ذکر مثال اگر بخواهیم موضوع را پیگیری کنیم باید گفت اگر کسی خانواده و بستگان خودش را دوست نداشته باشد، نمیتواند جامعه و کشور خودش را دوست داشته باشد. لذا اگر کسی مثل آقای حاجی پور، زادگاه و محل رشد و نمواش را که ایران باشد با «صفت جهنم» توصیف میکند در اصل تعلقی نسبت به جامعه، و حتی به شکل جزئی تر نسبت به خانواده خودش هم ندارد. لذا سخن گفتن از دغدغه بشریت و انسان از سوی چنین اشخاصی یک گزافهگویی است. بارها دیده شده است که در فضای مجازی، برخی از افراد جامعهگریز و ضداجتماع ایران را با صفاتی چون «خراب شده» معرفی میکنند. وقتی آقای حاجی پور هم خاورمیانه و ایران را جهنم خطاب میکند یعنی نه تنها یک ترانهنویس حرفهای نیست، بلکه سطح اثرش در اندازه همان اکانت های مجازی است.
۶-متفکران معاصر همچون اسلاویژیژک یا نوآم چامسکی، بارها اشاره داشتند که خاورمیانه آبستن بحران است. اما خود این نظریهپردازان اروپایی تاکید نیز کرده اند که این بحران ها محصول دخالت و سیاستهای خارجی همچون آمریکا، ناتو و اسرائیل (به عنوان نماینده نظم آمریکایی درمنطقه) است. یعنی اگر جهنمی هم در منطقه وجود دارد معلول یک عامل دیگر بوده و نوک پیکان انتقاد باید به سمت آن باشد. وقتی شروین حاجی پور این موضوع را به حاشیه میراند و بومیهای خاورمیانه را به چالش هجمه و طعن میبرد، یعنی ما با یک ذهن استعمار زده مواجهیم. ادبیات و هنر تحت استعمار به جای انتقاد و هجمه به نیروی استعمار گر و اشغالگر خارجی، بومیها و مردم تحت ستم را به چالش میکشاند. لذا دیدگاه شروین حاجی پور، دیدگاه اسرائیلی است، چرا که آنان چنین دیدی به خاورمیانه و مردمش دارند.
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.