آن افراد و جریانهایی که هر گونه مخالفت مبنایی با برجام را منفعتطلبی و کاسبی از تحریم توصیف و یک دهه همه مخالفین خود را تکفیر کرده و با چوب دلواپس راندند، با رویکار آمدن دولت ترامپ چنان خود را مشتاق مذاکره نشان داده و به استقبال آن رفتهاند که دیگر متصفکردن دیگران به صفت کاسبی محلی از اعراب ندارد؛ مذاکره پیشه گان امروز پیشقراول ارتزاق از مذاکراتیاند که هیچ دورنمایی از امکان مهیا شدن آن وجود ندارد اما با این وجود چنان بر طبل مذاکره با آمریکا میکوبند که گویا صرف گفتوگو قرار است تحولی شگرف در وضعیت کشور رقم بزند.
وابستگان مطلق به مذاکره و دلدادگان به گفتوگو، جمهوریخواه و دموکرات نمیشناسند؛ تحت هر شرایطی پرچم سفید را بالا برده و آمادهاند بر سر هر موضوعی و با هر شرایطی پشت میز مذاکره بنشینند. آنان به چنان خوشبینی دچارند که وقتی چهار سال قبل بایدن دموکرات عنان قدرت را در دست گرفت، امیدوار بودند در همان عنفوان کار خود دستور بازگشت آمریکا به برجام را صادر کرده و دوران شادکامی و سرور برجامیستهای وطنی بار دیگر آغاز شود اما سد محکم واقعیت، آنان را در بنبست قرار داد و دموکراتها هم مثل جمهوریخواهان اندک اعتنایی به برجام و گفتوگو با ایران نکردند.
طالبان مذاکره به هر قیمت هیچ درکی نسبت به ملزومات فراهمآورنده مذاکره نداشته و آنچه که برایشان ارجحیت دارد، زندهنگهداشتن ایده مذاکره است چون ارتباط مستقیمی بین حیات سیاسی آنان و زنده نگهداشتن این ایده وجود دارد و این چیزی جز کاسبی سیاسی نیست. عقل سلیم حکم میکند با سنجش منطقی شرایط و ارزیابی از آرایش طرفهای تخاصم و نظراندازی به داشتههایی که امکان معامله بر سر آنان با گفتوگو وجود دارد، از مذاکره استقبال کرد و یا دست رد به سینه آن زد و این عین واقعگرایی است اما جریانی در ایران وجود دارد که بدون درنظرگرفتن پیشزمینههای لازم و رویکرد غرب، به صرف مذاکره اولویت میبخشد و اگر در این مسیر با ناکامی هم مواجه شود، دشمنان فرضی داخلی خود را مقصر میداند. همواره دلواپسان و کاسبان تحریم وجود دارند که شکستهای حامیان مطلق مذاکره، به افراط و تحجر این جنگطلبان مرتبط باشد وگرنه امکان ناکامی طالبان مطلق مذاکره وجود ندارد! ریشه ناکامیهای موجود، تندروها و جنگطلبان و کاسبان تحریماند!
این انسجام اخیر پیرامون لزوم گفتوگو با دولت ترامپ و صدای واحدی که از اردوگاه آنان برای لزوم کلیدزدن مذاکره بلند شده، رجعتی است به اوایل دهه ۹۰ ؛ دورهای که صدای روزهای خوش مابعد توافق با غرب طنینانداز شد و با همین ایده، طالبان مطلق مذاکره توانستند عنان دولت را در اختیار گرفته و صدر تا ذیل راهبرد خود را به پیش ببرند اما آنچه که بر جای ماند، تعمیق بحرانها و انباشت چالشها بود. حالا و پس از تجربه عینی جامعه پیرامون توافق از سر ضعف با غرب باز هم تاریخ در حال تکرار شدن است و ترسیمکنندگان باغ سبز برجام دوباره به میدان آمده و هیچ راهی جز مذاکره با آمریکا را متصور نمیدانند؛ حتی مذاکره با دولتی که به همان توافق طالبان مذاکره پشت کرده و فشارهای فزایندهای را برای تسلیمشدن ایران و اخذ امتیازات بیشتر وارد کرد. آنچه که در حال حاضر ضروری است، بازخوانی و روایت دقیقی از تاریخ، علیالخصوص یکدهه گذشته برای تکرارنشدن خسارتهای بسیاری است که بر پیکره ایران و مردم وارد شد.
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.