روزنامه خراسان: از بازیگرانی که هیچوقت تبدیل به ستاره نشدند اما به واسطه استعداد و تلاش و حضور صادقانه، توانستند سالهای سال، محبوب دلِ مردم کشورمان باشند و هنوز که هنوز است دلمان برای نقشهای ماندگارشان تنگ میشود، خبری دارید؟ بازیگری جزو حرفههایی است که امنیت شغلی چندانی ندارد، از حقوق و مزایای بازنشستگی بیبهره است و بازیگر تا زمانیکه چهره، فیزیک و توان ایفای نقش داشته باشد، از او دعوت به کار میشود و میتواند دستمزد دریافت کند و شاید همه این دلایل، باعث شده تعداد زیادی از بازیگران مان که دوره اوج خود را پشت سر گذاشتهاند، با محدود شدن دایره پیشنهادات و انتخابهایشان، در بیکاری و فراموشی و گاهی بیماری، غرق شوند. پرونده امروز زندگیسلام، یادی است از همین چهرههای محبوب دنیای سینما و تلویزیون که مدتهاست خبری از آن ها نیست؛ چرا که ما زندگیسلامیها معتقدیم بهترین مرهم، محبت و قدردانی است و این یادآوری، تنها کاری است که از دستمان برمیآید برای بازیگرانی که بخشی از بهترین خاطرات کودکی و نوجوانی و جوانیمان را مدیون نقشآفرینیهای باورپذیرشان در آثار تصویری هستیم.
محمد شیری؛ اخموی دوستداشتنی
آنها که مخاطب برنامه های تلویزیون ایران در دهه 60 بودند، برنامههای ترکیبی که شامل آیتمهای نمایشی با بازی «محمد شیری» و تِم طنز بود را خوب به یاد دارند: سیمای اقتصاد ما، روستای کارآباد و بانکو بانکداری، از جمله این آثار بودند که با نقشآفرینی شیری و شیرینیِ ذاتیاش، دیدنی میشد. منتها محمد شیری عمده شهرتاش در میان نسل جوان را مدیون ایفای نقش «رئیس کلانتری» در سریال جایزه بزرگ و نقش «خان» در مجموعه تلویزیونی شبهای برره، هر دو به کارگردانی مهران مدیری است. از دیگر سریالهای محبوب این بازیگر میتوان به «ساختمان پزشکان»، «قهر و آشتی»، «چارخونه» و... اشاره کرد. شیری که این روزها 68 ساله است و تجربه بازی در بیش از 50 اثر سینمایی و تلویزیونی را در کارنامه دارد، در مصاحبهای درباره کمرنگ شدنش گفته است: «وقتی مردم در کوچه و خیابان سوال میکنند چرا کار نمیکنی، نمیدانم جوابشان را چه بدهم. هرچند متاسفانه پیشنهاد خوبی هم مطرح نمیشود و صرفاً در انجمن خانه سینما فعالیت دارم. از نظر من اگر بازیگر کار نکند، این بیکاری برایش مرگ تدریجی است، فیلم نامهها فقط برای جوانان نوشته میشود و نویسنده ها داستانی برای امثال ما نمینویسند.» او همچنین در برنامه «خندوانه» به کمکاری خود اشاره کرد و گفت: «من نه مریضم، نه معتاد و نه بیماری یا مشکل خاصی دارم. نمیدانم چرا پیشنهادی برای بازی در هیچ اثری به من داده نمیشود.»
آزیتا لاچینی؛ بازیگری با سرگذشتی عجیب!
لاچینیِ 80 ساله که شاید بیش از هرنقشی، او را با نقش «خانم افشار»، مادر مریم افشار در سریال «در پناه تو» به یاد میآوریم، وقتی 21 ساله بود کار گویندگی و اجرای نمایش نامههای رادیویی را آغاز کرد و در سال ۱۳۴۰ اولین نقش آفرینی خود در تئاتر را تجربه کرد. او هنگامی که نوجوان بود، ازدواج کرد ولی همسرش پس از مدتی درگذشت. حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر بود که پسرش در دو سالگی فوت میکند. سپس در 18 سالگی دوباره ازدواج میکند و از این ازدواج، صاحب ۵ فرزند میشود اما همسر دومش هم از دنیا میرود و در نهایت با فیروز بهجتمحمدی ، هنرپیشه تئاتر و تلویزیون و سینما ازدواج میکند و این شروع ورودش به دنیای تصویر است. لاچینی در 22 فیلم سینمایی نقشآفرینی کرده و دهه 70، اوج شهرت و فعالیت هنریاش بود. او که آخرین حضورش به سال 1390 و سریال ستایش برمی گردد، آثاری مثل «روزی روزگاری»، «پدر سالار» و «مدرسه مادر بزرگها» از ماندگارترین کارهای هنری اش است. لاچینی در مصاحبهای درباره کمرنگ شدنش گفته است: «سالهاست که سرکار نمیروم. هر چند وقت یک بار فیلم نامهای برایم میفرستند ولی چون نمیپسندم، جواب منفی میدهم. راستش را بخواهید زیاد نمیتوانم سر صحنه بمانم. انرژی قدیم را ندارم اما دوبله را دوست دارم. گهگاه برای دوبله دعوت میشوم. کار دوبله در کنار همکارانم انرژیام را زیاد می کند و روحیه میگیرم.»
بهزاد جوانبخش؛ افــول یک قهرمان
یکی از فیلمهایی که اوایل دهه 60 حسابی ترکاند و سرو صدا کرد، فیلمی بود با نام «مشت» که بازیگر اصلیاش بهزاد جوانبخش بود. این فیلم در آن سال تماشاگران زیادی را به سالنهای سینما کشاند و بازیگر نقش اولش را بیش از پیش مطرح کرد؛ بازیگری که انگار قرار بود در سینمای بعد از انقلاب، جای خالی «ایرج قادری» را روی پرده پُر کند. اتفاقا سبک و سیاق بازی و حتی دوبله صدایش نزدیک به «ایرج قادری» بود و موجب شد این کارگردان، یکی از نقش های اصلی فیلم معروف «تاراج» را به جوانبخش بدهد. او بعدها در «نابخشوده» و «پنجه در خاک» هم برای قادری بازی کرد و در دهه 60 هم، در چند فیلم تجاری، ایفاگر نقش اول بود. بهزاد جوانبخش که این روزها 70 سال دارد، سالهای جوانی بر ورزشهای بوکس و سوارکاری مسلط بود و در زمینه نویسندگی و تهیهکنندگی هم فعالیت داشت. جوانبخش که در دوران فعالیت حرفهای اش در 14 فیلم سینمایی ایفای نقش کرده و عمده شهرتش را مدیون آثارش در دهه 70 است، آخرین نقشآفرینیاش برمیگردد به فیلم «سربازهای جمعه» محصول 1382 ساخته «مسعود کیمیایی». جوانبخش هم مثل هر بازیگر کهنهکاری روی استحکام و چفت و بستِ فیلم نامهها حساسیت ویژهای دارد و در کنار همه دلایل، این را یکی از علت های کمرنگ شدنش در سینمای سالهای اخیر اعلام میکند.
فردوس کاویانی؛ چهره تکیده یک خوشاخلاقِ شیرین
خیلیها او را با بازی شیرین و «مهیـــــن» گفتنش در مجموعه خاطرهانگیز «همسران» که حوالی سال 1373 از شبکه دو سیما پخش میشد شناختند اما کاویانی حضور در دنیای بازیگری را با تئاتر از سال ۱۳۴۰ و در سینما از سال ۱۳۵۱ با نقشآفرینی در فیلمی به کارگردانی «حمید مصداقی» شروع کرده و در ادامه، در 29 فیلم سینمایی حضور داشته است. از معروفترین آثار فردوس کاویانی، میتوان به فیلمهای «شهرقصه»، «اجارهنشینها»، «بانو»، «میکس»، «سگکشی» و مجموعه محبوب «آژانس دوستی» اشاره کرد. آخرین فیلمی که با حضور او ساخته شده، «ساکن خانه چوبی» محصول سال 1391 است و سالهاست خبری از بازی و لحنِ شیرینش بر پرده سینما و صفحه تلویزیون نیست. کاویانی در مصاحبهای درباره علت کمکاری و حضور کمرنگش در سالهای اخیر گفته است: «اینروزها همه چیز به هزار و یک دلیل عوض شده. مثلا سریال 13 قسمتی را که به طور معمول هفت ماه فیلم برداری نیاز دارد، ظرف دو ماه میسازند که فشار زیادی به بازیگر وارد می شود و او را فرسوده میکند. حتی فرصتی برای مسلط شدن روی دیالوگها نیست، چه برسد به خلاقیت در بازی! خود من در چنین سریالهایی بازی کردم و انرژی زیادی از دست دادم. یکی از دلایلی که در سالهای اخیر هیچ کاری را نپذیرفتهام، همین است.» آخرین باری که کاویانی با چهرهای رنجور در جمعی عمومی ظاهر شد، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ در جشن بازیگران تئاتر بود و گفته میشود وضعیت جسمانی خوبی ندارد و بخشی از حافظهاش را از دست داده است.
هایده حائری؛ شمایــل زن مدرن و متمول
تعداد و تنوع آثاری که هایده حائری در طول 30 سال فعالیت حرفهای اش در آنها نقشآفرینی کرده، آنقدر زیاد است که آدم میماند از کدام اسم ببــرد: فیلمهای «پرواز پنجم ژوئن»، «هامون»، «برخورد»، «روانی» و مجموعههای تلویزیونیِ: «گرگها»، «به سوی افتخار»، «پلیس جوان»، «مرگ تدریجی یک رویا» و... منتها پررنگترین تصویری که از او در ذهنمان مانده، نقش زنی مدرن و متمول با شالِ خز و انگشترهای درشت است! این هنرمند 61 ساله که مدت هاست از او خبر و تصویری نشنیدیم و ندیدیم، زمانی که 46 ساله بود به بیماری سرطان مبتلا شد اما با آن مبارزه کرد و سرطان را شکست داد. آخرین نقش آفرینی حائری برمیگردد به سال 90 و یکی از اپیزودهای مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» و آخرین حضور عمومی اش، مربوط میشود به داوری مسابقه «ستاره بیست»، برنامهای برای کشف استعداد بازیگری جوانان. او در گفتوگویی درباره دلایل کمرنگ شدنش گفته: «این روزها مشغول کار جدیدی نیستم و هرچه است از کارهای قبلی ما باقی مانده که ظاهرا در نبود آثار قابل پخش، دوباره پخش میشود، از جمله سریالهایی مانند «پاورچین». زمانیکه ما فعالیت میکردیم مدام در تلاش بودیم خودمان را از شور و هیجانها به گوشهای ببریم و تنها با فعالیتهایمان، خود را نشان دهیم اما در شرایط فعلی انگار هرچقدر یک نفر شلوغتر باشد و در فضای مجازی سر و صدای بیشتری به پا کند، طرفدار و نقش بیشتری دارد. کاش می توانستم خبر از کارهای جدیدی بدهم که قرار است در آنها به ایفای نقش بپردازم اما دل خوش سیری چند؟»
جهانبخش سلطانی؛ لهجه اصفهانی و نگاههای گزنده
بازیگر 66 سالهای که با بازی در آثاری ماندگار مثل «قصههای مجید»، «مردان آنجلس»، «افــق» و.... در خاطرات مانده، از سال 1391 در هیچ پروژه سینمایی بازی نکرده و آخرین حضورش بر صفحه تلویزیون هم، برمیگردد به سریال «یوسف پیامبر(ع)» محصول سال 1388. سلطانی، ناظم سختگیر سریال «قصههای مجید» که گاهی با بدجنسی، مجید طفلکی را میچزاند، بهخاطر بازی در فیلم «شرم» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد از جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۷۱ شد. او که از جمله بازیگرانی است که خیلی وقت است به دست فراموشی سپرده شده، بسیار خانواده دوست است و در همه مراسم عمومی به همراه همسرش حضور پیدا میکند. سلطانی هرچند مدت هاست به عنوان بازیگر در سینما حضور ندارد اما به عنوان مخاطب جشنوارههای سینمایی، بهخصوص جشنواره کودک و نوجوان که در شهرش، اصفهان برگزار می شود، حضور دارد. او که در طول فعالیت حرفهای اش در 39 فیلم سینمایی حضور داشته، عمده شهرتش را مدیون فیلم خاطرهانگیز «مهریه بیبی» است که در دهه 70 اکران شد. سلطانی در آخرین مصاحبهاش که در برنامه هفت و توسط محمدگبرلو انجام شد، درباره آثارش، خودش و فضای فیلم سازی ایران گفته است: «بازیگر زمانی می تواند در این عرصه فعال و ماندگار باشد که بازی وی بر اساس ایمان و اخلاق و کسب دانش و فضیلت باشد. برای نمونه، من هشت ماهِ سخت را برای بازی در حماسه مجنون ساخته جمال شورجه تحمل کردم اما با تمام مشکلاتی که وجود داشت، چون یاد میگرفتم، لذت بخش بود.»
در انتها یادی می کنیم از رضا بابک، ملکه رنجبر، فریماه فرجامی، فریده سپاه منصور و همه آن هایی که خاطرات شیرینی برای ما رقم زدند اما به خاطر اختصار، اسمی از آنان برده نشد.