"پلیس جهان"، شاید آرمانیترین صفت و نقشی باشد که دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی سعی داشته اند طی دهه های مختلف، در ذهنیت افکار عمومی اقصی نقاط جهان جا بیندازند که باید به آمریکا نسبت داده شود. در این راستا، حاکمان آمریکا همواره سعی داشته اند تا نظام حکمرانی کشورشان را به یک شاخص در عرصه بین المللی تبدیل کنند.
در این چهارچوب، می بینیم که هم مقام های دولتی و هم اندیشکده های آمریکایی در دوره های مختلف، بر آن بوده اند تا این کشور را در حوزه های مختلف حکمرانی، به مثابه یک الگو و آرمان به جهانیان معرفی کنند. با این حال، در موارد مختلف تاریخی این مساله روشن شده که آمریکا نه تنها یک الگو نیست بلکه خود در زمره دولتهای شرور و قانونشکن در محیط بین المللی است که باید مجازات شود.
شاید عینیترین نمود این مساله را در یک سال اخیر بتوان در قالب همدستی مهلک آمریکاییها با رژیم اشغالگر قدس در اعمال جنایت و نسل کشی در نوار غزه و علیه مردم بیگناه این منطقه lشاهده کرد. در واقع، کشتار هزاران انسان بیگناه در نوار غزه میسر نمی شد مگر با روانه شدن سیلی از کمک های مالی و تسلیحاتی آمریکا به رژیم اشغالگر قدس. مساله ای که بدون تردید لکه ننگd ابدی بر پیشانی نظام حکمرانی آمریکایی محسوب می شود.
با این حال دولت آمریکا به تازگی و همزمان با برگزاری مراسم تحلیف نیکلاس مادورو رئیس جمهور ونزوئلا، از تعیین یک جایزه 25 میلیون دلاری برای دریافت اطلاعاتی که منجر به دستگیری وی شود خبر داده است. آمریکایی ها همچنین رویه مشابهی را برای دریافت اطلاعات در مورد وزیر کشور و وزیر دفاع ونزوئلا نیز در پیش گرفته اند.
اینکه آمریکایی ها خود را در جایگاهی می بینند که تا این حد به صورت آشکارا در امور دیگر کشورها دخالت کنند، واقعا عجیب است. بیایید تصور کنیم که کشوری دیگر که در موقعیت رقابت و یا مخالفت با آمریکا است، دست به این اقدام بزند، براستی حامیان آمریکا و بلندگوهای تبلیغاتی آن ها چه خواهند کرد؟ اساسا چرا دولتمردان آمریکایی باید خود را در موقعیتی ببینند که برای دستگیری رهبران دیگر کشورها جایزه تعیین کنند؟
آیا رفراندومی برگزار شده که مردم ونزوئلا در قالب آن گفته باشند آمریکا وکیل آن ها است؟ آیا این اقدام جلوهای از یک حرکت دموکراتیک است؟ آیا این اقدام برخلاف منشور سازمان ملل متحد که تاکید دارد به حاکمیت ملی کشورها باید احترام گذاشت نیست؟ کدام بند قانونی در معاهدات و توافقات بینالمللی از این رویکرد مداخلهجویانه واشنگتن در قبال دیگر کشورها حمایت می کند؟
دیگر اینکه دولت آمریکا خود اکنون با سیلی از تبعات سوحکمرانیاش مواجه است. به عنوان مثال، چالشهای اقتصادی در این کشور در پی رکوردزنی بدهی خارجی آمریکا به 35 تریلیون دلار افزایش قابل توجهی پیدا کردهاند. در عین حال، موقعیت بین المللی آمریکا نیز به دلیل همدستی محض با اسرائیل در جنگ غزه و البته آشکارشدن ماهیت رویکردهای منافقانه این کشور در بخش های مختلف جهان به شدت تضعیف شده است.
در حقیقت، در بُعد قدرت نرم، برخی از تحلیلگران نظیر جان میرشایمر استاد برجسته دانشگاه شیکاگو تاکید دارند که تحولات بیش از یک سال اخیر در غرب آسیا، عملا آبروی آمریکا را بردهاند و بعید است واشنگتن بتواند به این زودی ها خود را جمع و جور کند. در حوزه سیاسی و فرهنگی و غیره نیز حکمرانی آمریکایی شبیه به گذشته از موقعیت برتر و مطلق برخوردار نیست. مسائلی که به نظر می رسد همزمان با روی کار آمدن مجدد ترامپ به قدرت در آمریکا، ابعاد و ماهیت وخیمتری را نیز به خود بگیرند.
حال این سوال مطرح می شود که چرا باید دولت آمریکا خود را در جایگاهی ببیند که برای دیگر کشورها نسخه بپیچد و یا برای دستگیری مقامات آن ها جایزه تعیین کند؟ به نظر می رسد واشنگتن برای فرار از سناریوهای تاریکی که در انتظار موقعیت جهانی این کشور است، دستِ بالا را گرفته و نوعی فرار رو به جلو را در دستورکار قرار داده است.
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.