حمید شجاعی در روزنامه آرمان ملی نوشت: امروزه رسانهها تاثیر بسزایی در خطدهی و جهتدهی به افکار عمومی جوامع دارند و از رسانههایی همچون شبکههای تلویزیونی گرفته تا رسانههای آنلاین و برخط و همزمان شبکههای اجتماعی رقابت تنگاتنگی با هم دارند تا خود را بهعنوان رسانهای شفاف، آزاد و بدون روتوش به جامعه معرفی کنند تا در نهایت بتوانند بهعنوان رسانه برتر و مرجع شناخته شوند و مراجعه اکثریت جامعه برای پیگیری اخبار در حوزههای مختلف از این رسانهها باشد.
البته در این میان شبکههای اجتماعی به جهت سریعالانتقال بودن در اخبار نسبت به سایر رسانهها برتری نسبی و مزیت بالاتری دارند چنانکه خود شبکههای تلویزیونی نیز بعضا صفحات خود در شبکههای اجتماعی را معرفی میکنند. در چنین شرایطی برای جامعه ایرانی نیز که اتفاقا در مواجهه با رسانهها بسیار فعال عمل میکند و اخبار و اطلاعات خود را از رسانههای مختلف پی میگیرد بسیار مهم است که اطلاعات خود را از کدام منبع دریافت میکند و کدام رسانه با عملکرد خود با در نظرگرفتن مولفههایی که بالاتر گفته شد یعنی شفافیت و آزادی اطلاعات توانسته به رسانهای مرجع تبدیل شود. در این راستا صداوسیما رسانهای بوده که از ابتدای فعالیت خود تاکنون داعیهدار رسانه مرجع را داشته و طی دهههای گذشته با اعلام آمارهای مختلف از مراجعه مردم به این رسانه تلاش کرده خود را در این جایگاه قرار دهد. البته این درست است که صداوسیما در دهههای 60، 70 و تا حدودی 80 به جهت برتری رسانهای و مخاطبپذیری خود در جایگاه رسانه مرجع از سوی جامعه قرار میگرفت؛ اما از اواخر دهه 80 تا کنون به ویژه از میانههای دهه 90 با ظهور شبکههای اجتماعی جایگاه صداوسیما به جهت عملکردهایش از دست رفت و مردم رسانههای دیگر را به جهت دریافت اخبار و اطلاعات جایگزین کردند. آسیبشناسی این مساله نیز صرفا به نوع عملکرد صداوسیما باز میگردد. جاییکه به اسم رسانهملی رویکردهای جناحی در پیش گرفته و صرفا با جریانی تندرو و خاص همراهی کردند و بر اساس منویات آنها پیش رفتند. همین رویه نیز باعث شد که چه در تولید برنامهها و استفاده از چهرهها و چه در عرصه اطلاعرسانی با رویکردی خاص و محدود عمل کنند که همین امر باعث ریزش مخاطب و دورشدن بخش زیادی از جامعه از این رسانه شد تا جاییکه امروز به ضرس قاطع میتوان گفت که صداوسیما به ویژه تلویزیون مرجعیت رسانهای خود را از دست داده و در بهترین حالت در ردههای دوم و سوم قرار گرفته است. چه اینکه امروز شبکههای اجتماعی به جهت در دسترس بودن و اخبار لحظهای توانستهاند که تاحد ممکن نیاز جامعه را برطرف کنند. البته در خصوص شبکههای اجتماعی نیز یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه شبکههای اجتماعی نیز به جهت وسعتی که دارند قطعا با حواشی مختلفی روبهرو هستند و نمیتوان گفت که صحت اخبار در این شبکهها نیز به طور کامل تایید میشود. لذا این خلأ در این رسانههای مجازی نیز دیده میشود و همین مساله نیز موجب گردیده تا برخی از مردم مطالب را از رسانههای رسمی همچون سایتها یا خبرگزاریها دنبال کنند.
* بازگشت مرجعیت رسانه
مرجعیت رسانه بحثی است که ماهها؛ بلکه سالها است مطرح میشود و این پرسش اصلی بروز میکند که با توجه به شرایط فعلی و تحولات جامعه مرجعیت رسانه با کیست و کدام رسانهای است که توانسته امروز افکار عمومی و جامعه را با خود همراه کند. اما برای اینکه به پاسخی متقن و دقیق در این خصوص برسیم باید ابتدا باید مفاهیمی چون آزادی رسانهها، تاثیر رسانه بر جامعه و تاثیر پذیری متقابل جامعه از رسانه و همچنین اعتماد جامعه به رسانهها را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. قدر مسلم مهمترین مساله در این بحث اعتماد عمومی است. اگر روندها و رویکردهای رسانهها به طور مشخص رسانههای داخلی با اخبار و اطلاعات موثق، دقیق و شفاف موجباتی را پدید آورند که اعتماد جامعه را بر انگیزند میتوانند مرجعیت رسانه جامعهمحور را از آن خود کنند. اما اگر اعتماد جامعه به رسانهها کاهش یافته و از دست برود دیگر نه تنها مرجعیت رسانه را در اختیار نخواهند داشت؛ بلکه مراجعه مردم به سایر رسانهها اعم از فضای مجازی تا رسانههای غیر داخلی خواهد بود. آنچه مسلم است امروز صداوسیما به جهت عملکرد یکسویه خود در حوزههای مختلف نتوانسته به عنوان رسانهای ملی در جایگاه مرجع برای مردم قرار گیرد چون افکار عمومی آنچه که از سوی آن رسانه تولید میشود را به هیچ وجه در راستای مطالبات، منویات و نظرات خود نمیبیند. اما در طرف مقابل یک شبکه اجتماعی شاید بتواند پیوندهایی با روان جامعه برقرار کند اثربخش باشد. از طرفی این نکته نیز که گفته میشود امروز مرجعیت رسانه از داخل کشور به خارج از کشور نیز بدین جهت است که به جهت برخی عملکردها که نماینده خواستهها و مطالبات جامعه نیستند رسانههایی در خارج از مرزهای کشور شکل میگیرد و آرام آرام اینگونه به افکارعمومی القا میکند که ما نماینده مطلبات شما هستیم و جامعه را با خود همراه میکند. لذا برای حل این مشکل و بازگشت مرجعیت رسانه اگر رسانههای رسمی از جمله صداوسیما میخواهند مرجعیت سابق رسانهای خود را بازیابند باید ضمن تجدیدنظر در عملکرد خود اعتماد عمومی را نسبت به عملکردهایشان بازیابی کنند. هر چند که آزادی رسانهها و مطبوعات مستقل نیز میتواند موجبات عملکرد مثبت و موثر این رسانهها در راستای اقناع افکارعمومی و روشنگری جامعه گردیده و در نهایت اعتماد جامعه را نسبت به رسانههای داخلی بیش از پیش تقویت کند.
*آزادی رسانه داخلی
یک فعال سیاسی در خصوص بحث مرجعیت رسانه اظهار داشت: در مورد اینکه مرجعیت رسانه از رسانههای رسمی از داخل به خارج منتقل شده باید گفت اگر بحث رسانه را بیشتر به تحلیل حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور در یک دهه اخیر به سطور رسمی از داخل به خارج منتقل شده درست است. دوم اینکه مرجعیت از رسانههای رسمی به فضای مجازی در واقع منتقل شده از زمان آقایان جبلی و علیعسگری بهدلیل ضعف شدید رسانهملی در حوزه سیاسی و... مرحعیت از صداوسیما گرفته شد و بخشی به رسانههای خارجی از قبیل تلویزیونهای خارجی واگذار شده و بخشی هم به فضای مجازی در داخل و خارج واگذار شده است. محمد مهاجری به «آرمان ملی» گفت: اما اینکه مرجعیت رسانهای از رسانههای رسمی به سمت رسانههای مجازی رفته متاسفانه درست است چون بهواسطه تنگناهایی که حاکمیت برای رسانهها در انتشار اخبار درست ایجاد کرده و به هر دلیلی نمیخواستند برخی از اخبار منتشر شده یا به طور کامل منتشر شود سرریز آن وارد شبکههای مجازی شد و متاسفانه بر اثر مرور زمان اعتباربخشی کاذب به فضای مجازی صورت گرفت این تنگناهایی که به هر حال برای رسانههای کشور بهوجود آمد و آنها را ناگزیر به سانسور یا روایتهای ناقص از اتفاقات جامعه کردند باعث شد که فضای مجازی قدرت بگیرد و چون فضای مجازی قابل کنترل توسط رسانهها و شخصیتهای حرفه رسانهای نیست مورد سوءاستفاده هم قرار گرفت و برخی از احوال و تحلیلهای نادرست هم در آنجا ایحاد شد. وی در خصوص چگونگی بازگشت مرجعیت رسانهای و اعتماد عمومی تصریح کرد: این مساله کار بسیار سختی است؛ اما به معنی محال نیست اما باید اجازه بدهند رسانههای داخلی در انتشار اخبار و تحلیلها در چارچوب قانون کاملا آزاد باشند. در حال حاضر بسیاری از ممنوعیتهایی که برای رسانهها صورت میگیرد خارج از قانون و بر اثر فشارهای سیاسی از طرف حاکمیت یا از گروههای فشار صورت میگیرد. اگر مجددا حق انتشار خبر در اختیار رسانههای رسمی، شجاع و مستقل باشد قطعا فضای فعلی تا حد زیادی تغییر خواهد کرد.
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.