یکی از شگردهای زیر سئوال بردن ارزشهای انسانی در یک جامعه آن است که آن ارزش، متضاد با یک جاذبه یا ارزش انسانی دیگر جلوه داده شود. به عنوان مثال، ارزشهای اخلاقی و دینی در مقابل نوآوری و تنوع قرار گیرد و چنین جلوه داده شود که هر پدیده جدیدی حق و هر سنت کهنی، باطل است.
شعار حجاب اختیاری و نه به حجاب اجباری را نیز میبایست از همین منظر مورد تأمل و کنکاش قرار داد؛ زیرا «اختیار» یکی از بزرگترین و گرانقدرترین کرامتهای تفویض شده از طرف خداوند متعال به انسان است و «اجبار» در نخستین نگاه، واژهای ناپسند است چون تحمیل و تحکم و محدود ساختن اختیار انسانها را تداعی میکند. هر چند آنگاه که پای اجتماع و زندگانی انسانها با یکدیگر به میان میآید، آزادی محدودیت مییابد و انسانها داوطلبانه میپذیرند که با اجبارهای قانونی تن در دهند تا مانع پیدایش هرج و مرج در جامعه شوند. در غیر اینصورت هر فردی میتواند بر اساس منافع و سلیقه خود زیر چتر اینگونه شعارهای تضادنما پناه بگیرد و مثلاً شعار مالیات اختیاری یا اجباری و یا بطور کلی اطاعت از قانون، اختیاری یا اجباری را سر دهد که همگی را میتوان مولفههای همان سیاست نافرمانی مدنی دشمن دانست.
بنابراین مساله اصلی اینجاست که آیا حجاب، مسألهای شخصی است یا یک موضوع اجتماعی؟ و اگر موضوعی اجتماعی است که هست، زیرا در ارتباط با عدم رعایت حجاب در منزل کسی مورد بازخواست قرار نمیگیرد.
در اینصورت آیا در موضوعاتی که مربوط به عموم جامعه است، باید بر اساس سازوکارهای رسمی، ضوابط و قوانینی وضع شود یا هر کس میتواند به اختیار خود و به هر طریق که صلاح میداند رفتار نماید. مثلاً درباره رفت و آمد وسایل نقیله در شهرها، آیا میتوان تصور کرد که هر کس بر اساس سلیقه و تشخیص خود رانندگی کند و نیازی به قانون نیست یا افراد الزامی به اجرای آن ندارند؟
آیا این نوع تفکر درباره مسئلی که به اجتماع مربوط است منجر به آنارشیسم نمیشود؟ چرا درباره برخی موضوعات اجتماعی ضرورت وجود قانون را پذیرفتهایم اما درباره برخی ضروریات و موضوعات اجتماعی، که اتفاقاً دین هم بر آن تأکید دارد، تحت تأثیر غوغاسالاری فرهنگ بیگانه، منکر ضرورت قانونمندی میشویم؟
البته عفاف مسالهای درونی و اعتقادی است که نمیتوان با اعمال قانون افراد را درباره پایبندی قلبی یا عدم پایبندی درونی به آن مورد بازخواست قرار داد و اما درباره مظاهر بیرونی عفاف از جمله حجاب، قطعاً هیچ انسان خردمندی قایل به آن نیست که ضابطه و حریمی برای رعایت حجاب وجود نداشته است کمااینکه در هیچ کجای جهان هم بیبندوباری و عریانی مطلق در پوشش، مجاز نیست و با آن برخورد می شود، بلکه سخن بر سر حدود قانونی حجاب است آن هم در محافل عمومی و اجتماعی. با توجه به آن که برخی کشورهای غربی حتی برای پوشش مردان در محافل رسمی و محیط های دانشگاهی قانون و ضابطه وضع کردهاند و نیز میکوشند الگوی پوشش خود را به دیگر کشورها تحمیل نمایند و از آن به عنوان اهرمی در راستای هویت زدائی از آنان بهره بگیرند؛ چرا ما نباید از داشتههای ارزشمند خویش که علاوه بر پیشینه دیرین باستانی و ریشه در باورهای عمیق اعتقادیمان دارد به عنوان سرمایهای در جهت تعمیق هویت اسلامی – ایرانی خود و احیای الگوی انقلابی در جهان استفاده کنیم؟
چرا تهاجم دشمنان ایران اسلامی علیه حجاب، ما را به این تفکر وا نمیدارد که هدف این همه تحریکات فراتر از مساله حجاب است؟
چرا درباره حجاب به آیاتی استناد میکنیم که در ارتباط با واژههای کلی و اعتقادی و ایمانی است، چرا از آیه ۳۱ سوره نور که خداوند بر ضرورت رعایت حجاب تأکید میفرماید، غافل میشویم؟
دبیر محترم شوایعالی انقلاب فرهنگی اخیراً طی مصاحبههایی با رسانهها، خبر از بازنگری در سند ملی عفاف و حجاب در جلسه گذشته و جلسات آینده این شورا داده و این پرسش را مطرح کرده است که آیا در این زمینه، ما راه هدایت را به مردم نشان دادهایم؟ این سؤال اگرچه همواره باید ذهن تمامی افراد مسئول را به خود مشغول کند و وظیفهشان را در این زمینه متذکر شود اما به معنای عدم اجرای قانون حجاب نیست.
ضمن آنکه دبیر محترم هم خود در ارتباط با آگاهی بخشی مسئولیت سنگینی بر عهده دارد زیرا شورایعالی انقلاب فرهنگی در ۱۳۸۴/۱۰/۱۳ قانون راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب را به تصویب رسانید و وظیفه دستگاه ها و نهادها و مؤسسات مختلف را در این زمینه شفاف ساخت که طبعا پیگیری اجرای این راهکارها توسط دستگاهای فوقالذکر از مسئولیت های دبیر محترم شورایعالی انقلاب فرهنگی میباشد.
همچنین دبیر محترم شورا، خبر از بازنگریهایی در سند عفاف و حجاب داده است و برخی تعابیرشان در مصاحبههای اخیر و نیز شعارهای مطرح شده در انتخابات یازدهم و دوازدهم ریاست جمهوری و برخی موضعگیریها، موجب پیدایش این نگرانی است که مبادا این بازنگری با رویکردی انفعالی و تحت الشعاع هجوم فرهنگی دشمن اعمال گردد.
پینوشتها
۱- استناد دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی به آیه ۳ سوره انسان
۲- آیه ۳۱ سوره نور