«قابوسنامه»
(کتاب گویا)
نویسنده: عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر
راوی: مریم محبوب
موسیقی: ولی الله نوروزی
ناشر: نیستان، چاپ اول 1399
45000 تومان
****
قابوسنامه نوشتهی امیرعنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر در واقع کتاب یک پدر است برای پسرش. پدری که سعی دارد تمام آموزهها و دانستههایش را برای پسرش بازگو کند و در این راه از قصه و مَثَل و حکایت و تاریخ بهره میگیرد تا بر دل و جان فرزند بنشیند، شاید که فرزند آنها را به کار بندد.
البته در جای جای کتاب خطاب به فرزندش یادآور می شود که اگر تو از این نکته ها پند نگیری، هستند دیگرانی که بخوانند و پند بگیرند. میتوان گفت که این کتاب، کتاب دانایی و آگاهی ست و عبارت " بدان ای پسر" در جای جای متن، گواهی ست بر این ادعا.
کتاب در چهل و چهار باب نوشته شده و از نظر من ترتیب قرار گرفتن این بابها در کنار هم اهمیت فوق العادهای دارد. کتاب با مبحث "خداشناسی" آغاز می شود و بعد به "اخلاق" و "صفات پسندیدهی اخلاقی"ای چون سپاسگزاری از خداوند، شناختن حق پدر و مادر، فروتنی و خویشتن داری می پردازد.
پدر نکتههای فراوانی را به فرزند گوشزد میکند. یکی از نکته های ارزشمند که برای خود من بسیار دلنشین بود، این بود که در بخشی از کتاب به فرزند یادآور می شود که اصل و نسب فرزند هم در خاندان پدری و هم در خاندان مادری به بزرگان می رسد و یک یک نامِ اجداد را بر می شمارد، اما در انتها گوشزد می کند که : " بزرگی، خِرَد و دانش راست، نه گوهر و تخمه را و به دان که تو را پدر و مادر نام نهند، هم داستان مباش. نام آن بُوَد که تو به هنر بر خویشتن نهی." "جهد کن که اگر چه اصیل و گوهری باشی، گوهرِ تن نیز داری که گوهرِ تن از گوهرِ اصل بهتر."
کتاب در واقع یک کتاب آموزش زندگی ست و این آموزش از جزئی ترین و ابتدایی ترین مسائل زندگی شروع می شود مثل آداب غذا خوردن و بعد به مسائل مهم و اساسی زندگی می رسد مثل آداب دوستی، آداب عاشقی، آداب ازدواج و آداب فرزندپروری.
او فنون و مهارتهایی را به فرزند آموزش می دهد مثل اسب سواری، شطرنج، چوگان و بعد سراغ شغلهای مختلف می رود و نکته جالب اینجاست با این که خودش پادشاه است، اولین شغلی که درباره آن با فرزندش حرف می زند، پادشاهی نیست، بلکه طالبِ علمی و معلمی ست. و بعد همینطور شغلها را برمیشمارد و درباره هر کدام نکاتی را به همراه مَثَل و قصه و حکایت عنوان می کند از علم پزشکی، نجوم، شاعری و موسیقی و آواز تا رفته رفته به شغل های درباری می رسد.
شغل های درباری را از خادمی و خدمت کردن پادشاهان آغاز می کند و بعد ندیمی و کاتبی و وزیری و سپهسالاری و در آخر پادشاهی...
من با دیدن این رتبه ها و درجه های درباری که در هر باب بالاتر می رفت، فکر می کردم و انتظار داشتم که (با توجه به اینکه خود نویسنده هم پادشاه بوده) کتاب در همین جا به پایان برسد و به پسر این پیام را برساند که بالاترین مقام "پادشاهی" ست و کسی از آن بالاتر نیست.
اما در کمال تعجب و شگفتی دیدم که آخرین شغلی که بعد از پادشاهی به فرزند معرفی می کند، آیین و رسم "دهقانی"ست.
و این درسی بس گرانبها بود برای من.
و باید بگویم برای من شگفتی ادامه داشت چون عنوان آخرین باب کتاب، این بود: "در آیین جوانمردی"
و چه نامه ای و پندنامه ای و وصیت نامه ای از این کتاب شکوهمندتر که با "شناخت راه حق تعالی" آغاز میشود و سرانجام میرسد به "شناخت راه و منش جوانمردان"...
برای من به عنوان گوینده این کتاب، افتخاری بود اجرای این کتاب ارزشمند و بابت این موضوع از نشر خوب "کتاب نیستان" بی نهایت ممنون و سپاسگزارم به خاطر اعتمادی که به من داشتند و این مسئولیت بزرگ را بر عهده من گذاشتند و امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را ادا کنم و پاسخ این اعتماد را به درستی داده باشم.
با اینکه به ادبیات کهن علاقه زیادی داشتم و دارم اما باید بگویم نثر این کتاب بسیار سخت بود و یقینا اگر کمک ها و راهنمایی های اساتید و دوستان نبود، قطعا از عهده اجرای کتاب بر نمی آمدم.
اجرای این کتاب از دو جهت برای من اهمیت داشت. یکی اینکه همانطور که قبلا گفتم از نوجوانی به ادبیات کهن علاقه داشتم و همیشه در این باره کنجکاو و جستجوگر بودم و دوم از آن جهت که نویسنده ی کتاب یعنی عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر زیار از اجدادِ مادری من هستند و در لحظه لحظه ی اجرای کتاب حس می کردم او به مقصود و هدفش که همانا ارسال پیامی به آیندگان بوده رسیده و حالا نواده ای از نوادگانِ او کتاب و نوشته هایِ او را برایِ سایرین می خوانَد، باشد که پند گیرند و به کار بندند.