در بخشی از این مقاله آمده است :
سرنوشت برجام به ریسمانی بند است. درحالیکه دیپلماتهای بین المللی درتلاش برای نجات آن هستند، موضوع مهمتر اینست که چه اطمینانی وجود دارد که برجام بفرض احیاء یا هرتوافق دیگری با ایران، چه دردوره بایدن یا رئیس جمهور بعدی، به وضعیت برجام دردوره ترامپ دچار نشود. گزینه هایی همچون یک معامله کلان یا درگیرکردن کنگره آمریکا برای توافقات احتمالی مطرح هستند، اما هیچیک واقع بینانه نیست. اما آنچه که میتواند برجام یا هرتوافق دیگر بین ایران و آمریکا را پایدار کند، تغییر دروضعیت جاری و ایجاد یک بهبود حداقلی در روابط آمریکا و ایران است.
تجربه برجام در پنج سال گذشته نشان میدهد که آمریکا مایل است از ابزار تحریمهای اقتصادی بگو نه ای بهره برداری کند که منافع اقتصادی ایران ازبرجام به حداقل ممکن کاهش یابد. علت هم این است که مشکل اصلی بین آمریکا و ایران، مسائل منطقه است و نه هسته ای. خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای بیسابقه نیز بدین خاطر بود که او میخواست از ابزار تحریمها برای دستیابی به یک توافق جدید دربرگیرنده موضوعات هسته ای و منطقه ای استفاده کند.
نگرانی تهران از خروج آمریکا از هرتوافقی درکنار تهدیدات امنیتی اش، موجب میشود که ایران تعهدات غیر قابل برگشت ندهد و بخش کلیدی توانمندی هسته ای خود را هم حفظ کند. واقعیت این است که دربرگشت پذیری تعهدات بین آمریکا و ایران، توازن وجود ندارد زیرا آمریکا میتواند سریع تحریمها را برگرداند درحالیکه ایران برای بازگرداندن وضعیت هسته ای اش، هم به زمان نیاز دارد و هم از نظر فنی کار دشواری است. این تجربه برجام ازدوره ترامپ بود که موجب تشدید بی اعتمادی ایران به آمریکا شد.
عبور از این وضعیت ممکن نخواهد بود مگر اینکه "ذهنیت حاصل جمع صفر" که گریبانگیر روابط دوکشور است، اصلاح شود. ...... تغییر درروند کاهش خصومت ها هم حاصل نخواهد شد مگر اینکه استراتزی واشینگتن تغییر نموده و ارزیابی واقع بینا نه ای از توانایی ها، ظرفیت ها و نیت های ایران داشته باشد و اغراق گوییها و دیدگاه های مخاطره آمیز را کنار بگذارد.
استراتژی واقع بینانه آمریکا زمانی شکل میگیرد که این حقیقت را درک کند که ایران یکی از چند قدرت خاورمیانه است که هزینه های نظامی اش حتی از برخی قدرتهای درجه دو یا سه منطقه هم کمتر است. ایران صرفا میخواهد نقش طبیعی و مشروعش درمنطقه به رسمیت شناخته شود و درگیرشدنش در کشورهایی مثل عراق و سوریه با وجود هزینه های سنگین، به قصد پیشگیری از سقوط این کشورصورت گرفته است. ضمن اینکه آمریکا باید درک کند شکل و حجم مداخلات کشورهایی مثل ترکیه، عربستان و اسرائیل درسایر کشورهای منطقه درمقایسه با ایران بسیار بیشتر است.
تغییر وضعیت درروابط آمریکا و ایران که چهل سال مستمرا دنبال تضعیف یکدیگر بوده اند، کار آسانی نیست و یکشبه هم حاصل نخواهد شد ...... دردوره اوباما و درقالب برجام، قرار بود بوئینگ 80 فروند هواپیمای مسافربری به ایران بفروشد. تعداد زیادی از پروژه های اقتصادی مشابه وجود دارد که درقالب برجام و درصورت عادی شدن روابط مالی و بانکی و تجاری ایران؛ امکان پذیر خواهد بود. چنین تغییری میتواند، روند خصومت را مهارکند.
اما حل مسائل منطقه بین ایران و آمریکا دشوار است زیرا اولا اعتماد کافی وجود ندارد و ثانیا باید بین کشورهای منطقه و با درنظر گرفتن نگرانیهای مشروع کشورهای منطقه و درقالب یک سیستم همکاری و امنیت جمعی گفتگو و حل شود تا یک ثبات پایداری درمنطقه بوجود آید. علاوه برآن یک سیستم همکاری جمعی درمنطقه، به حل چالشهای مهم مثل امنیت انرژی، مشکلات زیست محیطی، امنیت دریایی،جنایات سازمان یافته و قاچاق مواد مخدر؛ کمک خواهد کرد.
....... چنانچه تغییر حداقلی مذکور در روابط واشینگتن و تهران رخ ندهد، برجام حتی پس از احیاء، بعد ازمدتی مجددا متلاشی خواهد شد وبا توجه به تلاش دوطرف برا ی امتیازگیری متقابل، خصومتها و درگیری ها نیز افزایش خواهد یافت.