«ویرایش یازدهم»
نویسنده: برگزیدگان جایزه اُ. هنری
ترجمه: لیدا طرزی
ناشر: نیستان، چاپ اول 1397
224 صفحه، 27000 تومان
***
ویرایش یازدهم عنوان مجلد دیگری از مجموعه داستانهای کوتاه برگزیده جایزه اُ.هنری است که در سال 1990 به چاپ رسیده است. این مجلد مشتمل بر دَه داستان کوتاه است. داستانهای این مجلد همچون سایر مجلدات مجموعه داستانهای کوتاه برگزیده جایزه اُ.هنری با وجود تفاوت و تنوع فراوان، به این دلیل کنار هم جمع شده اند که شایسته تقدیر و توجه بوده اند. در این یادداشت به معرفی و تحلیل مختصر سه داستان نخست این مجموعه می پردازیم.
داستان اول این مجموعه با عنوان "ویرایش یازدهم" نوشته لئو ای. لیت واک داستان قابل تاملی است که هم زمان به چند مسئله غامض بشری می پردازد. پسر جوانی بنام راسل از شهر و دیار خود در میشیگان به دیترویت می رود و وارد دانشگاه میشود. او که با پدرش رابطه خوبی ندارد در دانشگاه مجذوب یکی از اساتید فلسفه خود بنام دایکمن میشود. پرفسور دایکمن مرد قد خمیده کوچکی است که ستون فقراتش یازده درجه به سمت راست انحراف دارد. او استاد مسلم فلسفه و تاریخ است. جدی است. بی پرواست و به هیچ کس اعتنایی ندارد. دانشجویانش به او لقب جادوگر داده اند:
"... صبر می کردیم تا جناب جادوگر سر برسد و آن کلاس ساده و صداهای معمولی اش را به سرزمین رویاها تبدیل کند. آمدنش را از صدای تق تق عصایش روی پله های بیرون می فهمیدیم. از همان درِ سالن شروع می کرد به درس دادن. عصایش را لب تخته سیاه آویزان می کرد و همانطور که یادداشتهایش را درباره "فلورانس در عصر نوزایی" مرتب می کرد، متصل درس می گفت."
راسل پس از چند سال تلمذ در محضر دایکمن سرانجام به حلقه خصوصی او راه پیدا می کند. دایکمن جمعه شبها چند دانشجو را به منزل خود دعوت می کند و از هر دری سخن می گویند. راسل از حضور در آن دورهمی های فرهنگی بسیار خوشحال است و سر از پا نمی شناسد.
ولی او در دیترویت تنها با دایکمن آشنا نمی شود. او در پانسیونی ساکن است و دو همسایه دارد: دختر جوان و سرزنده ای بنام بتی که دانشجوی تئاتر است و در کافه کار می کند، و پیرمرد تنهایی بنام والش که از زوال حافظه رنج می برد. حافظه کوتاه مدت والش ضعیف است ولی چند چیز را از گذشته بخوبی به یاد دارد: همسرش لوییز و پنجاه و سه سال زندگی مشترک شان را، و همسایه صنعتگرشان، هنری فورد را. این فورد همان مالک کارخانه خودروسازی فورد است که خط تولید خودروهای ارزان قیمت را در جهان راه اندازی کرد. وقتی راسل داستان آقای والش و مصائب پیری و تنهایی اش را برای پرفسور دایکمن تعریف می کند و از بی کفایتی جامعه در اداره سالمندان می گوید دایکمن اظهار می کند در گذشته پیری فاجعه نبود و داستان شهر صومعه نشینی را می گوید که در چنبر دیوارها قرار داشت. در آن شهر دور همه چیز دیوار بود: دور صومعه، دور قصر، و حتی دور شهر. همه ضروریات زندگی میان دیوارها قرار داشت. آن شهر را راهب بزرگ اداره می کرد و قوانین حضرت راهب ضامن سعادت آن بهشت بود. بنظر دایکمن هنری فورد همه چیز را در چنبر اتوبان قرار داد و یکی کرد. او همه را به داخل راه داد و تمایز میان درون و بیرون را از بین برد...
راسل در برزخ میان زندگی آرمانی ای که دایکمن از آن دفاع می کند و زندگی واقعی ای که والش در آن دست و پا می زند در حیرت است. او حس می کند دایکمن نشست های جمعه شبهایشان را همان شهر محصور میان دیوارها می داند و خودش را حضرت قطب. ولی بیرون آن آرمانشهرپیرمردی هست بنام والش و تنهایی و پریشانی و سرفه های شبانه. و صد البته بتی. بتی خود زندگی است. شاد، سرخوش، بی خیال ستاره شدن، و بی ترس از پیری و پریشانی و مرگ.
سرانجام راسل با حلقه دایکمن خداحافظی می کند و بی هیچ وحشتی از پیری، به همراه بتی به دل زندگی می زند: " من بتی را از هیچ دیوار و پیری و مریضیای نمی ترسانم. ما جوان زندگی می کنیم و شاد می میریم. من همین را می خواهم..."
این داستان را بخوانید. مفاهیم عمیق و صحنه های جذابی دارد که ارزش چند بار خواندن را دارند.
اما داستان دوم این مجموعه با عنوان" لومومبا می ماند" اثر پیتر مَتیسن، همان قصه تکراری ولی نامکرر عالم است : جنگ. هِنری کهنه سرباز امریکایی میانسالی است که پس از ماموریتی بیست ساله در افریقا به ایالات متحده برگشته. او تنهاست و بشدت تلخ. در وطن هیچ کس منتظرش نیست. او هیچ مدرکی برای آنکه اثبات کند شهروندی امریکایی است ندارد. نه گواهی ولادتی، نه گواهی شهروندی و نه گواهی اقامتی. گذرنامه اش را هم ضبط کرده اند. برای همین است که جواز شکار غاز هم به او نمی دهند! حتی پدر و مادرش هم او را از خود می رانند. مادرش به او می گوید،"لطفا فعالیتهایت در افریقا را با خدمات برون مرزی خلط نکن، چه رسد به خدمت به میهن یا کسب افتخار برای خانواده. تو خیلی عوض شده ای، هنری عزیزم. جنگ سنگدلت کرده. البته تقصیر تو نیست. دیدن آنهمه چیز وحشتناک هر کسی را پریشان می کند. می دانم." پدرش هم که در جوانی منشی معاون نخست وزیر در امور افریقا بوده و خودش واسطه اعزام پسرش به افریقا، حالا ادعا می کند دیگر پسرش را نمی شناسد و او را یک مُرده بی اخلاق می خواند. در این میان همسایگان سیاهپوست هنری به روشهای مختلف او را مورد آزار و تهدید قرار می دهند و سرانجام...
زمان وقوع این داستان دوران جنگ سرد است. دوره ای که دو بلوک شرق و غرب در رقابتی کشنده معادلات ژئوپولیتیکی جهان را تعیین می کردند، دوره ای که در هر گوشه از عالم دیکتاتوری دست نشانده بیداد می کرد و کشورهای ثروتمند از سیه روزی کشورهای فقیر پول درمی آوردند. متیسن در داستان خود به جنگ و مبارزات مردم کنگو و نخست وزیر منتخب و محبوبشان، پاتریس لومومبا، اشاره صریحی نمی کند. او با مهارت تمام از طریق توصیف عمیق ترین و ظریف ترین احساسات بشری عمق فاجعه جنگ و کشتار را پیش چشم خوانندگان قرار می دهد.
داستان سوم "ساس وارونه" نام دارد، نوشته لور سیگال. سیگال نویسنده، مترجم، و معلم امریکایی است و جوایز ادبی بسیاری کسب کرده است. شاید با شنیدن عنوان ساس وارونه، نخستین تصویری که به ذهن مان می رسد حشره ای است که به پشت افتاده! ولی نه. در دنیای جاسوسی دوران جنگ جهانی دوم و سالهای پس از آن، "ساس" به معنای مخابره اسرار مگوی یک مکان به خارج از آن مکان بود. در آن زمان شناسایی محل ساسهای پیچیده و مدرن غیرممکن بود و تنها راه خلاص شدن از شر ابزار شنود، تخریب ساختمانها بود. اما ساس وارونه از ساس معمولی هم پیچیده تر بوده. بوسیله کار گذاشتن ساس وارونه در یک محل افراد خارج از آن محل می توانستند مطالب دلخواه خود را - که اغلب هم از آن جنس بودند که افراد داخل اتاق ترجیح می دادند نشنوند- به داخل اتاق مخابره کنند. لور سیگال هم همین موضوع را دستمایه داستان قابل تامل اش قرار داده است. یکی از موسسات آموزش زبان انگلیسی به مهاجران بزرگسال در ایالات متحده سمپوزیومی برگزار نموده با این موضوع: آیا باید برای محدود شدن نسل کشی قانونی وضع شود؟ یکی از شاگردان موسسه مرد میانسالی است بنام پائولینو پاتیلو اهل بولیوی. او مدعی است سالها قبل پدرش به کنسولگری ایالات متحده در لاپاز رفته و بعد از آن ناپدید شده. پائولینو در سمپوزیوم مقرر شرکت می کند و با واگویه داستان ناپدید شدن پدرش با صدای بلند نظم جلسه را بر هم می زند. با اشاره مدیر جلسه او را از سالن اخراج می کنند ولی بعد از رفتن پائولینو صدای همهمه ای سالن را پر می کند و هر لحظه بیشتر میشود. صدا صدای داد و فریاد است. حضار پریشان و متعجب سالن را ترک می کنند ولی آن صدا قطع نمی شود. تنها ایلکا، معلم زبان انگلیسی موسسه، می داند منشا آن صدا از کجاست و چه کسی ساس وارونه را در سکوی سالن کار گذاشته است و...
از این سه داستان که بگذریم، داستانهای بزرگترها، الیزابت بیرد، بمان، دختر انیشتین، از آن نورها که بر تگزاس می تابد، زندگینامه خودنوشت گرترود اشتاین، و جنایت علیه حیوانات داستانهای دیگر این مجموعه اند که همچون سه داستان نخست خواندنی و ارزشمندند.
ویلیام آبراهامز، ویراستار این مجموعه، در مقدمه کتاب چنین می گوید: "... داستانهای دهه نَود به راه داستانهای دهه هشتاد نرفته و در عوض با گشودن مسیرها و راههای تازه، به سوی مقاصد جدید پیش می تازند. در داستانهای این مجموعه غنای زبانی، قدرت حیرت انگیز تخیل، و اشتیاق برای کشف و روح بخشی به قالب ها و سبک های سنتی موج می زند، قالب ها و سبک هایی که تا دیروز کسی آنها را به خواب هم نمی دید. این وضعیت نویدبخش محصول راه اندازی دوره های آموزشی نویسندگی خلاق در دانشگاهها و دانشکده ها و موسسات خصوصی است... این دوره ها بیشترین تاثیر را بر داستان کوتاه امریکایی گذاشته اند و نشان می دهند نوشتن قابل آموزش است..."
در پایان این یادداشت لازم است به نکته ای اشاره کنم. پروژه ترجمه مجموعه داستانهای برگزیده جایزه اُ.هنری کاری گروهی است که به همت انتشارات کتاب نیستان و همکاری جمعی از مترجمان انجام میشود. ویراستاری این مجموعه را جناب آقای دکتر علی فامیان بر عهده دارند و طراحی جلد کتابها را جناب آقای فرزاد ادیبی، هنرمند برجسته کشورمان انجام می دهند تا مجموعه ای پیراسته و آراسته در اختیار خوانندگان قرار گیرد. امیدوارم همه مجلدات این مجموعه پرارزش را بخوانید و از داستانهای بسیار متفاوت و متنوع آن لذت ببرید.