1ـ آیتالله خامنهای، نه فقط به عنوان رهبر سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران، بلکه در مقام یک شخصیت طراز اول اسلامی، آشنا به تاریخ اسلام و سنت و سیرهی رسول گرامی ص و مولا علی ع و نیز به عنوان یکی از مراجع بزرگ شیعی، نه تنها هیچگاه موضوع بدحجابی را به عنوان مسالهی اصلی کشور مطرح نکردهاند، بلکه پیوسته و در مقاطع مختلف، اولویتهای کشور را مسائلی مهمتر، و در راس آن اجرای عدالت و مبارزه با فساد بیان نمودهاند و چالشهایی چون فقر، بیعدالتی، فساد و تبعیض و انواع عقبماندهگیهای میهن را به عنوان منکرات بزرگ برشمردهاند. اساسا نظام مسائل رهبری و نیز، افق نگاهشان بسیار بلندتر و وسیعتر از آن چیزیست که بسیاری از مدعیان دینداری و ارزشگرایی تصور میکنند.
2 ـ چه جریان و دستهایی در کار است که سالهاست با شگردها و شیوههای رنگارنگ و تقابل آشکار با رهبری در پوشش مبارزه با بدحجابی، کوشیده ذهن جامعه را از اولویتهای اصلی منحرف کند، در جامعه دوقطبی کاذب پدید آورد، با برخی از روشهای ناصواب، اصل حجاب را مخدوش و چهرهی دین را نازیبا جلوه دهد، برای مفسدان در ردههای گوناگونِ دولتی، خصولتی و خصوصی حاشیهی امن بسازد و روحیه و آرمان عدالتخواهی ملت را در کشمشهای فرساینده و انحرافی فرو کاهد و با ناتوان نشان دادن جمهوری اسلامی در امر تحقق مهمترین آرماناش (اجرای عدالت، مبارزه با فساد، و کاهش فاصلههای طبقاتی) بسترهای افزایش واگرایی میان تودههای اجتماعی با نظام را تشدید کند و تعمیق ببخشد؟
3ـ این جریان (که چند سالیست تشکیلات و سازمانی منسجم پیدا کرده و در بخشهایی از حکومت نیز نفوذی قوی دست و پا نموده) صرفا بر پایهی تعصب و تصلب جاهلانه، بینش اخباریگری و ندانستن اولویتهای فرهنگی و اجتماعی و ... در پیدایی و تشدید این فضا در جامعه موثر بوده است؟ یا در کنار این خصلتها، بازیچهی دست سازمانهای اطلاعاتی غرب، بویژه انگلستان نیز هست؟
4ـ میدانیم که این جریان با سوار شدن بر موج احساسات مذهبی تودههای متدین، از قدرت اجتماعی بالایی برخوردار است. (گرچه خوشبختانه در سالهای اخیر از این قدرت، به دلایل متعدد کاسته شده).
اما پرسش اصلی این است که آیا بناست همچنان سرنوشت کشور و آینده و آرمانهای انقلاب، دستاویز اهداف این گروه مرموز قرار گیرد؟