به گزارش الف؛ "هنری کسینجر"، دیپلمات و نظریهپرداز شناخته شده حوزه سیاست خارجی آمریکا، چهارشنبه شبِ گذشته، در خانه اش در ایالات کنتیکت درگذشت. وی در زمان مرگ، در سن 100 سالگی قرار داشت. او از نظر حزبی و گرایشات سیاسی، عضو حزب جمهوریخواه آمریکا بود. جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا در پیامی پس از اعلام خبر مرگ کسینجر گفت که "آمریکا یکی از مطمئن ترین و رساترین صداهای خود در عرصه سیاست خارجی اش را از دست داد".
برکسی پوشیده نیست که هنری کسینجر از جمله چهره های کلیدی و شناخته شده در تاریخ دیپلماسی آمریکا است. فردی که تا همین اواخر نیز در مورد رویدادهای مهم بین المللی نظیر جنگ اوکراین، دیدگاه های خود را ارائه می کرد و در نشست های مختلفی شرکت می کرد و مصاحبه های مختلفی را با نشریات معتبر جهان، با محوریت مسائل مهم بین المللی و همچنین موضوعات روزِ سیاست خارجی آمریکا انجام می داد.
کسینجر در دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون و جرالد فورد، به مدت 6 سال مشاور امنیت ملی آمریکا بود(1975-1969). در عین حال، او از 22 سپتامبر 1973 تا 20 ژانویه 1977 نیز پنجاه و ششمین وزیر خارجه ایالات متجده آمریکا بود. 32.21 درصد از اندیشمندان حوزه روابط بین الملل آمریکا، در جریان یک نظرسنجی که توسط نشریه "فارین پالیسی" انجام شده، هنری کسینجر را مهمترین وزیر خارجه آمریکا از سال 1965 میلادی توصیف و ارزیابی کرده اند.
هنری کسینجر در دوران حضور در قدرت، کارنامه جنجالی را از خود برجا گذاشت. برخی تحلیلگران غربی بر این باورند که او از جمله چهره های کلیدی بوده که موجب خاتمه جنگ ویتنام، برقراری روابط میان آمریکا و چین، و همچنین تنش زدایی در قالب روابط آمریکا و شوروی شده است. با این حال، شماری از منتقدان کسینجر نیز وی را یک جنایتکار جنگی می دانند که با تعلل خود در قالب معادله خاتمه دادن به جنگ ویتنام، موجب کشته شدن هزاران سرباز آمریکایی و همچنین مردم ویتنام شده است. عجیب اینکه هنری کسینجر به خاطر عملکرد خود در رابطه با آنچه پایان جنگ ویتنام عنوان شده، توانست جایزه صلح نوبل را نیز بگیرد! موضوعی که به قدری عجیب بود که حتی استعفای شماری از اعضای کمیته انتخاب و داوری آکادمی صلح نوبل را نیز به دنبال داشت.
کسینجر در دوره ای مجوز شنود و استراق سمع ارتباطات خبرنگاران و کارشناسان شورای امنیت ملی آمریکا را به دلیل آنچه مقابله با افشای اخبار داخلی کاخ سفید ادعا شده بود، صادر کرد. موضوعی که انتقادات جدی و گسترده ای را از وی به همراه داشت. نکته قابل تامل اینکه نشریه آمریکایی "اینترسپت" به تازگی در گزارشی با محوریت مرگ کسینجر، به این نکته اشاره کرده که افراد کمی در دنیا وجود دارند که همچون هنری کسینجر دستشان به خون انسان های بیگناه آغشته شده باشد. در این رابطه، نشریه اینترسپت با اشاره به اسناد نظامی آمریکا که از طبقه بندی های محرمانه خارج شده اند، تاکید کرده که هنری کسینجر در دوره حضور خود در قدرت، نقشی محوری در هدایت و راهبری حملات گسترده در خاک کامبوج داشته است. حملاتی که موجب کشته شدن بیش از 150 هزار نفر در این کشور شده اند.
جدای از این مساله، او چهره کلیدی و راهبردی کودتای خونین در شیلی در سال 1973 علیه دولت "سالوادور آلنده" بود. کودتایی که موجب آغاز دیکتاتوری آگوستین پینوشه در این کشور شد. وی را مدافع سرسخت رژیمهای دیکتاتوری در منطقه آمریکای لاتین توصیف کرده اند. هنری کسینجر از حیث فکری و نظری، از حامیان سرسخت نظریه واقع گراییِ روابط بین الملل بود. از حیث آکادمیک نیز وی را از جمله نظریه پردازان مهم در رابطه با نظریه واقع گرایی روابط بین الملل ارزیابی می کنند.
شاید یکی از عجیب ترین توصیفات هنری کسینجر از عالم سیاست را بتوان در توصیفی که او از قدرت داشت مشاهده کرد. وی در این رابطه تاکید می کند که "قدرت، غریزه جنسی نهایی است!" به بیان ساده تر، وی قدرت را چیزی همچون شهوت می دانست که از چشم انداز واقع گرایانه وی به حوزه روابط بین الملل، برای کسب آن بایستی هر اقدامی را انجام داد. نکته جالب اینکه هر چه در مورد فعالیت ها و اقدامات هنری کسینجر که به فجایع انسانی ختم شده اند کمتر شنیده ایم(در عرصه بینالمللی)، در عین حال، در حوزه آنچه تلاش های وی برای صلحسازی و تنش زدایی خوانده می شود، بسیار گفته و شنیده شده است (از سوی محافل غربی).
گویی هنری کسینجر به مثابه یک واقع گرایِ ثابت قدم، به خوبی به این توصیه نیکولو ماکیاولی که تاکید داشت بایستی بدی ها و زشتی ها را پوشاند و خوبی ها را در ویترین قرار داد و فریبکار بود، اعتقاد راسخ داشته است. هنری کسینجر در مورد ایران نیز دیدگاه های خاصی داشت. او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از حامیان جدی شاه مخلوع بود و تاکید داشت که ایران باید نقش آمریکا در منطقه خاورمیانه را برعهده بگیرد. در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز وی بارها و بارها، ایران را بزرگترین چالش آمریکا در منطقه خاورمیانه دانست و البته که در چندین نوبت اعراف کرد که انقلاب اسلامی توانسته بار دیگر طرحواره کلی عظمت و قدرت ایرانی ها را در پهنه جغرافیایی که در آن قرار دارند، احیا کند.
او بارها با آنچه کمربند شیعی و یا محور مقاومت تحت رهبری ایران گفته می شود، اشاره داشت و آن را چالشی جدی برای آمریکا و متحدان منطقه ای و بین المللی آن توصیف می کرد. وی در سال های پایانی عمر خود، کسب و کار پر رونقی را در قالب آنچه ارائه مشاوره به نهادها و سازوکارهای مختلف سیاسی و تحقیقاتی عنوان می شود، به راه انداخته بود.
به طور کلی، کسینجر، چهره واقعی رویکردهای منفعت طلبانه و خودخواهانه سیاست های آمریکا در عرصه بینالمللی را به نمایش گذاشت که البته هر چه از دوره مسوولیت او گذشت، ابعاد جدید و تازه تری از ماهیت اقدامات وی، بر همگان آشکار شد. مساله ای که در دوره هایی و در قالب مواردی نظیر افشای نقش وی در بمباران کامبوج و کشتار مردم این کشور، شرمساری گسترده ای را برای او به همراه داشت.