درمورد مستند اخیر شبکه منوتو درباره پرویز ثابتی باید در ابتدا گفت، این اثر تولیدی، تفاوتی با کتاب در «دامگه حادثه» که سال ۱۳۹۰ منتشر شد نداشت و ارزشافزوده خاصی را شاهد نبودیم. هرآنچه که در این مستند آمده پیشتر در کتاب آمده بود. بنابراین اگر قرار باشد تحلیلی روی مستند اخیر شبکه منوتو داشته باشیم باید آن را در حوزه تبلیغاتی مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
در کتاب در دامگه حادثه تمرکز بیشتر روی بیان تاریخ و وقایع گذشته بود، لذا در آن کتاب هم ما تصویری از پرویز ثابتی مشاهده نمیکنیم. اما در مستند اخیر، ما شاهد یک پروپاگاندا هستیم، ما یک کار تبلیغاتی در این مستند را نظارهگریم که از قضا مخاطبش هم قشر تاریخپژوه و تاریخخوانی نیست و اساساً پرویز ثابتی هم خیلی از مسائل را بیان نمیکند و از آنها میگذرد.
به طور مثال در 29 فروردین سال 54تعدادی از زندانیان سیاسی و مبارزان مخالف شاه به شکل غیرقانونی به تپههای اوین انتقال داده شده و در یک فرایند مغایر با دادرسی کیفری تیرباران میشوند. حسن ضیاءظریفی، عزیز سرمدی، عباس سورکی، مشعوف کلانتری، محمد چوپانزاده، احمد جلیل افشار، بیژن جزنی، مصطفی جوان خوشدل و کاظم ذوالانواری این 9 زندانی بودند که به اعتراف تهرانی، مأمور مشهور ساواک به تپههای اوین برده شده و اعدام شدند. در مثال دیگری، روزی زن ثابتی در فروشگاهی وسیلهای را گم میکند و دستور میدهند کسی از فروشگاه خارج نشود، و در این حین محافظ ثابتی با یک زوج سر بازرسی بدنی خانم درگیر میشود و شوهر آن زن را به راحتی به ضرب چند گلوله میکشد و با اعمال نفوذ ثابتی تنها یک سال در زندان میماند!
این اتفاقات، در این مستند جایگاهی ندارد و مغایر با روایت تاریخ است چرا که مطالبی را بیان میکنند که چهره ثابتی را مخدوش میسازد. به تعبیری در این مستند ما شاهد یک مونولوگ از پرویز ثابتی هستیم که با تقسیم کردن مخالفین شاه به سه دسته میخواهد منشأ مخالفتها را به هر نحوی به خارج از کشور منتسب کند. او ملّیون را وابسته به آمریکا و انگلیس، چپها را متعلق به شوروی و چین و روحانیان و جریاناتی که ارتجاعی مینامد ذیل عراق و مصر تعریف میکند و اصلا در روند این مستند اشارهای به فقدان مشروعیت، محبوبیت و کارآمدی رژیم پهلوی نمیکند.
ثابتی اصرار دارد در این مستند چنین وانمود کند که ما شاهد یک انقلاب نبودیم و مردم ایران تنها با احساساتی شدنِ متأثر از چندصدنفر به خیابانها آمدند. او میگوید ما اجازه نداشتیم افراد زیادی را دستگیر کنیم و اگر دستمان باز بود، با دستگیری 1500 نفر کار را جمع میکردیم!
در این مستند ما شاهد سویههای خطرناکی از ثابتی هستیم. به طور مثال او میگوید مردم ایران شایستگی و آمادگی دموکراسی را ندارند، یا میگوید باید در آن مقطع انقلاب مردم را قلع و قمع میکردیم. او حتی نقل قولی از اشرف را درمورد خودش میآورد که خواهر شاه اعتراض میکند چرا انقدر ثابتی به راحتی از مسلسل و کشتار مردم سخن به میان میگوید!
حال سؤال مهم این است که چرا این مستند ساخته شده و رسانه نزدیک به سلطنتطلبها سراغ ثابتی رفتند؟ در پاسخ باید گفت، ثابتی پارسال در حاشیه یک تجمعِ ضدجمهوری اسلامی پس از مدتها ظاهر شد و گویی دستگاه اوپوزیسیون واکنش مناسبی را از مخاطب درمورد ثابتی نگرفت و برای همین چاره کار را در آن دید تا با ساخت یک مستند چند قسمتی دست به سفیدشویی از اقدامات این چهره منفور بزند.
به عنوان یک تاریخپژوه و علاقهمند به تاریخ معاصر ایران از هر روایتی که پازل تاریخ را کامل کند استقبال میکنم. حال میخواهد از سوی افراد ساواک باشد یا از سوی قربانیان این دستگاه امنیتی. امروزه فضایی فراهم شده که امیدواریم سایرین روایتهای خودشان را بیان کنند تا درک بهتری از ان مقطع داشته باشیم. همچنین دستگاه تبلیغاتی ماهم باید به این موضوع توجه کند که باید فضا را کمی آزادتر بگذارد و آرشیوها را برای علاقهمندان در اختیار بگذارد