«استوریباز»
نوشته: شکیبا خسروی
ناشر: نیستان، چاپ اول 1402
172 صفحه، 176000 تومان
***
با پیشرفت رسانهها و افزایش قابلیت دسترسی به آنها، افراد روز به روز امکان و انگیزهی بیشتری برای به اشتراک گذاشتن افکار و علایق خود در شبکههای اجتماعی یافتهاند. رسانهها بهتدریج تبدیل به ظرفی برای بیان هیجانات مختلف انسانها شدهاند، بهگونهای که امروزه مطالب و محتوای غالب در آنها منعکسکنندهی حالات و احساساتی هستند که کاربران به طور روزمره و حتی در لحظه تجربه کردهاند. بسیاری از بلاگرها و تولیدکنندگان محتوا در شبکههای اجتماعی با اشتراکگذاری همین روزمرگیها دنبالکنندگان بسیاری را جذب نمودهاند.
علاقمندان به دنبال کردن مطالب روز شبکههای اجتماعی، همچون تماشاچیان یک اثر نمایشی با بلاگرها که بازیگران اصلی این صحنه هستند همذاتپنداری کرده و خود را مدام جای آنها تصور میکنند و با آنها اشک میریزند و همگام با آنها لبخند میزنند. قصهی دراز و پردامنهی زیست در شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر توجه برخی نویسندگان را به خود جلب کرده و آنها را به نوشتن داستانهای کوتاه و بلند در این باره ترغیب کرده است. شکیبا خسروی یکی از آن نویسندگان است که زندگی روزمره یک بلاگر را در قالب رمان روایت کرده است.
الهه شخصیت اصلی داستان «استوریباز» و راوی آن، دختری جوان و در شرف ازدواج است که عادت دارد تمامی روزمرگیهای خود را در شبکهای مجازی با دیگران به اشتراک بگذارد. او که در حال تهیه جهیزیه و انجام خریدهای پیش از عروسی است با مسائل و ماجراهای بسیاری روبهرو میشود و همهی آنها را هم در صفحهی خود با دنبالکنندگانش در میان میگذارد. الهه حتی برای تهیهی کوچکترین وسایل جهیزیه با دوستان مجازیاش مشورت میکند و نظرات آنها را برای سایر همراهانش در شبکههای اجتماعی بازگو میکند. تعداد بازدیدهای پست و استوری الهه روز به روز بیشتر میشود و شرایط مختلف از قبیل خرید از فروشگاههای بزرگ و گشت و گذار در بازار نیز بر این موضوع تأثیر مستقیمی میگذارد.
در کنار زندگی مجازی که اکنون تبدیل به وسیلهای برای انعکاس مسائل زندگی حقیقی الهه شده، او اتفاقاتی را تجربه میکند که به راحتی قادر به اشتراکشان نیست. بسیاری از روابط خانوادگی و مناسباتی که در روزمرگیهای الهه جریان دارد قابل بازنمایی در شبکهی اجتماعی نیست، زیرا ممکن است قضاوتها و تحلیلهایی متفاوت با آنچه در واقعیت رخ داده را رقم بزند. الهه گاه حتی نمیتواند به راحتی از نوع وسایلی بگوید که واقعاً برای جهیزیهاش تهیه کرده است. خانوادهی او و همسرش اغلب تفسیرهای مختلفی در این باره میکنند و به درگیریها و اختلاف سلیقهها در این موضوعات دامن میزنند. الهه میخواهد راهی در پیش بگیرد که کمترین تنش میان خانوادهها اتفاق افتد، اما این مسأله تداخلاتی نیز با زیست مجازی او و ارتباطش با دنبالکنندگانش دارد.
الهه به عنوان یک فعال مجازی برای حفظ و ارتقای موقعیتش در این فضا نیاز به جلب اعتماد و همراهی همه افرادی دارد که پیگیر وقایع زندگی او هستند. اما مواقعی پیش میآیدکه نمیتواند به راحتی و بهدور از بسیاری ملاحظات خانوادگی دست به این کار بزند. خودداری او از انعکاس شفاف و صریح بعضی مسائل، میتواند خطر ریزش مخاطبان و محدود شدن فعالیتش را در فضای مجازی به دنبال داشته باشد. این چالشی است که قهرمان داستان باید آن را حل کند؛ نوعی از رویارویی که در یک طرفِ آن زیست مجازی الهه قرار دارد و در جانب دیگرش زندگی واقعی اوست که دستخوش سوءتفاهمهایی شده که هر روز شکل پیچیدهتری به خود میگیرند.
مسألهی دیگری که در این میان اهمیت فوقالعادهای دارد تفاوت فرهنگیای است که بین دو جامعه مجازی و واقعی دیده میشود. فضای مجازی تابع تحولات روز در یک گسترهی بینالمللی است و گاهی تغییرات لحظهای شگرفی در آن مشاهده میگردد. بسیاری از رخدادهای اجتماعی نیز اثراتی مستقیم و آنی بر این فضا میگذارند، اما موقعیت خانوادگی علاوه بر شرایط بیرونی از یک سری آداب و سنن پیروی میکند که ممکن است مرور زمان کمتر روی آن اثر بگذارد. در این عرصه رابطهی میان افراد خانواده و منسوبین قراردادهای خاصی را شامل میشود و انتظارات مختلفی را ایجاد میکند. ایجاد هماهنگی و تعادل میان این دو فضا که ماهیتشان گاه در تعارض با هم قرار میگیرد یکی از دغدغههای اصلی رمان «استوریباز» است.
هر فصل از کتاب همانند یک استوری یا پست در فضای مجازی موضوع و تصویر خاص خود را دارد و بر مبنای آن راوی به گوشهای از زندگی شلوغ و پرمسألهی خود میپردازد. زندگیای که از پیوند دو عنصر ارتباط مجازی و حقیقی تشکیل شده و هر یک با تغییرات دیگری مسائلی تازه را برای قهرمانش رقم میزند. شخصیت محوری داستان در چالشی که میان سنتها و آداب و تحولات دنیای مدرن اتفاق میافتد میکوشد راه میانهای بیابد و زیستی آرام و مبتنی بر تفاهم را در هر دو برقرار کند. اما این کوشش همیشه نتایج روشن و خوشی ندارد و گاه تنشها چنان بالا میگیرند که قهرمان داستان را به سمت خاصی سوق میدهند و یأس و اضطراب را در او شدت میبخشند. گرچه در دورنمایی کلی ممکن است حل این معضلات روزمره ساده به نظر برسند، اما در عمل و با نگاه به جزئیات میتوان بیشتر به عمق و پیچیدگی آنها پی برد. نویسنده در کتاب «استوریباز» سعی دارد در قالب داستانش به همین مسائل به ظاهر ساده اما در باطن بغرنج بپردازد.