دنیایسیاست واجد پیچیدگیهایی است که میدان تفسیر در این حوزه را محدود میکند اما با وجود علم به این دشواری و غامضبودن ابعاد این عرصه، نمیتوان چشم بر روی تحولاتی بست که در دهههای اخیر منطقه را دچار دگرگونی در قوای بازیگران منطقهای کرده است. با در نظر گرفتن این گزاره، اگر به تحولات جاری و ساری غرب آسیا و بهخصوص مسئله اسرائیل بنگریم، نشانههای بارزی از سقوط قدرت این رژیم و تنزل جایگاه او نسبت به گذشته بهچشم میخورد.
امروز با اسرائیلی روبرو نیستیم که ظرف ششروز صحرای سینا، نوار غزه و جولان را به تصاحب درآورد و آب از آب تکان نخورد. عصر کنونی دورهای است که بازیگران جدیدی سربرآوردهاند و دیگر حاشیه امنی برای صهیونیستها وجود ندارد و هر کنش آن با واکنش مواجه میشود. نهال دیروز مقاومت، امروز به درخت تناوری تبدیل شده که کندن آن در توان اسرائیل نیست و هیمنه این رژیم ترکهای عمیقی برداشته. رژیمصهیونیستی به چنان تنزلی دچار شده که برای بیرونآمدن از باتلاق گرفتار شده خود در غزه، به کودککشی و ویرانکردن بیمارستانها و مراکز درمانی رویآورده و امتداد این درماندگی و محجوری صهیونیستها را در ابعاد دیگری و در مواجهه با ایران هم قابل مشاهده است.
اسرائیل علیرغم گزافهگوییهای فراوان و ادعاهای پرطمطراق خود مبنی بر رویارویی قاطع و پرقدرت با ایران، در جواب پاسخ موشکی و پهپادی قاطع ایران اقدامی را مرتکب میشود که موجب مضحکه خود نزد جهانیان شده و حتی انتقادات بسیاری را هم روانه سران این رژیم میکند.
بهرهگیری از کوادکوپتر توسط عوامل نفوذی در ایران برای ضربهزدن به مراکز نظامی – که با هشیاری پدافند هوایی این ریزپرندهها منهدم شد – نشان میدهد که اسرائیل برخلاف فضاسازیها، تبلیغات و پروپاگاندای قوی خود در عرصه میدانی امکان مقابله نظامی با ایران را ندارد و تنها سلاحش، ایجاد خرابکاری، ترور و اقدامات امنیتی است؛ ایرانی که با وجود آمادهباش قوی در سرزمینهای اشغالی و کمک پدافندی چندین کشور، به پاسخهای گسترده موشکی و پهپادی به مراکز نظامی رژیمصهیونیستی روی آورده، مسئولیت مستقیم آن را هم بهعهده میگیرد و در مقابل صهیونیستها برای بیرونآمدن از فشار افکار عمومی خود، به چنین اعمال مضحکی دست میزنند که چهبسا ممکن است چالشهای جدیدی را برای آنان بتراشد.
اگرچه این سطور نباید این شبهه را ایجاد کند که اسرائیلیها امکان حملهای با مقیاس بزرگتر را ندارند بلکه ناظر بر این مسئله است که صهیونیستها بعد از عملیات «وعده صادق» صلابت ایران و قدرت نظامی آن را بهعینه دیده و در محاسبات خود بهگونه دیگری رفتار میکنند. قطعاً اسرائیل با توجه به کمک تکنولوژیکی آمریکا و دیگر قدرتهای اروپایی از توانایی نظامی غربی برخوردار بوده و حتی دارای سلاح هستهای است اما مسئله اصلی استفاده از این ابزارها و تبعات حاصله آن است. رژیمصهیونیستی میداند که امکان حمله نظامی پردامنه و مهلک به ایران وجود دارد اما آنچیزی که میدان عمل سران جنگطلب اسرائیل را محدود میکند، عواقبی است که برایش بهدنبال دارد. ایران در سطوح مختلف نشان داده که معادله جدیدی را تثبیت کرده و درصورت خطای رژیم اشغالگر به ادعای خود مبنی بر پاسخ هولناک و چندینبرابری به اسرائیل جامهعمل میپوشاند.
مخلص کلام آنکه سیر تحولات پیرامونی ما و چالشهای منطقهای حاکی از آن است که هژمونی متحدین آمریکا در منطقه و سیطره مطلق آنان رو به زوال بوده و نشانههای آن عیانتر از همیشه است. گزافه نیست که به تعبیر عامیانه خودمان خطاب به این رژیم و حامیانش بگوییم آن ممه را «لولو» برد!