روزنامه وطن امروز نوشت: تحولات و اعتراضات این روزهای دانشگاههای آمریکا، همه رسانهها را به گونهای تحت تاثیر قرار داده است. سلسله اعتراضات دانشجویان که کمتر از جامعه آمریکا انتظار میرفت، حالا به زد و خورد بین معترضان و پلیس ایالات متحده کشیده شده است. ایالاتمتحده که همواره خود را ملزم به پشتیبانی از رژیم صهیونیستی میدانسته - پشتیبانی افراطی که بدون آمریکا، اسرائیلی وجود نداشت - در سطح نخبگانش دچار یک تضاد عجیب و عمیق با سیاستمداران و دولتمردانش شده است.
ماجرا از تحصن و تظاهرات دانشجویان در برخی دانشگاههای مطرح آمریکا نظیر دانشگاه کلمبیای نیویورک شروع شد و با دخالت پلیس به سرعت به سمت یک بحران پیش رفت. این تجمعها به صورت زنجیرهای دانشجویان دیگر دانشگاهها مثل آستین تگزاس، هاروارد، سیاتل، برکلی، اموری جورجیا و... را نیز تحت تاثیر قرار داد و آنها را وارد صحنه اعتراضات کرد. حالا شعارها علیه اسرائیل و پایان دادن به جنگ در غزه به یک جنبش سراسری در آمریکا تبدیل شده است اما سرکوبها گسترده است و اگر پلیس در میدان نتواند بر دانشجویان غلبه کند، رسانههای آمریکایی وارد عرصه میشوند؛ چنانکه یکی از کارشناسان شبکه فاکسنیوز میگفت: «شعار آزادی فلسطین از نهر تا بحر همان شعاری است که حزبالله لبنان و کشورهایی چون ایران آن را سر میدهند».
کار به جایی رسید که نتانیاهو هم نسبت به این اعتراضات ادامهدار که بهرغم هجوم وحشیانه پلیس آمریکا همچنان با قدرت ادامه دارد، بشدت انتقاد کرد و از دولت آمریکا خواست این حرکات به زعم او «یهودستیزانه» را سرکوب کند. در این میان جواب دانشجوها با باتوم و گاز اشکآور داده میشود. استقرار تکتیراندازها روی بام ساختمان برخی از این دانشگاهها و البته دستگیری اساتیدی که با دانشجوها همراهی میکردند، از صحنههای تکاندهندهای بود که در روزهای اخیر در اعتراضات دانشجویان آمریکا مشاهده شد؛ تا آنجا که اساتید فلسفه غرب، یعنی همانهایی که مفاهیم حقوق بشر، دموکراسی و آزادی موجود در این فلسفه را تدریس میکردند نیز جزو دستگیرشدگان قرار گرفتند! جالب آنکه این دانشجوها در شرایطی سرکوب میشوند که خواستار براندازی نیستند و علیه حکومت مستقر دست به شورش نزدهاند، بلکه نسبت به نسلکشی مردم فلسطین در حال اعتراض هستند. حضور نظامیها در دانشگاهها و فشار بر اساتید برای استعفا از جمله جلوههایی است که پس از عملیات توفان الاقصی شاهد آن هستیم. پیش از این مساله سرکوب دانشجوها از طریق نرم و ممنوعیتهای اجتماعی پیگیری میشد اما این روزها وضعیت در آمریکا متفاوت شده و یادآور روزهای جنگ ویتنام است.
برای درک این شرایط با مجتبی صمدی، پژوهشگر حوزه فرهنگ و جامعه آمریکایی به گفتوگو نشستیم که طی آن وی به تشریح شرایط اجتماعی - سیاسی ایالات متحده پرداخت.
صمدی درباره ریشههای اعتراضات شکل گرفته در دانشگاههای آمریکا گفت: اتفاقی که شاهد هستیم در 2 بعد کلی قابل بررسی است؛ یکی حمایت ساختار سیاسی آمریکا از اسرائیل که یک مساله مهم است و از گذشته تاکنون شاهد آن هستیم. در اینجا ما شاهدیم افکار و تفکرات مذهبی و به نوعی تفکر فرقهگرایانهای که در آمریکا وجود دارد، با تفکرات صهیونیسم پیونده خورده است. در دوران کارتر هم شاهد چنین رویکردی بودیم اما با روی کار آمدن جورج بوش پدر، این پیوند ناگسستنی در حوزه مذهب و سیاست به وجود آمد و یک جور الهیات سیاسی و یک حزب سیاسی - مذهبی پررنگی را در آمریکا پدید آورد.
وی افزود: نسلی که الان در ساختار سیاسی حاکمیتی آمریکا نقش ایفا میکند، از اواخر قرن 19 شکل گرفت و کمکم در ساختار سیاسی این کشور نقش ایفا کرد و عملا یک ترکیب کلیدی برای ایالات متحده شده.
صمدی گفت: اما در بعد دوم، جریان دیگری که در سمت دیگر این نزاع قرار دارد، از تغییرات نسلیای ریشه میگیرد که در جامعه آمریکا به وجود آمده است و الان ما شاهد به وجود آمدن یک نسل جدید هستیم با تجربیات متفاوت که به نظر میآید در جامعه دانشگاهی آمریکا این تجربیات متفاوت اثرگذار بوده است. نسل بومرها که بعد از جنگ دوم جهانی متولد شدند و تجربیات بعد از جنگ را داشتند و همچنین نسل ایکس که خود را پیوند زدند، با به وجود آمدن اسرائیل، اینها به نسل زدی منتهی شدند که سبک زندگیاش، مصرفش، توجهاتش و... کاملا متفاوت با آن ساختارهایی است که در واقع از رژیم صهیونیستی حمایت میکرد و این نکتهای حائز اهمیت است.
* هشدار جدی نسل زد
استاد دانشگاه در تشریح شرایط جامعه آمریکا گفت: بعد از ماجرای 7 اکتبر یک نظرسنجی در جامعه آمریکا انجام شد. بویژه نظرسنجیهایی که موسسههای «هاروارد» و «هریس» انجام دادند. 13 دسامبر این نظرسنجی انجام شد. خروجیاش یک تلنگر جدی در آمریکا به وجود آورد به این نحو که 51 درصد نسل زد خواهان پایان حاکمیت اسرائیل و به وجود آمدن یک حکومت مستقل فلسطینی بودند. این یک اتفاق خیلی خاصی بود که از یک تغییر دیدگاه در جامعه آمریکا حکایت میکرد و برای جامعه آمریکا یک هشدار جدی بود. در آن نظرسنجی مشخص شد دوسوم نگاهشان نسبت به یهودیان اینطور است که آنها را یک طبقه کاملا ظالم و ستمگر میبینند که در دنیا فعالیت میکنند. این نظرسنجی نشان میدهد ما با یک تغییر نسل در دیدگاه و تفکر و عملکرد روبهرو هستیم.
وی ادامه داد: الان مقطع سنی 18 تا 24 سالهها در دانشگاهها هستند و از آن طرف هم آن نسل حاکمان و سردمداران ایالات متحده هستند که پیوند خوردهاند با اندیشه صهیونیستی و نهایتا این تضاد یک تناقض شدید به وجود آورده است.
* آزادی بیان و مشت آهنین
صمدی در پاسخ به این سوال که چرا آمریکا که خود را سردمدار دموکراسی میداند و از آزادی بیان دم میزند، رفتاری وحشیانه و سرکوبگرانه با دانشجوها و حتی اساتید دانشگاه در پیش گرفته است، گفت: دهه 1970 هم ما با یک جنبش دانشجویی در ارتباط با قضیه ویتنام و طولانی شدن جنگ روبهرو بودیم که با آن هم برخورد شدیدی شد. در دهه 70 فضای دانشگاهها درگیر اعتراضات شد و کمکم افکار عمومی همراه این اعتراضات شد و وضعیت جنگ تعدیل شد.
وی افزود: اما به هر حال در قانون اساسی آمریکا روی آزادی عقاید، مذاهب، آزادی بیان و... تاکید زیادی شده است. دقیقا کسانی وارد آمریکا شدند که خودشان تحت ظلم و ستم دولتهای دیگر مثل بریتانیا قرار داشتند یا پروتستانهایی که تحت فشار کاتولیکها بودند به آمریکا میرفتند. به همین خاطر در قانون اساسی آمریکا آزادی بیان مساله مهمی است ولی اتفاقی که در عمل رخ میدهد، متفاوت است. مثلا در ماجرای مرکانتیلیسم، به بهانه ترس از جریانهای کمونیستی، هنرمندان را به دادگاه کشیدند، چرا که ترس از دست رفتن حاکمیت باعث میشد خط قرمزهایی برای آزادی تعریف شود. در همین ماجرای اخیر هم حاکمیت و همینطور رسانههای جریان اصلی، از شگردهایی استفاده میکنند تا از آزادی بیان علیه همین اعتراضات استفاده کنند!
وی تصریح کرد: اولا که درباره اسرائیل عمده رسانههای آمریکایی حق ندارند آن را محکوم کنند. حتی اگر گزارشهای میدانی نیز از اعتراضهای دانشگاهها تهیه میکنند، میگویند درست است که دانشجوها حق دارند آزادی بیان داشته باشند ولی این آزادی بیان با یهودستیزی تداخل پیدا کرده است! اینها دارند آزادی دیگران (یهودیها) را تهدید میکنند، لذا باز از مقوله آزادی برای مقابله با آزادی بیان استفاده میکنند اما اکنون که ما با کشتار 35 هزار انسان طرف هستیم، دیگر نمیشود این جنایت را پنهان کرد. دیگر آن اسطورههایی که در روایتسازی اسرائیل به وجود آمده بود در حال فرو ریختن است و قابلیت توجیه ندارد. اکنون اگر ما از فضای درگیری دانشگاهها و رسانهها فاصله بگیریم، میبینیم آن اسطورهسازی از اسرائیل که شکستناپذیر است، به دنبال صلح و آرامش است و... رو به اضمحلال است و قطعا دارد در جامعه آمریکا این تصورات تغییر میکند و این خیلی مهم است.
صمدی درباره سرنوشت دانشجوها یا اساتیدی که در اعتراضات دستگیر میشوند، میگوید: تصویب یکسری مجموعه لوایح در کنگره آمریکا برای محدودسازی و کنترل فعالیت و ورود این افراد به دانشگاهها قابل پیشبینی است. نمونه چنین کارهایی از قبل هم وجود داشته است. پیشتر هم کسانی در جامعه نخبگان آمریکا و حتی یهودیانی که علیه اسرائیل موضع گرفتند، از فعالیت آکادمیک محروم شدند و همانطور که در شرکت گوگل هم یک تعداد نخبه از کار اخراج شدند، به نظر میرسد شاهد تصویب یکسری لوایح در کنگره باشیم که باعث طرد شدن این اساتید و دانشجوها از فعالیتهای آکادمیک شود.
کارشناس مسائل آمریکا تاکید کرد: یک نکتهای را اینجا عرض کنم که 25 درصد بدنه دانشگاههای معتبر آمریکا را یهودیها تشکیل میدهند. در این درصد، حتی اساتید یهودی نیز وجود دارند. یعنی آنها هم در میان نخبهها و هم تربیت نخبگان جامعه آمریکا نقش داشته و دارند و اتفاقهایی که الان در دانشگاههای آمریکا رخ میدهد، با وجود این نخبگان یهودی است، لذا کسی تصور نمیکرد چنین اتفاقی بیفتد. در این درگیریها میبینیم که همراه با پرچم حمایت از فلسطین، گروههای یهودی مخالف صهیونیسم هم هستند.
وی در این باره که آینده تحولات رخ داده در جامعه آمریکا ویژه دانشگاههای این کشور را چطور میبیند، اظهار داشت: ممکن است با قوانین و بگیر و ببند، فضا را کنترل کنند ولی شما با یک جامعه مواجه هستید که نسل زد آن تفکراتش فرق کرده است. همین الان در کنگره چندین نماینده با چفیه به مجلس نمایندگان میروند و در حمایت از فلسطین صحبت میکنند. ممکن است این نمایندگان یا حتی فرزندانشان تهدیدهایی شده باشند و حتی با خطر اخراج از مدرسه و دانشگاه روبهرو شده باشند ولی همه اینها نشان میدهد در آینده در سطح حاکمیتی آمریکا نیز شاهد تغییرات اساسی خواهیم بود.
صمدی در پایان گفت: البته یک نکتهای درباره تغییرات نسلی در آمریکا وجود دارد. از این لحاظ که ترکیب جمعیتی آمریکا دیگر آن اکثریت سفیدپوست با تفکرات عموما اوانجلیستی که صهیونیستگرا بودند، نیست. حجم و میزان و تعدادشان کمتر شده و در همین نسل زد که روی صحبت ما است، تقریبا 50 درصدشان اقلیتهای نژادی هستند. هیسپانها، سیاهپوستها، رنگین پوستان و... که خودشان طعم تبعیض نژادی را چشیدهاند، اکنون در جامعه آمریکا به لحاظ جمعیتی به مرحلهای رسیدهاند که رفته رفته اکثریت را از سفیدپوستها میگیرند و ترکیب جمعیتی دیگری با تفکرات و رویکردهای جدیدی را رقم میزنند. این مسالهای است که آمریکا با آن روبهرو است و بدون شک برای کنترل و مدیریت آن در حال برنامهریزی است.