۱- روزگاری برگزاری نمایشگاه کتاب یک اتفاق بزرگ به حساب میآمد، حتی برای آنها که خیلی هم اهل کتاب نبودند. ماهم که نوجوان بودیم، از چند ماه قبل پول توجیبی مان را روی هم میگذاشتیم تا در نمایشگاه کتاب دست خالی نباشیم. همین که در نمایشگاه کتاب می توانستیم با ده بیست درصد تخفیف کتاب بخریم، کیف میکردیم. از طرفی ناشران نیز همه جمع بودند و کارهای جدید و قدیمشان را عرضه میکردند و این برای ما فرصتی استثنایی بود تا کتابهایی که در طول سال، از چشممان پنهان مانده بود رویت کنیم و با توجه به تخفیف های نمایشگاهی با پولی که داشتیم، چندتایی بیشتر کتاب بخریم.
اما زمانی که اینترنت از راه رسید و خاصه از هنگامی که به واسطه پیشرفتهای تکنولوژی در قالب گوشی همراه جیبی شد، اهمیت برگزاری نمایشگاه کتاب رفته رفته برای ما رنگ باخت. هرناشری برای خود سایت، کانال و یا صفحه معرفی و فروش راه انداخت. سوای آنها کتابفروشیهای مجازی آنلاین هم از راه رسیدند که نه تنها کتابهای تازه را میتوان در این سایت ها رصد کرد، بلکه میتوان آنها را با تخفیف قابل توجهی، بیشتر از نمایشگاه هم خرید! در دوران جدید، پوست انداختن نمایشگاه بدل به ضرورتی شده که چه موافق آن باشیم و چه مخالفش، اتفاق خواهد افتاد. حال این سیاستگذاران فرهنگی هستند که باید با برنامه ریزی و آگاهی این اتفاق را در مسیری درست رقم بزنند.
۲- اما حقیقت این است که برخلاف تصور بسیاری از ما نمایشگاه در طول این سالها، نه به خاطر برنامهریزی مدیران فرهنگی، بلکه به خاطر کنار هم قرار گرفتن دلایل مختلف، ناخودآگاه در مسیری قرار گرفته که به رسالت واقعی خود نزدیک تر شود؛ بخصوص در این زمینه مهم که نمایشگاه فروشگاه نیست!
با توجه به اوضاع احوالی که اشاره شد، باید اعتراف کنم که این اولین باری بود که بدون داشتن نیت خرید کتاب، پا به نمایشگاه گذاشتم. ساده است در این روزگار در هرجای ایران که باشی امکان خرید تازه ترین کتابها را به شیوه آنلاین، آن هم با تخفیف وجود دارد و دیگر ضرورتی ندارد کسی به خاطر خرید کتاب شال و کلاه کند به سوی نمایشگاه!
این مسئله البته باید دوطرفه هم باشد همانطور که مخاطب نمایشگاه نباید صرفا برای خرید کتاب راهی نمایشگاه شود، ناشران شرکت کننده در نمایشگاه نیز نباید صرفا برای فروش کتاب به حضور در نمایشگاه دلخوش کنند. اما متاسفانه اغلب ناشران صرفا با نیت فروش در نمایشگاه شرکت می کنند و از آن به عنوان فرصتی برای نقدینه سازی استفاده می کنند. اغلب ناشران هنوز هم موفق بودن نمایشگاه را با میزان رقم فروش میسنجند.
روزی که به نمایشگاه رفتم، در همان ابتدای ورود و در مسیری که ما را از ایستگاه متروی مصلی به نمایشگاه میرساند با یکی از دوستان ناشر برخورد کردم. وقتی به او میگویم: حتما میهمان غرفه شما هم خواهم شد.
جواب می دهد: قدمت روی چشم، اما امسال ماهم میهمانیم نه میزبان... به سراغ ما اگر میآیی، در بخش مجازی نمایشگاه منتظرت هستیم!
وقتی هم نگاه پرسشگرانه و متعجب مرا می بیند، ادامه می دهد که: اینطوری به صرفه تر بود!
این مسئله تاکیدی است بر همان نگاه کاملا فروشگاه محورانه به نمایشگاه کتاب و ناشر با سبک و سنگین کردن جنبه مالی نمایشگاه به این نتیجه میرسد که به صرفه است در نمایشگاه به صورت فیزیکی حاضر نباشد و حضور خود به شکل کاملا مجازی محدود کند. چرا ؟ چون اصلا به دیگر کارکردهای حضور فیزیکی در نمایشگاه اعتقادی ندارد. هرچند بودند ناشرانی که قبل از شروع نمایشگاه می گفتند میلی به حظور فیزیکی ندارند، اما تقریبا اغلب آنها سرانجام آمدن به نمایشگاه را انتخاب کردند.
۳-اما بخش مجازی نمایشگاه که امسال زیاد در باره آن حرف زدند، واقعا واجد چه ویژگیهایی است؟
ماجرا کم و بیش، از دوران همه گیری کووید 19 یا همان کرونا آغاز شد، بسیاری از برنامههای عمومی و بخصوص آموزشی که مستلزم جمع شدن افراد بودند، تعطیل شدند و شکلی مجازی از آن برنامهها، جایگزین آنها شدند. نمایشگاه کتاب هم از این قاعده مستثنی نبود و به جای برگزاری فیزیکی نمایشگاه، شکلی مجازی برای آن تعریف و اجرا شد. اما اگر مجازی شدن برخی برنامهها، مثل کلاسهای آموزشی، شباهت هایی به شکل فیزیکی آن داشت و در کل همان نتیجه با راندمان پایینتری حاصل میشد، در شکل مجازی نمایشگاه تنها همان جنبه فروشگاهی نمایشگاه بود که با راندمانی پایین تر محقق میشد! نمایشگاه مجازی کتاب که در آدرس https://book.icfi.ir/ قابل دسترسی همگان است، همانند شکل فیزیکی نمایشگاه فعلا روی فروش کتاب متمرکز است. بخش اصلی آن در واقع یک فروشگاه بزرگ کتاب آنلاین است که به شکلهای مختلفی مثلا از شیوه موضوعی، تفکیک آثار هر ناشر و... می توان آثار مورد نظر را جستجو کرده و در صورت موجود بودن در سبد خرید خود قرار داد. در این بخش نکته جالب اما حضور کتاب فروشیها در کنار ناشران است. ترکیبی از کتابفروشیهای بعضا مجازی که در تهران و شهرستانها فعالند و بقای آنها بخشی از دغدغه ناشران بزرگی است که سالهاست در نمایشگاه حاضر نمی شوند. هرچند میزان تاثیر این حرکت بر بقای کتابفروشی های کوچک محلی چیزی است که نیاز به بررسی دقیق دارد و تاثیرگذاری آن کمی بعید به نظر میرسد.
در همین سایت یکی از بخشهای خوب، پیوندهایی است به سایتهای مرتبط به این حوزه وجود دارد، مثل، خبرگزاری کتاب و پخش زنده شبکه کتاب است که خود در سه کانال برنامههایی از حاشیه و متن نمایشگاه بازتاب می دهند.
۴-باوجود اینکه مسئولین و سیاست مردان ما، اغلب با کتابخوانی میانهای ندارند؛ اما در روزهای برگزاری نمایشگاه، بسیاری از آنها سعی می کنند خودی در نمایشگاه نشان دهند. به هر حال کتاب خواندن هرچقدر کار دشواری باشد و خلق الله با آن بیگانه باشند؛ پز تبلیغاتی آن حرف ندارد و برای کلاس افراد خوب است. به همین خاطر است که چهره های مشهور دیگر حوزه ها هم سعی میکند در صورت امکان از این قافله عقب نمانند. خلاصه امسال هم در این زمینه سال پرباری بود.
از روسای سه قوه گرفته تا وزیر و وکیل و معاون و سخنگو و دیگر مشاغل سودمند و غیر سودمند دولتی، امسال نیز به نمایشگاه سر زدند و اغلب نیز عکسی در این زمینه به یادگار گرفتند. بنابراین بازدیدها اگر هیچ چیز سودمندی نداشته باشند لااقل عکسی فرهنگی از آنها به یادگار مانده است.
در این میان البته استثناءهایی نیز هستند که مهمترین آنها رهبر انقلاب است که تقریبا هر سال به نمایشگاه کتاب آمده و از تأملی که بر روی کتابها دارند و حرفهایی که با ناشران و غرفهدارانشان رد و بدل می کنند، پیداست که نه تنها با این حوزه آشنا هستند، بلکه علایقی دارند که آنها را مانند هر اهل کتابی دنبال می کنند. نمونه اش علاقه ایشان به ادبیات روس و آثار نویسندگان کلاسیک این کشور که امسال هنگام بازدید از غرفه نشر پارسه و تامل ایشان روی کتابهای این ناشر از ادبیات کلاسیک روس دیده میشد. بنابراین پیداست این آمدن به نمایشگاه از یک علاقه و کشش درونی ناشی می شود و نه یک احساس وظیفه شغلی یا نمایش تبلیغاتی. نکتهبینی و آشنایی ایشان همواره موجب حیرت زدگی همراهانشان شده؛ بخصوص کسانی که حضورشان در این جمع صرفا به دلیل داشتن مشاغل دولتی است و معمولا چند سال یکبار هم عوض میشوند و گاه بعد از ترک مشاغل مرتبط اثری از آنها در حوزه فرهنگ دیده نمیشود!
۵-یکی از جنبه های برجسته نمایشگاه امسال توجه ناشران به استفاده از ظرفیت های تبلیغی چهرهها برای جلب توجه و جذب مخاطبان بود. کاری که در همه جای دنیا انجام می شود و خوشبختانه در ولایت خودمان نیز باب شده و رفته رفته شکل درستی هم پیدا کرده است. مثلا اینطور نیست که ناشری برای شلوغ کردن غرفهاش برود فلان هنرپیشه را بیاورد تا برای ساعتی به واسطه حضور علاقمندان این هنرپیشه، در این شلوغی تعدادی از کتابهای خود را با ربط و بی ربط به جماعت بفروشد!
در نمایشگاه امسال اغلب ناشران (بزرگ و کوچک) سعی کردند از چهرههایی که با آنها همکاری دارند، برای جذب مخاطب استفاده کنند، از نویسنده گرفته تا مترجم و ... یکی از موفr ترین ناشران در این زمینه نشر چشمه بود که با حضور فردوسی پور یکی از شلوغ ترین مراسم های دیدار نویسندگان و مترجمان با مخاطبان را رقم زد. صف چند ده متری و بسیار طولانی علاقمندان فردوسی پور برای گرفتن امضا از ایشان مصداق خوبی از استفاده درست ناشران از برنامه های جنبی نمایشگاه کتاب است که می تواند با رونق بخشیدن به آنن خود نمایشگاه را نیز لااقل از منظری کلی به آنچه باید باشد، نزدیک کند.
این درست که فعلا اقبال با کسانی است که شهرتشان را از بیرون حوزه کتاب به درون آن آورده اند، اما تعداد کسانی که صرفا به واسطه فعالیت در حوزه کتاب ظرفیت جذب مخاطب به غرفههای نمایشگاه را دارند نیز کم نبود و بی گمان بیشتر هم می تواند باشد.
۶-سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران یکی از نمونه های قابل قبول در برگزاری نشست فرهنگی و تخصصی در بخشهای مختلف بود. این برنامه ها به شکل متنوعی تقریبا هر روز توسط گروه های مختلفی با نام ها و عناوین گوناگون برگزار می شد. برای نمونه: کوشک کتاب، گوشه نقد، سرای اهل قلم کودک و نوجوان، برنامههای معاونت شعر و ادبیات داستانی در سالن جوایز کتابهای سال جمهوری اسلامی ایران، سرای ملل، سرای علمی و فرهنگی ناشران دانشگاهی و...
این نشست ها گستره وسعی را از رونمایی و معرفی کتاب گرفته تا نقد آثار و یا نکوداشت چهره های اهل قلم، نشست های تخصصی موضوعی و یا برنامه های سخنرانی و... را شامل می شود. در هر یک از این برنامه در طی یک روز گاه سه تا چهار برنامه مختلف برگزار می شد.کنارهم قرار گرفتن آنها حکایت از تعداد قابل توجهی برنامه فرهنگی مرتبط با حوزه کتاب دارد که انعکاس آنها می تواند خوراک رسانهای خوبی برای مطبوعات کتاب کتاب در ایام نمایشگاه باشد.
۷- سرانجام در یک جمع بندی کلی باید گفت از نکات مهم نمایشگاه کتاب امسال هم حضور پررنگ رسانه ها ، بخصوص رسانه های مرتبط با حوزه کتاب و حمایت پررنگ رسانه ملی بود. هرچند این حضور و حمایت از سوی این رسانه های با توجه سیاست و شیوه خاص مدیران آن رسانه ها، کماکان سیاست زده و بیشتر شامل طیف های خاصی می شد. اما به هر حال وجود داشت و می توان امیدوار بود در سالهای آینده با کم شدن سیاست زدگی در این حوزه، جریانهای فکری و فرهنگی مختلف حاضر در نمایشگاه را نیز زیر چتر خود بگیرد.
اگر چه در نمایشگاه امسال نیز این آمار ریالی فروش کتاب نمایشگاه، گویای رونق داشتن آن بود؛ اما امیدواریم در سالهای بعد این تعداد بازدیدکنندگان نمایشگاه و استفاده کنندگان از مراسم های حاشیه و متن آن باشند که معرف رونق نمایشگاه باشند. از این منظر در یک نگاه ظاهری، روزهای نخست نمایشگاه کمی خلوت به رسیده و نشان از افت استقبال از نمایشگاه کتاب داشت. اما خوشبختانه با گذشت چند روز رفته رفته استقبال از آن هم رونق بیشتری گرفت و روزهای شلوغ تری را شاهد بودیم.
برخی ناشران عقیده داشتند که فروش آنها افتی بیست درصدی در قیاس با سالهای قبل داشت. اما اگر نگاهی به افزایش قیمت شدید کتاب در دو سه سال اخیر داشته باشیم، شاید چندان هم عجیب نباشد و همین که مردم هنوز کتاب می خرند باید حسابی خداوند را شاکر باشیم. روزگاری که دیدن قیمت چند صد هزار تومانی برای یک کتاب مثلا سیصد صفحهای دیگر کسی را شگفت زده نمیکند. این یعنی دادن یک روز از حقوق یک کارگر و یا کارمند در ازای یک کتاب که با هر متر و ملاکی خرید آن برای توده مردم دشوار است و موجب حذف کتاب از سبد نیازهای خانواده میشود.
با همه اینها باید به آینده حوزه کتاب امیدوار بود، چارهای هم نیست. آدمیزاد به امید زنده است!