حضور محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور ایران در اجلاس سالانه داووس با توجه به انتقادهایی که از سوی برخی تحلیلگران و رسانهها مطرح شده موضوعی برای بحث و بررسیهای گسترده در فضای سیاسی ایران شده است. این انتقادات، بهویژه به این نکته اشاره دارند که حضور غیرمنتظره ظریف در این رویداد میتواند به شائبه مذاکرات پنهان و دور از هماهنگیهای رسمی دامن بزند.
با این حال، بررسی دقیقتر شرایط و تاریخچه حضور مقامات ایرانی در این اجلاس، این انتقادات را میتواند رد کرده و به دلایل منطقیتر برای حضور ظریف در داووس برسد. این اجلاس نه محل تصمیمات بزرگ جهانی است و نه حضور ظریف در آن به معنای انجام مذاکرات پنهان و غیررسمی است. همچنین، تاریخچه حضور مقامات ایرانی در این اجلاس نشان میدهد که حضور نمایندگان دیگر به جز وزیر امور خارجه در این مجمع نهتنها غیرعادی نیست، بلکه پیش از این نیز در چهارچوب سیاستهای دیپلماتیک ایران رخ داده است.
بنابراین تصوری که از حاشیه اجلاس سران در نیویورک با توجه به سابقه مذاکرات جانبی بین مقامات ایرانی و غربی در آن وجود دارد در مورد داووس که واجد شانیت به مراتب کمتری است قابل صدق نیست.
داووس بستر گفتوگوهای غیررسمی است
یکی از مهمترین نکات در این بحث این است که اجلاس داووس به خودی خود محلی برای اتخاذ تصمیمات تاریخی یا سرنوشتساز نیست. اگرچه این اجلاس محل گردهمایی سیاستمداران، کارشناسان و شخصیتهای تأثیرگذار جهانی است، اما نتایج ملموس و تغییرات بزرگ سیاسی بهندرت از آن برمیآید.
اجلاس داووس بیشتر بهعنوان یک فضای گفتوگوی غیررسمی و فرصتی برای برقراری ارتباطات و مذاکرات کمهزینه بین کشورها و مقامات مختلف شناخته میشود. در این فضا، شخصیتها میتوانند بدون الزام به اتخاذ تصمیمات فوری یا عمومی مسائل مهم جهانی و منطقهای را مورد بررسی قرار دهند و بهنوعی با یکدیگر آشنا شوند. اجلاس داووس بهعنوان یک مجمع غیررسمی و محل گفتوگوهای غیرالزامی شناخته میشود و نمیتوان از آن انتظار داشت که تصمیمات رسمی و مستند از آن بیرون بیاید. همچنین، هیچ دلیل منطقی برای مطرح کردن این موضوع وجود ندارد که حضور ظریف در این اجلاس به منزله نقض قوانین یا پروتکلهای رسمی باشد.
در واقع، طبق تجربههای گذشته مقامات ایرانی با هر سمتی میتوانند در این نوع اجلاسها حضور پیدا کنند، البته مشروط به اینکه این حضور با هماهنگیهای رسمی و در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی صورت گیرد.
حضور فردی غیر از وزیرخارجه در داووس غیرمعمول نیست
اگرچه در سالهای گذشته معمولاً وزیر امور خارجه ایران بهعنوان نماینده رسمیکشور در اجلاس داووس شرکت میکرد؛ این تنها روش نمایندگی ایران در این مجمع نبوده است. در برخی از سالها، مقامات دیگری در این اجلاس حضور داشتند. خاتمی و روحانی در قامت رئیسجمهور در این اجلاس ایران را نمایندگی کردهاند و پرویز داوودی هم در قامت معاون اول همین نقش را ایفا کرده است.
داوودی به دعوت رئیسجمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان در رأس هیئتی از ایران در اجلاس داووس حضور یافت. سال 2007 اجلاس داووس پرتراکمترین هیئت ایران را میزبانی کرد. جایی که همزمان با منوچهر متکی وزیرخارجه وقت، محمدرضا باهنر نایبرئیس مجلس و محمدباقر قالیباف شهردار وقت تهران نیز حضور داشتند و خاتمی با وجود پایان دوران ریاستجمهوریاش دعوت شده بود. در آخرین حضور ایران در داووس نیز در سال 2024 محمد سریعالقلم، استاد روابط بینالملل وزیرخارجه کشورمان را همراهی کرد.
به این ترتیب حضور مداوم ظریف در دوران مسئولیتش در وزارت خارجه در اجلاس داووس به این معنی نیست که حضور در این اجلاس شأن وزیرخارجه و کادر این وزارتخانه است؛ این امر مؤید این نیز است که چهرههای دیگری غیر از دیپلماتهای وزارت خارجه نیز در هیئت ایرانی عازم داووس حضور داشته و آن را نمایندگی کردهاند.
دعوا بر سر ظریف به داووس رسید
پس از آنکه پزشکیان محمدجواد ظریف را به سمت معاونت راهبردی خود منصوب کرد حساسیتها بر سر مسئولیت گرفتن او بهعنوان فردی که فرزندانش تابعیت دوگانه دارند، برانگیخته شد. برخی منتقدان با استناد به قوانین موجود این انتصاب را غیرقانونی میدانند. علیرغم مطالبه نمایندگان مجلس که محمدباقر قالیباف نیز آن را مطرح کرده ظریف از دولت استعفا نداده و کنار نرفته است تا به این ترتیب این انتقادات اکنون به سفر ظریف به اجلاس داووس نیز کشیده شود. حضور وی در این رویداد که بهعنوان یکی از محافل بینالمللی برای گفتوگوهای غیررسمی شناخته میشود، در نگاه برخی منتقدان اینطور برداشت شده است که ممکن است منجر به ایجاد شائبههایی در مورد هماهنگیها برای مذاکرات پنهانی با آمریکا شود.
سمبه ترامپ را پرزور نکنید
اینکه بخواهیم بدون دلیل شائبه مذاکرات پنهان بسازیم نهتنها به حل مسئله کمک نمیکند، بلکه میتواند پیامهای منفی به طرفهای خارجی بفرستد. چنین شائبههایی ممکن است باعث شود که کشورهای غربی تصور کنند ایران به دنبال مذاکره است و تحت فشارهای آمریکا تسلیم شده است. حال آنکه مقامات رسمی وزارت خارجه بارها اعلام کردهاند که ایران اولویتهای دیگری برای پیشبرد دیپلماسی دارد و درمورد مذاکره با غرب نیز اگر شروط کشور رعایت شده و بهویژه طرف آمریکایی رویکرد غیرمتعهدانه سابق خود را جبران کرده و کنار بگذارد حاضر به مذاکره احتمالی است. این نگرش کاملاً برخلاف رویکرد افراطی است که ایران را خواهان مذاکره در هر شرایطی نشان میدهد.
رویکردی که با تضعیف موقعیت دیپلماتیک ایران، کشور را در مقابل تشدید فشارهای خارجی قرار میدهد. در چنین شرایطی بهتر است که تلاشها به جای تمرکز بر شایعات و گمانهزنیها در راستای تقویت تصویر همبستگی ایران در مواجهه با سیاست فشار حداکثری آمریکا باشد.
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.