«ذهن اخلاقی»
(چگونه طبیعت فهم خوب و بد را پدید آورد؟)
نویسنده: مارک هاوزر
مترجم: محمد فرخی یکتا
ناشر: هرمس، چاپ اول 1397
726 صفحه، 68000 تومان
****
استقبال غیرقابل تصور از کتابهای یووال نوح هراری نشان میدهد که انسانها علاقه بسیار زیادی به ریشههای تاریخی و زیستی انسانیت، فهم گذشته و حال و آینده بشریت، و در یک کلمه شناخت خود دارند. اما کتابهای هراری تنها گزینه موجود نیستند و صد البته بهترین آثار در این زمینه هم به شمار نمیآیند. به هر حال دانشمندان و صاحبنظران درباره نظریات او دیدگاههای گوناگونی دارند و اعتبار حرفهای او به اندازه شهرتی که به هم زده آنچنان بالا نیست. کتاب ذهن اخلاقی از آنگونه کتابهاست که نوعی شناخت عمیق نسبت به خودمان فراهم میکند. اما متأسفانه کاملا ناشناخته مانده و هیچ جلبتوجهی نکرده است. این کتاب از جهت وثاقت علمی بهمراتب از کتابهای هراری قویتر و مستندتر است. ثانیا نویسندهاش پس از هجده سال فعالیت آکادمیک در هاروارد، کار دانشگاهی را بهطور کامل کنار گذاشت تا به اخلاق عمل کند. هماکنون فعالیت اصلی مارک هاوزر کمک به کودکانی است که دچار مشکلات حاد هستند. این برخلاف شیوه هراری است که در قلب اسرائیل جا خوش کرده و برای انسانها نسخههای اخلاقی میپیچد و مردم جهان را نسبت به ظلم و ستم حکومتها هشدار میدهد و آنها را هشیار میکند!
عجیب است که کتابهای هراری حدود صد هزار نسخه فروش داشته، اما هزار نسخه چاپ اول «ذهن اخلاقی» هنوز در کتابفروشیها خاک میخورد. در حالیکه این اثر مفصل کتاب مهمی است که اخلاق را در دو حوزه فردی و جمعی میکاود. امروزه در امر اخلاق کارنامه بشریت درخشان نیست. نشانه این امر شکستهای متعدد در زمینههای سیاست، اقتصاد، حقوق، تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش و حتی اخلاق دینی است. این ناکامی ریشه در بدفهمی انسانها از اخلاق دارد و در این کتاب تلاش عظیمی صورت گرفته که راز اخلاقی بودن انسان کشف شود.
مارک هاوزر در این کتاب یک دیدگاه انقلابی را درباره اخلاق ارائه میکند. دیدگاه او انقلابی است، به این دلیل که بسیار مبنایی و ریشهای است. او در واقع میخواهد منبع و سرچشمه اصلی اخلاق را در انسان کشف کند. مسئله او این است که در طول تاریخ و سیر تکامل چهها رخ داد که انسان به موجودی اخلاقی تبدیل شد؟ از نظر هاوزر این سرچشمه در طبیعت انسان قرار دارد و نتیجه فرآیند تکامل طبیعی او در عرض میلیونها سال است. البته او برای پروردن نظریه خود از همه دانشها بهره میبرد؛ فلسفه، فلسفه اخلاق، زیستشناسی، زبانشناسی، روانشناسی، انسانشناسی، حقوق و حتی اقتصاد. همچنین از ادبیات هم غافل نمانده و به سراغ بصیرتهایی رفته که نویسندگان بزرگ در لابهلای رمانها و دیگر نوشتههای خود مطرح کردهاند. اینگونه است که بیش از هفتصد منبع در زمینههای مختلف مورد استفاده این پژوهش بوده است. اما این سخن بدین معنا نیست که سهم همه این امور در این کتاب یکسان است. از میان همه دانشها زیستشناسی تکاملی و زبانشناسی چامسکی و فلسفه اخلاق جان رالز بیش از بقیه در کانون توجه بوده و از آنها بهرهبرداری شده است. هاوزر در باب اخلاق دیدگاهی شبیه به دیدگاه زبانشناسی چامسکی دارد که البته این یکی هم نتیجه فرآیند تکامل زیستی انسان است. اصول و قواعد کلی و جهانی این اخلاق را جان رالز بسیار بهتر از دیگر فیلسوفان حدس زده است و سرنخهای آن را در آثار او میتوان یافت.
با توجه به چنین زمینه گستردهای این کتاب جهانی از مباحث گوناگون اخلاقی است، اما یک دیدگاه کلان و کلی، مشابه نخ تسبیح همه آنها را گرد هم میآورد و به هم متصل نگه میدارد. تصور رایج درباره اخلاق این است که کاملا با عقل گره خورده است؛ یعنی امر اخلاقی، پیش و بیش از هر چیز، منوط به مراجعه به عقل است. هر آنچه اخلاقا مقبول است آن چیزی است که در همه شرایط بهترین دلایل برای آن وجود داشته باشد. مخالفان این دیدگاه بهجای عقل، عواطف را مطرح میکنند و ریشه اخلاق را عواطف انسانی میدانند. اما در این کتاب این دو دیدگاه متضاد، هر دو، کنار گذاشته میشوند.
جان کلام هاوزر این است که ما انسانها غریزه اخلاقی داریم. به عبارت دیگر، اخلاق بخشی از زیستشناسی ماست. حتی میتوان ادعا کرد که انسان در نتیجه سیر تکاملی خود به حیوانی اخلاقی تبدیل شده است. به عبارت دیگر یکی از وجوه اصلی و بنیادی تمایز انسان از دیگر حیوانات این است که بعد اخلاقی او بهطرز چشمگیری رشد کرده است. هاوزر در این کتاب نشان میدهد که دیگر جانوران نیز غریزه اخلاقی دارند و برخی کنشهای اخلاقی آنها را نشان میدهد، اما در انسان این رشد همهجانبه بوده است. اصول اخلاقی انسان بسیار بیشتر و شمهای اخلاقی او متنوعتر از دیگر حیوانات است. بر همین اساس، هاوزر نگاه ما را به اخلاق وارونه میکند؛ یعنی اخلاق ریشه در عواطف یا عقل ندارد، بلکه این استدلالها و عواطف هستند که ریشه در شمهای اخلاقی ما دارند. شمهایی که حاصل تکامل زیستی ما هستند. در سیر مباحث هم امور عام اخلاقی، همچون عدالت، خشونت و شمهای اخلاقی به تفصیل واکاوی میشوند. همچنین سازوکار رفتارهای خوب و عملکردهای بد ما توضیح داده میشود.
البته نباید گمان شود که این دیدگاه تأمل، تکثر و تغییر را در اخلاق منتفی میکند و آن را تبدیل به امری جبری و ناخودآگاه میسازد. برعکس، جا برای همه آن موارد وجود دارد و نویسنده ثابت میکند که باید هم اینگونه باشد. ولی سخن اصلی این است که غریزه اخلاقی انسان برای اخلاق چارچوبی کلی فراهم میکند که تکثر و تنوع نظامهای اخلاقی نمیتواند بینهایت، دلبخواهی و بیقاعده باشد، درست همانند زبان که چنین چارچوبهایی را بر سخن گفتن انسانها وارد میکند.
علیرغم اینکه کتاب مفصل و تخصصی است، اما هاوزر آن را بهطرز دلنیشنی جذاب ساخته است. مثال، آزمایشهای ذهنی، دادههای آماری، رویدادهای واقعی و نقل قولهای خواندنی در سراسر کتاب حضور دارند و همه مباحث را همراهی میکنند.
کتاب هاوزر یک اثر مقدماتی نیست و برای فهم کامل مطالب آن آشنایی اجمالی با حوزههای گوناگونی لازم است، اما این اثر آغاز راهی است که پیشبینی میشود در آینده نتایج بسیار درخشان و خیرهکنندهای در همه زمینهها داشته باشد. به همین دلیل این کتاب برای همگان سودمند است، اما برای کسانی که در این حوزهها مشغولند لازم و ضروری است: اخلاق، دین، جامعهشناسی، روانشناسی و تعلیم و تربیت.
*دکترای فلسفه