«نردبان آسمان»
نویسنده: محمد شریفی
ویراستار: محمدرضا جعفری
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1398
۱۷۱۰+۵۹۲ صفحه (دو جلد) ؛ ۴۰۰ هزار تومان
****
یادش گرامی عبدالحسین زرینکوب کتابی داشت در شرح مثنوی معنوی اثر مولانا که بر آن «نردبان آسمان» نام گذارده بود. از بد حادثه دستنویس آن مفقود شد و امکان انتشار نیافت. سالها بعد بخش هایی از ابتدای این اثر بدست آمد و با عنوان «نردبان شکسته» منتشر شد که کنایه از ناقص ماندن این کتاب بود.
سالها از آن زمان گذشته و چندیست اثر دیگری درباره مثنوی معنوی به نام «نردبان آسمان» منتشر شده است؛ کتابی که در نوع خود اثری ارزنده است و بی اغراق در حوزه تألیف و نشر از مهمترین اتفاقهای چند سال اخیر است. اما ماجرای این کتاب چیست که شایسته چنین جایگاهی است؟
«نردبان آسمان» گزارشى كامل از مثنوى مولوى به نثر است. در شرح و معرفی «مثنوی معنوی» فراوان کتاب نوشته شده است، اما در به نثر در آوردن مثنوی معنوی، تجربهها انگشتشمارند و همانها نیز نه کاملند و نه چنان جدی که بتوان دست روی نسخهای گذاشت و گفت تا پیش از این، فلان کتاب در این زمینه حجت را تمام کرده بود و مهمترین اثر برای بهره بردن خاص و عام بود. بنابراین مهمترین منزلت «نردبان آسمان» حاصل تفاوتی است که با دیگر آثار منتشر شده در این وادی دارد و البته جامعترین نمونه نیز در نوع خود است.
شاید برخی براین باور باشند که به نثر در آوردن شاهکارهایی که بخش قابل توجهی از اعتبار آنها وابسته به کیفیت نظم در زبان آنهاست، چه سودی دارد؟ چه بسا به نثر در آوردن این شاهکارها باعث شود آن لطفی که باعث به صدر نشستن این آثار بوده از دست برود. اما حقیقت این است که در میان انبوه شاهکارهای زبان و ادبیات فارسی که به نظم هستند، «مثنوی معنوی» یکی از کتابهایی است که بیشترین ضرورت و ظرفیت را برای آن دارد که از قالب نظم به نثر در آید. نخست از آن جهت که در این اثر گرانمایه، ژرفا و قوت معنا بدان پایه است که اگر نگوییم کیفیت محتوای آن از کیفیت فرم ادبیاش پیشی میگیرد؛ به یقین باید پذیرفت که این دو شانه به شانه یکدیگر پیش آمدهاند. در «مثنوی معنوی» از حماسه و حادثه، چنان که پیرنگ داستانی پررنگی داشته باشد، اثری نیست و نهایتا در میان خیل مفاهیم ریز و درشت، فلسفی، عرفانی و دینی که در جای جای آن نهفته است، حکایت هایی غالبا کوتاه یافت میشوند که برخی نیز به شکلی تو در تو روایت شدهاند. چنانکه گاه حکایتی در دل حکایت اول گفته میشود که حکایت سومی نیز در دل حکایت دوم آغاز شده است. ویژگیهایی از این دست باعث شده مثنوی معنوی علاوه بر پیچیدگی های زبانی ، پیچیدگیهای روایی نیز داشته باشد. بنابراین جان مایه کلام اغلب برای مخاطب غیرحرفهای دشوار و دست نیافتنیست و همین کار به نثر در آوردن آن را بسیار دشوار میسازد.
در میان انبوه شاهکارهای زبان و ادبیات فارسی که به نظم هستند، «مثنوی معنوی» یکی از کتابهایی است که بیشترین ضرورت و ظرفیت را برای آن دارد که از قالب نظم به نثر در آیدشاید به واسطه همین دشواری هاست که تاکنون تجربهای در این سطح از کیفیت و جامعیت در به نثر درآوردن این شاهکار یگانه ادب فارسی نداشته ایم. هر چند همانند هر تجربهای اینجا نیز میتوان لغزشهایی یافت، اما کلیت کار چنان سنگین و غنی است که از این مختصر به سادگی میتوان گذشت.
اما چنانکه اشاره شد این کتاب گزارش مثنوی معنوی است به نثر، بنابراین نباید آن را با شرح مثنوی یکی دانست. به عبارت دیگر بیان معنایی و داستانهای مثنوی که در اصل به شعر و نظم آمده اند، در اینجا به صورت نثر نوشته شدهاند. البته برای آنکه مخاطب از فضای مثنوی به نظم یکسره دور نیفتد، شریفی در لابلای متن ابیاتی را نیز نقل کرده است. همین تغییر قالب فی نفسه از بسیاری پیچیدگیها و دشواریهایی که مانع برقراری ارتباط طیف وسیعی از علاقمندان غیرحرفهای ادبیات فارسی میشد، کاسته است و بستری فراهم آورده تا بسیاری از کسانی که حتی روزگاری فکر خواندن و درک معنانی مثنوی به ذهنشان خطور نمی کرد، از این فرصت به راحتی بتوانند بهرهمند شوند.
اما مزیت نردبان آسمان تنها این نیست که دامنهی استفاده کنندگان از مثنوی را وسعت بخشیده، بلکه اثری است که نه فقط مخاطب عام، که مخاطب خاص نیز میتواند از ظرفیتهای موجود در آن استفاده کنند. بخصوص که کتاب نه بازبانی ساده که با نثری برخوردار از فخامت نوشته شده است که تقریبا در سرتاسر کتاب به صورتی یکدست قابل مشاهده است.
شریفی در مقدمه کتاب مأموریت آن را به طور خلاصه چنین بیان می کند: «کوشیدم با «نوشتن» برای خوانندهای که نه مثنویخوان متخصص است و نه کاملاً بیگانه با مثنوی، خواندن دقیق مثنوی را محقق کنم». با در نظر گرفتن چنین مخاطبانی شیوه های مطالعه آن را نیز بدین شکل از یکدیگر متمایز کرده است: « شیوه اول که همان شیوه رایج مطالعه از ابتدا تا انتهاست. شیوه دوم برای کسانی است که علاقهمند به بخشهای داستانی مثنوی هستند. این گروه میتوانند فقط بخشهایی را دنبال کنند که با قلم ریزتر و کمرنگتر آمده است. شیوه سوم برای کسانی است که برعکس گروه اخیر به بخشهای غیرداستانی و تعلیمی مثنوی علاقهمندند. این گروه میتوانند بخشهایی را دنبال کنند که با حروف درشتتر و پررنگتر آمده است. شیوه چهارم که شیوهای نامتعارف، اما با این کتاب امکانپذیر است به کار کسانی میآید که نمیخواهند کل متن را بخوانند، بلکه میخواهند فقط به سراغ مطالبی بروند که برایشان جالب و کنجکاوبرانگیز است. این گروه میتوانند با مرور نمایه موضوعی مفصلی که در انتهای مجلد دوم آمده است، موضوعات و سؤالات جالب توجه خود را بیابند و فقط همان قسمتها را در متن بخوانند. بهترین شیوه برای مطالعه این کتاب که ضمن فهم بیشتر ابیات سبب انس و الفت بیشتری با ابیات مثنوی میشود، این است که خواننده از ابتدا این کتاب را همراه با متن مثنوی (تصحیح نیکلسون یا سروش یا موحد یا نسخه قونیه) بخواند و هر دو کتاب را به طور موازی دنبال کند.» صرف نظر از متنِ«نردبان آسمان»، شکل کتاب پردازی آن نیز به گونه ای فکر شده در خدمت هدف آسان ساختن ارتباط و درک معانی و داستانهای مثنوی معنوی است
صرف نظر از متنِ«نردبان آسمان»، شکل کتاب پردازی آن نیز به گونه ای فکر شده در خدمت هدف آسان ساختن ارتباط و درک معانی و داستانهای مثنوی معنوی است برای مثال اندازه فونت، ضخامت حروف و میان تورفتگی خطوط همگی به مانند علائم و تابلوهایی برای متمایز کردن، بخشهای تعلیمی یا مفهومی با بخشهای داستانی و ایضا روشن ساختن امتداد داستانهای تو در تو استفاده کند.
کتاب در دو جلد منتشر شده است. جلد اول این اثر شامل شش دفتر است و جلد دوم به مآخذ قصص و تمثیلات مثنوى با آخرین یافتههاى پژوهشگران پرداخته و پیشینه قصههایى که مولانا در مثنوى آورده، در این مجلد از منابع اصلى نقل شده است.
«نردبان آسمان» کتابی است مفصل که حتی اشاره گذرا به کلیت ویژگی های آن نیز در این مختصر نمی گنجد. اما اگر بخواهیم به طور خلاصه بگوییم . این کتاب تنها منبع غنی و کارآمدی است که به عنوان پنجرهای به روی افق وسیع مثنوی معنوی گشوده شده است. کتابی که با در اختیار داشتن آن بسیاری از کسانی که تاکنون از این بحر عظیم محروم بودهاند میتوانند به معنی و مفهوم نهفته در ابیات به زبانی روشن و در عین فخامت قابل فهم دسترسی داشته باشند و همچنین با فهم مثنوی و دریافت اشارات مولانا به آیات و احادیث و روایات از طریق این متن فرصتی یگانه را در اختیار داشته باشند که پیش از این بدین شکل در درسترس آنها نبوده است.