به گزارش ایسنا، شاخصههای مختلفی مانند عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی امروزه در قیمت پولهای ملی دخیل هستند و تقریبا نه تنها در ایران، بلکه برای تمام مردم دنیا، قیمت دلار از اهمیت ویژهای برخوردار است و امروز تغییرات نرخ ارز، دلار، سکه، طلا و یورو که همبستگی نسبی با یکدیگر دارند به عاملی در سرمایهگذاریها بدل شده و برخی به سودای کسب سود بیشتر به این بخش ورود کرده و از آنجایی که مطالعات علمی در حوزه اقتصاد و همچنین تجربه نشان داده، عوامل زیادی در تغییرات آن اثر گذار است که به برخی از آنها اشاره میشود.
نسبت ارزش اقلام صادراتی به وارداتی
اگر دولت واردات یک کالارا با نرخ بیشتری نسبت به صادرات آن کالا انجام دهد باعث کاهش ارزش پول ملی شده و متعاقب آن نزخ ارزهای خارجی مانند دلار افزایش می یابد. در حالی که اگر نسبت قیمت کالاهای صادراتی به وارداتی بالا باشد، دولت درآمدهای بیشتری کسب میکند و متقابلا ارزش پول ملی افزایش مییابد
تورم
شاخص تورم به نرخی اطلاق میشود که قیمت کالاها و خدمات در طول زمان افزایش مییابد. اگر کشوری تورم بالایی را تجربه کند، ارزش پول آن ممکن است نسبت به سایر ارزها کاهش یابد، زیرا مصرفکنندگان ممکن است ترجیح دهند ارزهایی را که از نظر ارزش پایدارتر هستند، خریداری کرده که البته این رفتار در دراز مدت میتواند باعث انباشت ارزهای بینالمللی به عنوان کالای سرمایهای شود و خود یکی از عوامل ایجاد تورم و بالارفتن قیمت و نرخ ارز باشد.
وجود تورم نابرابر بین دو کشور باعث کاهش ارزش ارز کشوری که از نرخ تورم بالاتر برخوردار است نسبت به ارزش ارز کشوری شود که نرخ تورم پایینتری را تجربه میکند. نکته قابل تامل در کاهش ارز پول ملی کشوری است که شرایط تورمیتری را نسبت به سایر کشورها دارد. هرچند که این نکته کاملا بدیهی است اما برخی از افراد برداشت نادرستی از آن دارند.
نرخ بهره
نرخ بهره، تورم و نرخ ارز همگی بهشدت همبستگی دارند. با دستکاری نرخ بهره، بانکهای مرکزی بر تورم و نرخ ارز اثر میگذارند و همچنین تغییر نرخهای بهره بر تورم و ارزش پول تاثیر میگذارد. نرخهای بهره بالاتر عموما سرمایهگذاران خارجی را جذب میکند که میتواند تقاضا برای پول یک کشور را افزایش دهد و باعث افزایش ارزش آن شود.
شاید برایتان این سوال پیش بیاید که چطور با وجود دریافت نرخ بهره بالا در بانکهای داخل کشور، چرا ارزش ریال به عنوان ارز ملی کشورمان افت میکند؟ در کشورمان به جای اینکه از افزایش نرخ بهره به عنوان ابزاری برای افزایش ارزش ارز استفاده شود، بیشتر به عنوان روشی برای کنترل تورم بهر برده میشود. به عبارتی با افزایش نرخ تورم، بانکها برای حفظ ارزش ارز ملی، نرخ بهره وامها را مقداری بالا میبرند تا از طریق بتوانند ارزش ارز ملی را تا حدی کنترل کنند.
کسری حسابجاری
حسابجاری معیاری برای سنجش تراز تجاری یک کشور شامل واردات، صادرات و درآمد سرمایهگذاری است. مازاد حسابجاری (زمانی که یک کشور بیشتر از وارداتش صادر میکند) میتواند تقاضا برای ارز یک کشور را افزایش دهد و باعث افزایش آن شود، درحالیکه کسری (زمانی که کشوری بیش از صادراتش وارد میکند) میتواند باعث کاهش ارزش پول آن کشور شود.
رشد اقتصادی
رشد اقتصادی به افزایش تولید کالاها و خدمات یک کشور در طول زمان اشاره دارد. این افزایش معمولا با تولید ناخالص داخلی (GDP) اندازهگیری میشود که ارزش کل کالاها و خدمات تولیدشده در داخل مرزهای یک کشور در یک دوره معین، معمولا یک سال را محاسبه میکند.
رشد اقتصادی یک کشور میتواند بر نرخ ارز آن نیز تاثیر بگذارد. یک اقتصاد قوی با سطوح رشد بالا میتواند تقاضا برای پول یک کشور را افزایش دهد، درحالیکه یک اقتصاد ضعیف با سطوح پایین رشد میتواند باعث کاهش تقاضا و کاهش ارزش پول آن کشور شود.
عملکرد اقتصادی قوی
سرمایهگذاران خارجی ناگزیر به دنبال کشورهایی باثبات با عملکرد اقتصادی قوی هستند تا سرمایه خود را در آن سرمایهگذاری کنند. کشورهایی که دارای دولتهای باثبات و سیاستهای قابل پیشبینی هستند، عموما برای سرمایهگذاران خارجی جذابتر به نظر میرسند که میتواند تقاضا برای پول آنها را افزایش دهد و ارزش آن را افزایش دهد. بهعنوانمثال، آشفتگی سیاسی میتواند باعث از بین رفتن اعتماد به یک ارز و انتقال سرمایه به ارزهای کشورهای باثباتتر شود.
رویدادهای ژئوپلیتیکی
رویدادهای سیاسی بینالمللی، مانند جنگ، بلایای طبیعی و آشفتگی سیاسی میتوانند تاثیر قابلتوجهی بر نرخ ارز داشته باشند. این رویدادها میتواند باعث ایجاد عدم اطمینان و بیثباتی شود که میتواند تقاضا برای پول یک کشور را کاهش دهد و باعث کاهش ارزش آن شود.
بهعنوانمثال، اگر کشوری یک بحران سیاسی مهم را تجربه کند، سرمایهگذاران ممکن است در مورد چشمانداز اقتصادی کشور نامطمئن شوند و ممکن است سرمایهگذاریهای خود را پس بگیرند و باعث کاهش ارزش پول کشور شود. به همین ترتیب، اگر یک بلای طبیعی یا رویداد دیگری، زنجیره تولید یا تامین یک کشور را مختل کند، میتواند بر تراز تجاری آن کشور و همچنین بر نرخ ارز اثر بگذارد.
دلالی
خرید و فروش دلار و یا هر کالا و ارز دیگری بدون پیروی از یک استراتژی معاملهگری مدون و حرفهای نیز باعث کاهش ارزش ارز میشود. برای مثال، فرض کنید قیمت دلار و انتظارات عمومی جامعه نسبت به افزایش ادامهدار قیمت دلار بالا میرود. با همهگیری این دیدگاه، سرمایهگذاران بیشتری با هدف کسب سود اقدام به خرید دلار میکنند؛ در نتیجه تقاضا برای دلار بالا میرود و باعث افزایش قیمت دلار و افت ارزش پول ملی میشود.
بنابراین، اولین قدم برای کاهش قیمت دلار یا به تعریفی بهتر، افزایش ارزش ارز ملی، مدیریت و مهار حال آشفته بازار ارز با انجام اقداماتی است که نتایج آن به شکلی ملموس در اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم احساس شود. به دنبال انجام اینگونه اقدامات، قطعا شاهد کاهش تقاضا برای دلار و ارزهای خارجی خواهیم بود که در ثتبیت ارزش ارز ملی تأثیرگذار است. این دست از اقدامات دقیقا عکس عواملی است که موجب افزایش قیمت دلار میشود. یعنی برای کاهش قیمت دلار باید شاهد جذب سرمایهگذاران خارجی، کاهش نرخ تورم، کوتاه کردن حداکثری دست سفتهبازان در بازار و ترمیم پیکره آسیب دیده اقتصاد باشیم.