«کافه پرسش»
نوشته: احمد راسخی لنگرودی
ناشر: کویر؛ چاپ اول، 1402
144 صفحه، 123000 تومان
****
چرا ما غالبا از پرسش میگریزیم؟ آیا همیشه اینچنین بودهایم یا در شرایطی چنین گریزی بر ما عارض شده است؟ چنین گریزی ریشه در کجای زندگی ما آدمیان دارد؟ چرا هرگاه سخن از پرسش میرود یاد دوران کودکی و سالهای تحصیل خود میافتیم؟ پرسشهای دوران کودکی غالبا چه نوع پرسشهایی بودند؟
پرسش چیست و نقش و اهمیت آن در کجاست؟ منشا پرسش چیست؟ اصلیترین پرسشهای بشر کدام است؟ کدامیک از این دو مقوله از اهمیت برخوردار است؛ پرسش یا پاسخ؟ آیا میتوان بدون پرسشهای بنیادین زیست انسانی داشت؟ پرسشهای اساسی و مهم انسان را چه پرسشهايی تشكيل ميدهد؟ اساسا آنجا که پرسشی نیست چگونه جایی است؟ آیا بدون پرسش میتوان اندیشهای را شکل داد و یا بدون اندیشیدن میتوان به پرسشی دست یافت؟ و...
کتاب «کافه پرسش» به قلم احمد راسخی لنگرودی با عطف توجه به چنین پرسشهایی، سر در مقوله پرسش و پرسشگری گشوده است. این کتاب که به تازگی توسط انتشارات کویر در 144 صفحه به بازار نشر عرضه شده، چندان به دنبال پاسخ دادن به بسیاری از پرسشهای طرح شده نیست. چنانکه نویسنده در مقدمه کتاب مینویسد: «این اوراق پیش از هر چیز تاملی است بر مقوله پرسش، و نه ادعایی بر پاسخگویی. بیش از همه، اهمیت مقوله پرسش و انواع پرسش را محور بحث خود قرار میدهد. به قول شاعر: اینجا فقط من هستم و صدها سئوال بیجواب.»
راسخی لنگرودی که دانشآموخته رشته فلسفه است و سابقه نوشتن کتابهای فلسفی را در کارنامه قلمی خود دارد، در این مجموعه با زبانی ساده و با رویکردی بیشتر انتقادی از مقولهای سخن می-گوید که بیش از همه دوران عمر با کودکیهای ما پیوند خورده است، اما دریغا در مواجهه با انواع موانع، بخش قابل توجهای از آن غریبانه به محاق رفته و از سوی اطرافیان سرکوفت شده است. به طوری که با راه يافتن به فضاي تحصیل اعم از دبستان و دبیرستان و دانشگاه، فاصله ما با مقوله پرسش بيشتر و بيشتر هم شده است. نظام آموزشي با سازوكار خود، رفته رفته ما را در جهتي هدايت كرد كه بيش از همه بايد مورد پرسش قرار ميگرفتيم تا اینکه پرسشگر باشیم. اين بار، اين معلم و استاد بود كه در كلاس درس به ما محترمانه میآموخت که بیش از آنکه پرسش کنیم باید به درس گوش فرادهیم و آنگاه به وقتش به پرسشهای درسی او پاسخ دهیم و در پایان ترم بر برگه آزمون بنشانيم تا دانشمان را بیآزماید و نهایتا نمرهاي در كارنامهمان بنشاند.
به زعم نویسنده کتاب، پرسشهای ما در بحبوحه جوانی اما حکایت تلخ دیگری داشت؛ خریدار که نداشت هیچ، در پارهای دشمن هم بر سر راه خود پیدا میکرد. در آن دوران تنگنظرانی مقابلمان میایستادند تا پرسشهایمان را دنبال نکنیم و در مقابلِ جمع بر زبان نرانیم. با نسبت دادن عناوینی چون: «کافر» و «از دین برگشته» و یا «مخالف» و «دگراندیش» دشنه بر اندام پرسشهایمان مینشاندند. اتهاماتی که ما را بس گران میآمد. وارد محیط کار و اجتماع هم كه شديم اين قصه به گونهاي ديگر به تكرار رفت. از پرسشهاي تنبيهي و توبيخي كارفرمایان و مدیران و روسا و مسئولان و متصديان امر گرفته، تا پرسشهاي تنبيهي و توبيخي عوامل قدرت و دستاندرکاران سیاست؛ قاضي و شحنه و محتسب، همه و همه، همان مسير همیشگی را میپيمودند و ما را به باد پرسش میگرفتند. لذا هميشه عادت كردهايم كه يا با پرسشِ دیگران توبيخ شويم و يا با پرسشِ دیگران مورد سنجش و آزمون قرار گيريم. هر یک از این دو به نوعی کاممان را تلخ میکرد. ما را از پرسش میهراساند.
کتاب «کافه پرسش» برای مهم جلوه دادن مقوله پرسش این بیت از قیصر امینپور را در پیشانی خود دارد: «چرا در آخر هر جملهای که میگویم/ تو ای نشانه پرسش نشستهای به کمین؟»
این کتاب در یازده جُستار گرد آمده است. در سه جستار نخستین با عناوینِ «فیلسوف کوچک»، «سرکوب پرسش»، و «هراس از پرسش» که مهمترین و اصلیترین جستارها را به خود اختصاص میدهد نویسنده میکوشد پرسشهای دوران کودکی را بازکاویده و از موانعی سخن به میان آورد که در دورههای مختلف بر سر راه پرسشگری ما قرار میگرفت. این موانع به تدریج شوق پرسیدن را از ما میستاند و به نوعی ما را از پرسش میگریزاند.
«آنجا که پرسشی نیست»، عنوان چهارمین جُستار از این کتاب را به خود اختصاص میدهد. در این جستار خوانده میشود: در خاکی که کمترین پرسشی در آن نمیروید طبیعتا کمترین نسیم اندیشه و آزادی نیز در فضایش نمیوزد، و آنجا که اندیشه و آزادی در کار نباشد متفکر در معرض خطر است و روییدنی هرز جهل، رخوت، زور، خشونت، بیعدالتی و استبداد را باید شاهد بود.
در جُستار پنجم که با عنوان «قلاب پرسش» میآید، بر این امر تصریح دارد که ما آدمیان بدون قلاب پرسش در صیدِ لطيفه حقيقت ناتوانيم. به ندرت قادر خواهيم بود لطيفه حقيقت را به چنگ آوريم. در جستار ششم این پرسش طرح میشود که پرسشگر واقعی کیست؟ پرسشگر واقعی کسی است که فقیر راستین و نیازمند واقعی دریافت پاسخ باشد. پرسش را براي اداي ژست روشنفكري نميخواهد. مدام در شيپور چند پرسش کلیشهای نميدمد و نشسته بر جاي خود فقط ديگران را پاسخگوي پرسشهاي خود قلمداد نميكند؛ بلكه خود نيز با احساس مسئولیت، در تعقيب پرسش با جدیت و با تمام وجود ميكوشد تا در حد توان پاسخي براي پرسش و پرسشهای خود بیابد.
«پرسشهای کشنده» عنوان جُستار هفتم از این مجموعه را تشکیل ميدهد. پرسشهایی که بهرغم پرسشهای علمی، پیشین و مقدم بر تجربهاند. تجربه را در ورود به دنیای آنها راهی نیست. چنین پرسشهایی در آزمایشگاه یا به کمک آزمونهای تجربی پاسخ نمیگیرند. هیچگاه کهنه و فرسوده نمیشوند. همیشهی تاریخ با بشر بوده و همچنان با بشر میمانند.
در جُستار هشتم با عنوان «فیلسوف پرسش»، شخصيت سقراط در نقش چهرهاي پرسشگر، و نيز اهميت نقش و جايگاه پرسش در گفتگوهای سقراطی مورد درنگ و تامل قرار ميگيرد.
جُستار نهم با عنوان: «سه پرسش کلیدی»، از موضوع انديشيدن، عمق آن، و نیز كيفيت انديشيدن، يا درستي و نادرستي در نحوهي انديشيدن سخن به میان میآورد. سه پرسش کلیدی که در مقوله اندیشیدن در این جستار مورد بحث قرار میگیرد عبارت میشود از اینکه: ما به چه چيز ميانديشيم؟ و به آن چيز تا چه سطح و پايهاي ميانديشيم؟ اساسا درست ميانديشيم يا غلط؟
دهمین جُستار به «پرسش از زندگی» اختصاص دارد. اشاره به این مطلب است که پرسش از معناي زندگي لازمه هستيِ ويژۀ انسان است. انسان در نقش يك موجود متفكر و پرسشگر ناگزير است كه بداند براي چه زندگي ميكند و معناي زندگي، به عنوان يكي از مهمترين رازهايي كه با آن مواجه است، چيست؟ به تعبير ديگر، چرا زنده است و زنده بودن او براي چيست؟
در یازدهمین و آخرین جستار از اين مجموعه تحت عنوان «چند پرسش ساده» چنین میخوانیم: آیا باید در برابر هر نوشته و گفته و ادعایی سر تسلیم فرود آورد و بدون هیچگونه بررسی و پژوهشی بر آن مهر تایید نهاد؟ آیا خبرها و دادههای اطلاعاتی همیشه مصون از خطا و اشتباهند؟ آیا به صِرف اینکه «گفتهاند» و یا اینکه «نوشتهاند» میتوان دنیای عقیده و جهان باور خود را بر مدار «گفتهها» و «نوشتهها» شکل داد؟
راسخی لنگرودی نویسنده پرکاری است که تاکنون آثار زیادی اعم از مقاله و کتاب در موضوعات مختلف فلسفی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی از وی به چاپ رسیده است. پارهای از مهمترین کتابهای وی عبارتند از: «غرب و قومیت»، «افقهای ناکجاآباد»، «غربت علم»، «با سقراط در شهر گفتگو»، «سارتر در ایران»، «مهار قدرت»، «شریعتی، از شک تا یقین»، و ...
این نویسنده در حال حاضر دو کتاب دیگر را با عناوین «کافههای روشنفکری» و «یادداشتهای یک کتابباز» در دست چاپ دارد.