به گزارش الف، سخنان اخیر رئیس جبهه اصلاحات، تأیید نظر آن دسته از فعالین سیاسی است که معتقد بودند تجربه سال ۹۲ تکرار نخواهد شد و اصلاحطلبان زیر بار حمایت از کاندیدای نیابتی نمیروند. برخی معتقد بودند که بهدلیل تجربهای که در سال ۱۴۰۰ به ثبت رسید و چهرههایی نظیر اسحاق جهانگیری و مسعود پزشکیان رد صلاحیت شدند و چهبسا این اتفاق دوباره هم تکرار شود، رویکرد اصلاحطلبان برای این دوره از انتخابات مشابه سال ۹۲ خواهد بود و اجماع پشت سر علی لاریجانی بعید نیست. هر چند که لاریجانی هم تجربه رد صلاحیت در انتخابات دوره قبل را داشته اما گمانهزنیها پیرامون تایید صلاحیتش بیشتر از دیگران است و همین امر تفاسیری را پیرامون حمایت او از سوی اصلاحطلبان رقم زده است.
برخی تحلیلگران معتقدند که لاریجانی ۱۴۰۳، ظرفیت روحانی ۹۲ را دارد و در صورت اجماع همهجانبه، میتواند فاتح انتخابات هشتم تیر باشد. اما برخلاف این تفاسیر، آنچیزی که از مدتها قبل مشخص بود، عدم تمایل جریان اصلاحات برای تکرار تجربه شکستخورده گذشته است؛ تجربهای که با توجه به عملکرد منفی دولت روحانی، یک شکست محض برای اصلاحطلبان محسوب و آنان را با ریزش بدنه اجتماعی خود مواجه کرد و بههمین دلیل اقبالی در جهت حمایت از نامزدهایی وجود ندارد که سابقه اصلاحطلبی نداشته و صرفاً همپوشانی در مواضع و جهتگیریها نقاط اشتراکی را ایجاد کرده است.
شرکت در انتخابات؛ به شرطها و شروطها !
مشخص است که اصلاحطلبان بر خلاف انتخاباتهای ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ تصمیم به مشارکت گرفته اما از موضعی بالا به پایین با مسئله نقشآفرینی در انتخابات برخورد میکنند. میگویند که یا نامزدهای ما را تایید صلاحیت کنید و یا دست به تحریم انتخابات خواهیم زد و این مسئله در صحبتهای رئیس جبهه اصلاحات نمایان است.
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ایران در نشست خبری خود پیرامون انتخابات ریاستجمهوری پیشرو اظهار داشت: «جبهه اصلاحات استراتژی خود را براساس شرایط موجود تعیین می کند. در آن انتخابات اعلام کردیم نامزدی نداریم اما در این انتخابات اگر نامزد ما تایید شود، مشارکت فعال خواهیم داشت؛ البته تحلیل ما تا اینجا این نیست که قرار است انتخابات متفاوتی نسبت به انتخابات مجلس دوازدهم برگزار شود. ما تصمیم گرفتیم از فرصت انتخابات استفاده کنیم البته این تصمیم ما به رفتار جامعه و جریان های سیاسی و نهادهای مجری و ناظر انتخابات هم بستگی دارد. انتخابات یکی از راه هایی است که مطالبات جامعه از طریق مدنی دنبال شود؛ بنابراین هیچ جریان سیاسی نمی تواند از فرصت انتخابات استفاده نکند. در تحلیل از نخبگان سیاسی و جامعه به این جمع بندی رسیدیم که اگر امکانی برای جبهه اصلاحات برای حضور در انتخابات وجود داشته باشد، می تواند جامعه را همراه کند.»
وی تاکید کرد: «ما راه رفته را تکرار نمی کنیم و زیر بار کاندیدای نیابتی نمی رویم و ما باید نامزد خود را داشته باشیم و خود جبهه اصلاحات باید آن فرد را انتخاب کند. قبل تایید صلاحیت نامزدهای خود را مشخص کردیم و ستاد انتخابات جبهه اصلاحات بزودی راه اندازی می شود.»
منصوری خاطرنشان کرد: «سه نامزد خود (جهانگیری، آخوندی و پزشکیان) را معرفی کرده ایم و عزم خود را برای مشارکت فعال نشان دادیم. ما در چارچوب قانون اساسی می خواهیم مطالبات جامعه را دنبال کنیم. نامزدهایی معرفی کردیم که نشان عزم جدی ما برای مشارکت فعال باشد و منتظر بررسی شورای نگهبان هستیم.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این پرسش که اگر سه نامزد جبهه اصلاحات تایید صلاحیت نشود، جبهه چه موضعی خواهد داشت؟ تصریح کرد: «نامزدهای جبهه اصلاحات براساس سازوکار مشخص انتخاب شدند. احزاب و اشخاص آزاد بودند سه نامزد را مشخص کنند و سه نفری که فراوانی بیشتری در بین احزاب و اشخاص داشتند، به جبهه اصلاحات معرفی شدند و از میان آنها رای گیری شد و سه نفر انتخاب شدند. مشارکت مشروط یعنی اینکه جبهه اصلاحات می خواهند با نامزد اختصاصی خود در انتخابات شرکت کند. براساس ارزیابی از جامعه، نامزدی که بیشترین رای را داشته باشد و رای دو سوم اعضای جبهه اصلاحات مشخص می شود.»
منصوری در همین زمینه گفت: «ساز و کار جبهه اصلاحات برای معرفی نامزد قبل از اعلام شورای نگهبان، ترجمه مشارکت مشروط است. نوع معرفی نامزدها به این معناست که می خواهیم در انتخابات مشارکت فعال داشته باشیم ولی در مشارکت فعال باید نامزد اختصاصی خود را داشته باشیم. در انتخابات های ۹۲ و ۹۶ تلاش کردیم مشارکت حداکثری رقم بخورد اما این تجربه را اندوختیم این بود که زیر بار کاندیدای نیابتی نرویم. سه نامزد ما پذیرفته اند براساس میثاق نامه جبهه اصحلات رفتار کنند. نفیا و اثباتا درباره سایر نامزدها نظری نداریم.»
با لاریجانی سر یک میز نمی نشینند
برای نتیجهگیری و تفسیر پیرامون کنش انتخاباتی اصلاحطلبان باید منتظر نظر شوراینگهبان و انتشار اسامی نامزدهای احراز صلاحیتشده باشیم. آیا تایید یک نامزد هم آنان را به نقشآفرینی انتخاباتی ترغیب میکند یا اصلاحطلبان خواهان تایید هر سه نامزد خود هستند و میخواهند با دست پر وارد کارزرا انتخابات شوند. اما فارغ از این مسئله، امری که واضح و مبرهن بوده، عدم شراکت سیاسی آنان با علی لاریجانی و تمایل نداشتن برای نشستن با او سر یک میز است. اصلاحطلبان حاضرند به انفعال سیاسی و حتی تحریم انتخابات روی آورند اما از کاندیداهای نیابتی حمایت نکرده چون هزینه این اقدام خود را بیشتر میدانند. ناگفته نماند که این رویکرد جبهه اصلاحات با راهبرد محمد خاتمی هم منطبق است و بهنظر میرسد از این نظر هماهنگی تشکیلاتی در تمامی سطوح جریان اصلاحات وجود دارد.
خاتمی چند روز قبل در بیانیهای خاطرنشان کرده بود: «ﻧﺎﻣﺰد مدﻧﻈر ﺑﺎﯾﺪ زمینه ﺧﺮدورزی و ﺗﻮﻗﻒ ﺑﯽﺧﺮدی را در همه اﻣﻮر و ﺳﻄﻮح بهویژه ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﺗﻮان ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ، عالمانه و ﺣﺮﻓﻪای ﮐﺸﻮر و اﻟﺘﺰام ﺑﻪ ﺧﺮد ﺟﻤﻌﯽ ﻓﺮاهم آورد. ولی با توجه به اوضاع و احوال درونی و بیرونی و پیرامونی چهبسا شرکت در انتخابات موجه باشد، ولو اینکه شرایط انتخابات کاملا مطلوب وجود نداشته باشد. اﯾﻦ ﺑﻨﺪه ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺪاوﻧﺪ که ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎور ﺑﻮده و هستم ﮐﻪ همواره ﺑﺎﯾﺪ در ﮐﻨﺎر ﻣﺮدم و ﺑﺎ ﻣﺮدم ﺑود و ﺧﯿﺮ و ﺻﻼح آﻧﺎن را خواست، ضمن تأیید راهبرد اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﯽ ﺟﺒﻬﻪ اﺻﻼﺣﺎت، اگر پیشنهاد جبهه محقق شود، در انتخابات شرکت میکنم.»
بنابراین مشخص است که علی لاریجانی جایی در مناسبات انتخاباتی اصلاحطلبان نخواهد داشت؛ چه نامزدهای مدنظر جبهه اصلاحات بتوانند از فیلتر شوراینگهبان عبور کنند و چه این امر محقق نگردد. آنچه از شرایط موجود برمیآید، شراکت سیاسی بخشی از اصولگرایان، اعتدالیون و افراد و چهرههای دولت روحانی با لاریجانی و تلاش برای سرازیرکردن آرای خاکستری به سبد رای اوست.