«پوست در برابر پوست»
(خوانش جنایت و مکافات)
نویسنده: امیر نصری
ناشر : چشمه (و چرخ)، چاپ دوم، 1399
320 صفحه، 70000تومان
****
«هیچ بزی نیست که بوی بد ندهد!» این نظر ماکسیم گورگی درباره اوست، در عین اینکه نبوغش را میستود. نویسندهای که به اعتقاد او خرده بورژوا و شکست گرا هم بود! لنین درباره آثارش میگفت: «من وقت خواندن همچو مهملاتی را ندارم». نابوکف هم با وجود نگاه غیرایدئولوژیکش به ادبیات با گورکی و کمی هم لنین هم آواز بود و داستایفسکی را رماننویسی گوتیک و احساساتگرا میدانست که بی خود این همه او را بالا برده بودند. الفته داستایفسکی طرفدار بیشتر داشت، مثلا از سوی مقابل آلبرت انیشتین معتقد بود از داستایفسکی بهره بیشتری گرفته تا برخی از بزرگترین فیزیکدانها یا ریاضیدانها. نیچه میگفت در زمینه روانشناسی از او بیش از هر کس دیگری آموخته است. آندره مالرو می گفت داستایفسکی تاثیری شگرف بر تاریخ روشنفکری نسل او در فرانسه گذاشته، اهمیتی که البته ژان پل سارتر نیز هم عقیده با او بود. اختلاف نظر درباره نامهای بزرگ چندان عجیب نیست و از نشانههای اهمیت آن چهرهی محبوب نیز هست؛ کسی که کتابهای بسیاری درباره او و آثارش نوشته شده که در ایران نیز ترجمه و منتشر شدهاند.
«پوست در برابر پوست» نوشته امیر نصری که به همت نشر چشمه چاپ شده، از جمله یکی از تازه ترین آثاریست که در ارتباط با این نویسنده به فارسی درآمده. کتابی که از چند منظر اثری است قابل تامل، به خصوص برای مخاطب فارسی زبان که بی تعارف در زمینهی چنین تالیفاتی، منابع پرو پیمانی به قلم هم زبانانش منتشر نشده است.
«پوست دربرابر پوست» خوانشی است از جنایت و مکافات، اما با وجود آنکه اغلب معتقدند داستایفسکی نه یک که چندین شاهکار در کارنامه دارد، اما بی گمان نگین حلقه این شاهکارها، همانا «جنایت و مکافات» است. از سوی دیگر امیر نصری دانش آموخته فلسفه غرب و فارغ التحصیل دکترای فلسفه هنر است که با آثار ترجمهای و تالیفی گوناگون در حوزه فلسفه و هنر این بار مهمترین اثر این نویسنده بزرگ و تاثیر گذار را دستمایه نوشتن «پوست دربرابر پوست» قرار داده است.
اما گذشته از همه این نکاتی که اشاره شد و جملگی بر اهمیت کتاب حاضر تاکید دارند. بیش از همه این کیفیت خود کتاب است که از ضرورت خواندن آن حکایت دارد. «پوست در برابر پوست» حاصل رویکردی بینارشتهای به ادبیات است؛ در اینجا اثر ادبی میتواند به منزله فلسفه ارزیابی شده و به دریافتهای زیبایی شناسانه متفاوتی نیز بینجامد.
نویسنده کتاب معتقد است پرداختن به متون ادبی در فضای دانشگاهی اغلب دچار یک انحصارگرایی در گروههای ادبی است که در مقدمه کتاب نیز اشاراتی گذرا به آن کرده و چنانکه از رویکرد و کم و کیف کتاب برمی آید خود نصری نیز در راستای شکستن چنین نگاههای انحصارگرایانهای حکایت کرده است.
بنابراین خوانش «جنایت و مکافات» حاصل دغدغه ادبیات به منزلهی فلسفه است؛ البته نه رمانی به قلم یک فیلسوف، بلکه حاصل کار یک نویسنده؛ آن هم نویسندهای که به زعم بسیاری اهمیت و تاثیر کارش از یک روانشناس و فیلسوف هیچ کم نداشت. این کتاب در پنج بخش نوشته شده است و علاوه بر پیشگفتار و مقدمه در ابتدا و انتهای کتاب نیز دو نامه از داستایفسکی به کاتکف، ناشر و ویراستار «جنایت و مکافات» نقل شده که با توجه به شرحی که داستایفسکی درباره محتوا و مضمون رمانش ارائه کرده، کلیدی و دارای اهمیت است. در نامه نخست داستایفسکی تقریبا طرح کلی و کاملی از رمانش را برای کاکتف شرح داده و در نامه دوم دیدگاهها و چهار چوب فکری خود را درباره نسل جوان روسیه و آینده پیش روی آنها را ترسیم میکند.
کتاب در پنج بخش نوشته شده که هریک از این بخشها به چند قسمت تقسیم میشوند. بخش اول «زمینه و زمانه جنایت و مکافات» را مورد واکاوی قرار میدهد. بخش دوم از سه قسمت تشکیل شده است؛ «پیشمتنهای داستانی: بالزاک و پوشکین» که بر مبنای علاقه داستایفسکی به پوشکین و خاصه بالزاک و تاثیر گذیری از آنها در ادبیات شکل گرفته است. در ادامه نیز به دو رمان مهم داستایفسکی که پیش از جنایات و مکافات نوشته پرداخته شده است. دو بخش آغازین در واقع پیش زمینههای محیطی، فکری و همچنین ادبی جنایت و مکافات را مورد توجه و بررسی قرار داده است.
در بخش سوم کتاب، نصری به تمرکز روی شخصیتهای مختلف رمان پرداخته و بخش چهارم نیز به واکاوی و بررسی اندیشههای مطرح شده رمان، در زمینه تجربه زیست انسانی است در ارتباط با زندگی و در عین حال به مضامین دینی در لایههای مختلف رمان میپردازد. سرانجام بخش پنجم کتاب نیز به جنبههای بینامتنی «جنایت و مکافات» با کتاب ایوب (عنوان پوست در برابر پوست را نویسنده از کتاب ایوب برگرفته)، مکبث شکسپیر و محاکمه کافکا اختصاص یافته است.
به نظر می رسد امیر نصری به عنوان پژوهشگر و مترجمی که در رشته فلسفه و فلسفه هنر تحصیل کرده، با انتخاب اثری پرمایه از تاریخ ادبیات (که بدان دلبستگی بسیار هم داشته)، دغدغه آن را دارد که به کنکاش درباره این نکته بپردازد که آیا می توان یک اثر ادبی ( در اینجا جنایت و مکافات) را به منزله یک متن فلسفی مورد توجه قرار داد؟ بخصوص اثری که آن را مشخصا یک فیلسوف ننوشته است. اما در مجموع در این کتاب میتوان رد یک اثر ادبی را دید که علاوه بر جنبههای مختلف، به شکلی بارز از فلسفه ورزی یک نویسنده نیز برخوردار است. فلسفهورزی هنرمندانهای که در تاروپود رمان جاگرفته و عاری از جنبههای گل درشت و تحمیلی است. از سوی دیگر این کتاب خواندنی نشان می دهد، در فضای نقد و نظریه ادبی ایران نیز می توان شاهد آثار تحلیلی ارزشمندی بود که کم از نمونههای ترجمه شده ندارند.