به گزارش الف، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:
یکم. عبارتی از رهبر معظم انقلاب هست که برایم بسیار شیرین و دوستداشتنی است؛ از آن گزارههاست که توأمان ریشه در اخلاق فردی و جامعه سیاسی دارد؛ از آن دست گزارهها که یک سوی آن فرد است و یک سوی دیگر آن نظام سیاسی و حکومت اسلامی.
سالها پیش فرمودند: «امروز بهترین چیزی که ممکن است ما بتوانیم برای تصحیح اخلاق و رفتار و منش خودمان یعنی مسئولان کشور ملاک قرار دهیم، مردمسالاری دینی است.»
و حالا عروج شهادتگونه رئیسی برایم سخت است چون او را جلوه و تجسم عینی این توصیه اخلاقی-سیاسی میدانستم. شهادت و سلوک فردی رئیسی از دل سلوک سیاسی او و در بستر مردمسالاری دینی رقم خورد. عجیب قیمتی است.
مردمسالاری دینی چیست؟ سالاردانستن مردم. مردم را ولینعمت و نفس جامعه را نفس الهی دانستن. اما مردمسالاری دینی چه کارکردی دارد؟ با مردم به سمت حق حرکتکردن. حرکت جمعی به سمت توحید آن هم با اختیار و اراده و ایمان خود مردم. اینجاست که حاکم و مسئول اسلامی نقش طریق پیدا میکند؛ نقشی از جنس راه و مسیر؛ مسیر رسیدن به هدف؛ نقشی از جنس دستگیریکردن و پیشروشدن و هدایتکردن؛ نقشی تعلیمی.
اما چنین مسئولی چه وقت میتواند نقش راهبری و تعلیمی داشته باشد؟ زمانی که برای تحقق چنین نقشی خودش نیز رشد کند. متحول شود. به بعثت برسد. نه رشدی جدا از سلوک اجتماعی؛ بلکه رشد فردیاش را در دل تحقق مردمسالاری ببیند. یعنی تلاش کند خاک راه مردم شود و از فرشیبودن به عرشیشدن برسد.
رئیسی از نگاه من چنین بود.
دوم. شهید جمهور ما از خادمی امام رضا به خادمی مردم رسید. جنس ایندو یکی است؛ اما دومی ارتقایافته اولی است. خادم الرضا بودن یعنی خادمی زائرین کردن؛ یعنی خادمی کسانی که میخواهند با توسل به انسان کامل به رشد و تعالی برسند. با این نگاه، خادمی تنها به صحن و سرای رضوی متوقف نیست؛ چون این صحن و سرا تنها در حریم گنبد و بارگاه نیست و صحن رضوی به وسعت جمهوری اسلامی است و بلکه بیشتر.
اینجاست که خادم الرضا یعنی خادم زائرین رضا، یعنی خادم مردمی که هرجای این خاک میخواهند با اتصال به امام معصوم رشد کنند و جمهوری اسلامی حرم است یعنی همین. یعنی جمهوری اسلامی مانند صحن رضوی کارخانه انسانسازی است و خادمین آن خادم دستگیری از انسانها هستند.
و حالا این جمله پرتکرار رئیسی معنی میشود که بارها و بارها گفت: «راه تقرب ما مسئولین خدمت به خلق است.» او از خادمی امام رضا به خادمی مردم رسید و از نشان خادمی رضوی تا آغوش امام رضا را با خدمت به خلق طی کرد.
سوم. با این دو بند، شهید جمهور را مرور کنید. او تنها در خلوت و پای سجاده شهید نبود. زندگی شهیدوار او در عمق فعالیت سیاسی و اجرایی و در بالاترین جایگاه تحقق مردمسالاری دینی بود. اینجاست که ادب اجرایی و اخلاق سیاسی و رفتار وحدتبخش و خدمت پرتلاش و خالصانهاش جور دیگری فهم میشود.
او شهیدشدن را در شهیدبودن و این سلوک فردی را در بستر سلوک سیاسی و مردمسالاری دینی محقق دید. اینجاست که خادمی زائران رضوی را به خادمی ملت ایران ارتقا بخشید. خادمی در ابعاد یک ملت یعنی تابش یکنواخت مثل خورشید. چنین تابشی بسیار سخت است و عظمت و بزرگی میخواهد و تنها از انسانهای بزرگ ساخته است.