1- دولت بايد براي هدايت جامعه به سمت آرمانهاي اسلام و انقلاب نقش ايفا كند.
رئيسجمهور بايد يك حركت اجتماعي و يك نشاط سياسي را مديريت كند تا ارزشهاي انقلابي در جامعه عمق پيدا كند.
اين «حركت» و اين «نشاط» يك تئوري ميخواهد. نظام دانايي ما در حوزه و دانشگاه بهويژه قلندران رشتههاي تخصصي جامعهشناسي ، روانشناسي ، علوم سياسي ، فقه حكومتي و ... بايد دولت را در رسيدن به اين تئوري ياري دهند.
محصول و برونداد اين تئوري تحكيم «وحدت ملي» و «انسجام اسلامي» است.
برگزيده ملت ايران كه نماينده همه ملت است به اين تئوري براي حفظ نظام و صيانت از دولت در ميان گرگهاي منطقهاي و فرامنطقهاي كه ما را محاصره كرده نيازمند است.
رئيسجمهور بايد با پاسداشت نظام دانايي كشور آن را در حكمراني خوب به كار ببرد.
2- كابينه دولت بايد متشكل از افراد خوشفکر، زبده ، عملياتي و متعهد به اجراي برنامه هفتم باشد.
كلمه «نميشود» ، «نميتوانيم»و «نميگذارند» از ادبيات اجرايي كشور خارج شود . آنها بايد شيفته خدمت باشند و از «خودشيفتگي» فاصله بگيرند.
مديريت اين اخيار در اندازه وزراي دولت، كار سختي است.آثار «تصميمسازي» و «تصميمگيري» در تصویبنامههای هيئت دولت در سفره مردم ، در حيات اجتماعي و اخلاقي جامعه ، «امنيت ملي» و «رفاه عمومي» خود را بايد نشان دهد.
3- شأن رئيسجمهور و هیئتوزیران «مسئله حل كني» است، از «مسئله پاك كني» به دليل صعوبت حل بايد پرهيز كرد . برخي رؤساي جمهور گذشته بهجای «مسئله» حل كني خودشان براي مملكت يك «مسئله» شدند.
اولين رئيسجمهور كشور بهجای دست گذاشتن در دست ملت صادقي كه به او رأي دادند ، دستش را در دست منافقين گذاشت و به پاريس فرار كرد. آخرين رئيسجمهور ما كه قهرمان «مسئله حل كني» بود، با شهادت جانسوز خود دستان ملت را به هم فشرد و سرمايه اجتماعي دولت و انقلاب و نظام را افزايش داد. آثار و بركات او براي هدايت جامعه بهسوی ارزشهاي الهي و انقلابي انكارناپذير است.
رئيسجمهور آتي غفلت كند شيطان و بهويژه شيطان بزرگ او را به سرنوشت برخي رؤساي جمهوري كه بنا را به بيمهري با مردم و نظام گذاشتهاند دچار خواهد كرد.
4- نظام ديوانسالاري در كشور ، بهويژه در حوزه مديران مياني نقش كاهنده در پيشرفت كشور را بازي ميكند. خدمات دولت را بياثر ميكند. تكنوكراتها و بروكراتهايي كه در اين سطح جا خوش كردهاند نميگذارند اهداف انقلاب تحقق يابد.
لذا هر گزارشي بهويژه در حوزه اقتصادي بايد راستيآزمايي شود. رئيسجمهور بايد مكانيزم اين راستيآزمايي را پيدا كند تا با برچسب كار كارشناسي ، كار علمي هر چيز را وارد چرخه تصميمگيري دولت نشود.
مديران مياني زير پوست دولت جلوي نوآوري بهويژه در حوزه توليد ملي را ميگيرند . آنها عملا توزيع قدرت و ثروت را در يك چرخه ناعادلانه به دست گرفتهاند. پورسانت بگيران در خريدهاي خارجي مانع رشد توليد ملي هستند.
رئيسجمهور هرجا كه به دوراهي منافع ملي و منافع اشخاص حقيقي و حقوقي رسيد در اين تعارض بايد منافع ملي را برگزيند از تهديدها نهراسد و به وظيفه الهي و مردمي خود عمل كند.
«تعارض منافع» يك آوردگاه خطير در مديريت اجرايي كشور است. اگر شجاعت ، جسارت ، كاربلدي و كارآمدي نباشد، سر دولت و ملت كلاه ميگذارند.
شهيد آيتالله رئيسي كه دولت را در دست گرفت نجيبانه سكوت كرد و در سكوت درها را يكييكي باز كرد بدون اينكه ادعايي داشته باشد . رحمت خدا بر او باد.
5- اولين مناظره 6 نامزد مطرح در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري برگزار شد.
ادب گفتوگو بر نوع طرح مواضع حاكم بود. اخلاق در نقد ديدگاهها كموبيش رعايت شد.
آنچه مردم از بيرون نظارهگر آن بودند يك رقابت كور و يك تضاد آشتيناپذير نبود، اين فضاي گفتماني به آرامش كشور و محيط انتخابات و گزينش بهتر كمك میکند.
از بددهني ، ستيزهجويي، يقهگيري، اهانت به يكديگر و تهمتزني پرهيز شد.
هر يك از نامزدها در مناظره و در ديگر برنامههاي خود فهم خود از حكمراني در قوه مجريه را خوب بيان كردند. انصافا طرح اين ديدگاهها سطح دانايي جامعه را ارتقا داد.
دشمنان مردمسالاري ديني از پديداري اين محيط رقابت ناراحت هستند. نامزدها بايد ستادهاي خود را كنترل كنند كه تا پايان وقت رقابت همين فضاي اخلاقي حفظ شود . بدون شك خداوند بزرگ در اين انتخابات دلها را متوجه كسي خواهد كرد كه خير و صلاح مردم و مصلحت كشور است.