انتقاد «کیهان» از جواد ظریف
روزنامه کیهان نوشت: «محمدجواد ظریف در حالی به عنوان معاون راهبردی رئیسجمهور منصوب شد که در چند نوبت ادعا کرده بود به دولت نمیرود و هیچ سمتی را در دولت به عهده نخواهد گرفت. ظریف پیش از این رئیس شورای موقت موسوم به شورای راهبری دولت چهاردهم بود که پیشنهاد وزیران به پزشکیان را برعهده داشت و آخرینبار در میانه هفته گذشته ضمن گرفتن عکس یادگاری با برخی دیگر از اعضا اعلام کرد که کار شورا پایان یافته است. اما او این عکس را در همان جایی گرفت که قرار بود ماندگار شود و مدیریت آن را هم برعهده بگیرد: «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری». البته حکمی که ظریف برای خود از آقای پزشکیان گرفته، فراتر از ریاست مرکز مذکور و به عنوان «معاون راهبردی رئیسجمهور» است.
ظریف در پی برخی اعتراضها به رویکرد ضد و نقیضش درباره تصدی سمت دولتی نوشت: «از تذکر مشفقانه شما سپاسگزارم. قرار نداشتم در این دولت مسئولیتی را قبول کنم. ولی نگرانی، دلخوری و اصرار هممیهنان بزرگوار، به ویژه در فضای مجازی، در چند روز گذشته باعث شد که ناگزیر شوم آن نگاه را قدری تغییر دهم؛ ولی در حد رسمیت یافتن یک مسئولیت مشورتی که بارها گفته بودم در خدمت رئیسجمهور عزیز خواهم بود. پیشنهاد بیشتر دوستان پذیرفتن معاونت سیاسی رئیسجمهور بود. اما آن سمت از یکسو مسئولیتی اجرائی بود، و از سوی دیگر باعث تداخل در وظایف و شائبه تضعیف وزارتخانههای سیاسی میشد که آن را به مصلحت ندانستم».
این ادعا بر ابهامات ماجرا میافزاید چه این که معاونت راهبردی تفاوت چندانی با معاونت سیاسی ندارد و اگر آن معاونت اجرائی است که هست این معاونت هم اجرائی و فراتر از ادعای «مسئولیت مشورتی» است. در حقیقت مفهوم معاونت راهبردی رئیسجمهور تعیین تکلیف درباره راهبرد دولت جدید و از یک منظر فراتر از معاونت سیاسی است. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آقای ظریف غیر از سوءمدیریت در حوزه دیپلماسی و تحمیل خسارتهای سنگین یک توافق نامتوازن و بیپشتوانه به نام برجام که موجب دو برابر شدن تحریمها شد، چه تخصص و دانش دیگری مثلاً در فهم بدیهیات مدیریت اقتصادی و وزارتخانههای تخصصی ذیربط دارد که بخواهد معاونتی به نام معاونت راهبردی را برای تعیین راهبرد دولت به عهده بگیرد؟!
تصدی معاونت راهبردی از سوی ظریف همچنین مورد انتقاد گسترده منتقدانی قرار گرفته که با اشاره به سوابق ظریف در آمریکاهراسی و القای ناتوانی نظامی ایران، التماس انتخاباتی در شورای روابط خارجی آمریکا در سال 1394، و اعتماد بلاوجه به شیطان بزرگ، او را فاقد اهلیت تصدی جایگاههای حساس میدانند. در عین حال گفته شده که ظریف با یقین به این که در مجلس رد خواهد شد، نامزد تصدی وزارت نشد.
******
عقدهگشایی پساترور
روزنامه جوان نوشت: «تجربه چند حادثه امنیتی در کشور در پنج سال اخیر نشان میدهد تعدادی مشخص از کاربران خاص در شبکههای اجتماعی دشمن تروریست را رها کرده و خط تحقیر و تخطئه مدافعان امنیت را در پیش میگیرند. در حوادثی، چون شهادت سرداران فخریزاده، صیاد خدایی، سیدرضی موسوی و حمله صهیونیستها به کنسولگری ایران در سوریه و نیز حملات تروریستی در نقاط مختلف کشور، درست در زمانی که جامعه در شوک و بهت این حوادث تلخ قرار دارد و هنوز حتی عامل یا چگونگی حادثه روشن نیست، تعدادی از صفحات مجازی مشخص با تمسخر و تخریب نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور، قدرت تروریستها را چندبرابر جلوه داده و در واقع پروژه رعبافکنی را تکمیل میکنند. آخرین نمونه این رویکرد را همین چند روز پیش و بعد از اعلام خبر شهادت «اسماعیل هنیه» در تهران شاهد بودیم.
دادهکاوی کلاندادههای موجود در حوادث یادشده و امثال آن، ساختار کلی روند مذکور را که از حسابهای کاربری مشخصی شروع میشود و دامنه مییابد و در میانه آن حتی برخی مردم عادی نیز بیخبر از پشتصحنه واقعه و متأثر از تلخی حادثه با آن همراه میشوند، ترسیم میکند. اکنون میتوان فهمید که کلیت این بازی تکراری توسط دو طیف از بازیگران مجازی بهموازات هم پیش میرود. طیف نخست اکانتهای اجارهای تابلودار و ناشناس وابسته به سرویسهای اطلاعاتی و نیز گروهکهای همپیمان با آنان از قبیل لشکر سایبری منافقین و سلطنتطلبان است. طیف دوم بخشی از کاربران شناختهشده عمدتاً ساکن در داخل که به نحوی سابقه شخصی تلخی از نهادهای امنیتی کشور دارند و در چنین زمانهای فرصت را برای انتقامگیری از آنها مغتنم میشمارند.
کنش دسته اول در چنین موقعیتی روشن و طبیعی است. هر حمله تروریستی پیوستی از جنس «عملیات روانی» دارد و مطالعه چند عملیات خاص صهیونیستها در سالهای اخیر نشان میدهد که آنها اتفاقاً روی این بعد ماجرا حساب ویژهای باز کردهاند و در طرحریزی عملیات و چگونگی بازنمایی آن تأثیرات مهمی برای مهندسی افکار عمومی جامعه مخاطب در نظر گرفتهاند. بر این اساس طبیعی است که حسابهای کاربری تحت کنترل سرویسها و ضدانقلاب بهعنوان یار کمکی تروریستها بر فضای وحشت عمومی و نیز ناکارآمدنمایی مدافعان امنیت کشور دامن بزنند و پیوست عملیات روانی ترور را اجرایی کنند.
اما دسته دوم که خواسته یا ناخواسته در بازی تروریستها افتادهاند. افرادی که در سالهای گذشته به دلیل برخی جرائم با برخورد نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور مواجه شدهاند و هنوز از اعمال قانون نسبت به خود ناراضیاند، در این زمانها فرصتی را مهیا میبینند تا از خشم عمومی مردم، خود را بیگناه جلوه دهند و با حمله به دستگاههای حافظ امنیت، در واقع خودشان را تبرئه کنند. موارد متعددی وجود دارد که در چنین اوقاتی کسانی در خط اول حمله به مدافعان امنیت قرار میگیرند که وجه اشتراکشان عداوت شخصی با یک یا چند نهاد امنیتی و اطلاعاتی کشور است.
نهادهای اطلاعاتی و امنیتی از خطا و قصور مصون نیستند و باید مرتباً در مسیر تحول متناسب با اقتضائات فناورانه و اجتماعی قرار گیرند، اما هنگامه بحران یا حادثه امنیتی، زمان مناسبی برای عقدهگشایی علیه آنها نیست. در همه دنیا در این زمانها همه توانها متمرکز میشود تا جامعه آرامش یابد و از حوادث بیشتری پیشگیری شود. همانطور که تسویهحساب سیاسی در چنین زمانی مذموم است، انتقام شخصی و عقدهگشایی نسبت به مدافعان امنیت نهتنها خطایی بزرگ که اقدامی در راستای اهداف تروریستها و مستوجب پیگرد قضایی نیز هست. رهبر معظم انقلاباسلامی همین نکته را بارها به قوه قضائیه متذکر شدهاند و از جمله فرمودهاند: «یکی از حقوق عامه، امنیت روانی جامعه است. اینکه یک عدهای آنجا بنشینند و با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی مدام روی اعصاب مردم راه بروند و امنیت ذهنی مردم را به هم بزنند، مردم را بترسانند و مانند اینها، خب این خلاف مقتضای احیای حقوق عامه است و قوه قضائیه باید وارد بشود.»
******
مقدمات یک پاسخ قاطع
روزنامه خراسان نوشت: «در روزهای اخیر با کمپین ترور توسط صهیونیست ها مواجه هستیم . از ترور ناکام محمد الضیف در بمباران خان یونس گرفته تا ترور فواد شکر درضاحیه بیروت، تهاجم به شیعیان پاراچنار، سوءقصد به ژنرال برهان متحد ایران در سودان،حمله به مقر حشدالشعبی در عراق تا ترور هنیه در تهران که در جایجای این ترورها می توان ردپای صهیونیست ها را به وضوح دید. مشخص بود رژیم صهیونیستی پس از عقبنشینی محسوس از جنگ با ایران، به اقدامات معمول خود یعنی ترور رو خواهد آورد. اما واقعیت این است که کسی تصور نمیکرد ترور یک شخصیت بلند پایه خارجی با مدلی شبیه به شهادت شهید فخریزاده در تهران صورت گیرد.در اینجا باید به چند نکته توجه جدی داشت:1-مروری گذرا بر ترورهای انجام شده چند روز گذشته توسط رژیم صهیونیستی نشان میدهد که این ترورها پس از بازگشت «بنیامین نتانیاهو» از سفر به آمریکا انجام میشود، گویی نتانیاهو از واشنگتن یک چراغ سبز برای آغاز فصل جدیدی از عملیاتهای تروریستی دریافت کرده است. نتانیاهو حتی پس از بازگشت از واشنگتن نه تنها دست به دو ترور پرهزینه در بیروت و تهران زد، بلکه همزمان تایید کرد که ترور مهم دیگر یعنی ترور محمد ضیف در جنوب غزه را هم چند هفته قبل انجام داده بود. 2. رژیم صهیونیستی و آمریکا از طوفان الاقصی تا امروز در تلاش هستند تا خطوط استراتژیک از بین رفته را به نفع خود بازیابی کنند.نقطه ثقل این بازیابی انتقال از مرحله حملات هوایی شدید در غزه به حملات متمرکز و هدفمند است که البته مختص رهبران حماس یا فرماندهان حزبا... نیست بلکه همه اضلاع مقاومت را در بر میگیرد.ترورسریالی سران نظامی حزبا... در لبنان و حمله به کنسولگری ایران در دمشق، بخشیهایی از این پازل بوده است که در برخی موفق و در برخی ناموفق بودهاند. 3. گسترش جبهه جنگ به خارج از غزه فشار افکارعمومی جهانی بر نتانیاهو با هدف توقف جنگ در غزه را کمتر خواهد کرد. این تصور نتانیاهو از قمار این روزها در دست زدن به عملیاتهای ترور در تهران و بیروت است.
اکنون بسیاری خواستار کاهش تنش درزمینه پاسخ احتمالی ایران به اسرائیل هستند و به نظر میرسد درخواستهای جهانی از تاکید بر آتش بس در غزه، حول خویشتنداری تهران و حزب ا... لبنان در پاسخ به اسرائیل متمرکز شده است.اما در طرف جبهه مقاومت، اصل همان است که آمریکا تا جای ممکن وارد جنگ نشود و جنگ منطقهای رخ ندهد. اضلاع مقاومت به علت مصالح عمومی از جنگ گسترده ابا دارند درحالی که از آن ترسی ندارند اما خطکشی توسط رژیم و آمریکا هم مورد پذیرش نخواهد بود ولو به جنگ منتهی شود. آن هم زمانی که رژیم در وسط تهران به قلب محور مقاومت حمله کرده و عملا هتک حرمت ایران را صورت داده است. البته باید ابراز تاسف شدید داشت که موضوعات حفاظتی و امنیتی سران مقاومت چه در تهران و چه در بیروت به درستی اعمال نشده و ظرفیت اجرای چنین عملیاتهایی را به دشمن داده است. همچنین باید دقت داشت که در قضایای ترور، مسئله اصلی نه شلیک گلوله بلکه جرئت شلیک گلوله است. این جا محاسبات و تصور از طرف مقابل مهم تر از اصل حمله است که کار میکند. با این توضیحات واضح است که باید پاسخ جدی داد. پاسخ باید با نگاهی یکپارچه از تمام اضلاع مقاومت و کاملا معقول صورت گیرد.
گرچه به نظر می رسد جنس پاسخ،پاسخ امنیتی نیست چرا که توان امنیتی آن طور که متوقع هستیم برای زدن فرد وجود ندارد، اکنون توان نظامی فراتر از وعده صادق۱ مورد بحث و نظر است.خوشبختانه با «وعده صادق1» در 14 آوریل، نیروهای امنیتی و نظامی کشورمان، شناخت کامل تر و دقیق تری از محدودیت ها، مشکلات ، چالش ها و حتی خطرات متعدد عملیاتی گروه های مقاومت و اقدامات موشکی و پهپادی ایران در سطح منطقه و به ویژه در چارچوب یک رویارویی مستقیم، طولانی و گسترده با اسرائیل پیدا کردند.حالا میتوان از هدفی بزرگ تر سخن گفت که همانا ضربه برای تلفاتگیری و آسیب به داراییهای ارزشمند رژیم است. یعنی آن قدم و تثبیتش، باعث شده تا قدمی بسیار بزرگ تر پیش پای ما گذاشته شود.البته همان طور که در وعده صادق، یک مشروعیت بینالمللی برای پرتاب آن همه موشک و پهپاد تولید شده بود، این جا هم لازم است وجه رسانه و دیپلماسی به درستی فعال شود.جنگ روایت ها و جنگ روانی رسانه ای مانند اقدامات نظامی امنیتی مهم است از همین رو لازم است سریع تر روایت رسمی ایران از ترور هنیه برای تثبیت حق مشروع کشورمان در پاسخ قاطع به رژیم صهیونیستی صورت گیرد و در رسانه های منطقه و دنیا پخش شود.»
******
نظر وزیر ارشاد درباره بازگشت هنرمندان به کشور
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد در برنامه تلویزیونی «هفت» حضور پیدا کرد و پاسخگوی سوالات بهروز افخمی، مجری برنامه شد. در بخشی از این برنامه، وزیر ارشاد گریزی به ماجرای اغتشاشات 1401 زد و همچنین در خصوص بازگشت هنرمندان خارجنشین به کشور سخن گفت.
اسماعیلی درباره عبور از ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ گفت: «واقعا اتفاقات عجیبی بود. ابتدا جنبشی به نام metoo فضای ناامنی و بدبینی را در خود اهالی سینما ایجاد کرده بود. بعد از آن یک بیانیه صادر کردند که تفنگت را زمین بگذار. در کجای دنیا هنرمندان به نیروی امنیتی و پلیس می گویند که تفنگت را زمین بگذار؟ بعد از آن به اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ رسیدیم و ما واقعا گرفتار بحثی شدیم که نقطه ثقلش فرهنگ بود. خیلی از هنرمندان و بازیگران ما درگیر این موضوع شدند و سردمداران این مساله بودند. من و دوستانم ایستادیم و هنرمندان همراهی کردند. اگر می خواستیم مانند قبل رفتار کنیم فقط در حوزه موسیقی ۱۰۰ نفر ممنوع الکار می شدند. ما دوره شفافی داشتیم. اکنون تعداد ممنوع الکارها کمتر از انگشتان ۲ دست است.»
وزیر ارشاد درباره پرستو صالحی توضیح داد: «درباره خانم صالحی من در افکار عمومی شنیدم. ما یک قاعده کلی داریم که همه ایرانیان می توانند به کشور وارد شوند. خانم صالحی تا همین اواخر کنش های براندازانه داشتند. بنای ما این است که حداکثر رفاقت را در حوزه فرهنگ اینجاد کنیم. بازیگری مانند ایشان بود که کشف حجاب کرده بود اما بعد از محکومیت دوباره برگشت و ابراز ندامت کرد. پیش خود من هم آمده بود و دستگاه قضایی هم همراهی بسیار خوبی ایجاد کرد. ما برای بازیگری که ۴۰ سال ممنوعالکار بود، فعالیت عادیاش را بدون سروصدا ایجاد کردیم.»
وی درباره بازگشت معین توضیح داد: «این سوال عادی یک خبرنگار بود و من هم پاسخ دادم. آقای معین هم یک ایرانی هستند و هرزمان که بخواهند می توانند وارد ایران شوند و اجراهایشان هم تابع قوانین کشور باشد. ولی از طرفی مثلا یکی از بازیگرانی که قرار بود به ایران برگردد شاکی خصوصی داشت و این موضوع دیگر ربطی به حاکمیت ندارد. یکی از شعارهای رئیس جمهور شهید بازگشت ایرانیان خارج از کشور بوده است. من هم همه جا اعلام کردم که فضای بازگشت همه ایرانیان را فراهم میکنیم و این کار را هم کردیم. خواننده ای داشتیم که ۴۵ سال در ایران اجازه فعالیت نداشت اما مشکلش را برطرف کردیم. این خصلت شهید رئیسی بود هرچند که رسانه میخواست او را بداخلاق نشان دهد. ایشان حتی جلوی سختگیری من را میگرفت.»
******
یک ترور و چند آدرس غلط
روزنامه قدس نوشت: «ترور اسماعیل هنیه در تهران، آن هم درست در بامداد روزی که قرار بود نخستین جلسه هیئت دولت چهاردهم پس از مراسم تحلیف رئیس جمهور برگزار شود، فارغ از شوک و بهتی که به فضای سیاسی کشور وارد کرد- بهواسطه زمان و مکان انجام این ترور- آبستن انواع تفسیر و تحلیلهای نشانهشناسانه شد.
کمتر کسی تصور میکرد رژیم صهیونیستی به فاصله کوتاهی از ترور فرماندهای چون فؤاد شکر در ضاحیه جنوبی بیروت که در بیانیههای حزبالله از او به «القائد الجهادی الکبیر» یعنی «فرمانده بزرگ» یاد میشود، دست به تصمیم متهورانهای چون ترور اسماعیل هنیه که به عنوان میهمان مراسم تحلیف ریاست جمهوری به خاک ایران پاگذاشته، بزند و سطح تنش و درگیری را به این حد برساند. طبیعی بود چنین اقدامی که در سطح جدید از تنش و درگیری رخ میداد، فضای افکار عمومی را با بهت و حیرت روبهرو کند و درصد خطای احتمالی برای ارائه یک تحلیل همه جانبه و دقیق را حتی از چهرههای کارآزموده سیاسی نیز سلب کند.
فارغ از پیامهای رسمی یا توییتهای کوتاهی که توسط چهرههای مختلف سیاسی، از سر تأثر و برای ابراز همدردی در محکومیت ترور اسماعیل هنیه منتشر شد، واکنش چهرههایی همچون ظریف و عراقچی که احتمالاً در پیش راندن موتور سیاست خارجی دولت چهاردهم نقش پررنگی خواهند داشت، مورد توجه قرار گرفت. نوع نگاه محمدجواد ظریف و عباس عراقچی در توییتهایی که در محکومیت ترور اسماعیل هنیه زدند را اگر حامل آدرس غلط تفسیر نکنیم، حداقل تحلیل و تصویر ناقصی را ارائه میدهند. برای نمونه در توییت ظریف با نگاهی تقلیلگرایانه تقریباً همه کاسه کوزهها بر سر نتانیاهو شکسته شده و صرفاً به آمریکا و اتحادیه اروپا در مورد خطرات بقای نتانیاهو تذکر داده میشود. این در حالی است که به عقیده بسیاری از تحلیلگران تصور اینکه چنین اقدام متهورانهای بدون چراغ سبز آمریکا و صرفاً توسط نتانیاهو و اطرافیانش انجام شود، محال به نظر میرسد. از سوی دیگر به خوانش عباس عراقچی از این واقعه هم ایرادهایی وارد است. توییت او نیز در محکومیت این اتفاق بر این پیشفرض متکی است که رژیم اسرائیل چنین جسارت بزرگی را بدون هماهنگی با آمریکا و صرفاً برای ایجاد مانع بر سر مسیر سیاست خارجی دولت جدید ایران انجام داده است.»
******
پیشنهاد مطهری برای پاسخ به رژیم صهیونیستی
ترور اسماعیل هنیه در تهران موجی از واکنشها را در سیاسیون ایجاد کرده و بسیاری توصیهها و پیشنهاداتی را در این رابطه ارائه دادهاند.
علی مطهری، فعال سیاسی و نماینده سابق مجلس در توئیتی درباره نحوه انتقام و پاسخ به رژیم صهیونیستی نوشت: «اين كه رژيم اشغالگر جرأت كرده است در داخل خاك ايران عمليات انجام دهد نشان میدهد كه پاسخهای قبلی ايران به اندازه كافی بازدارنده نبوده است. شايد بهترين پاسخ، بازپسگيری بلندي های جولان كه دنيا قبول دارد متعلق به سوريه است به كمك نيروهای زمينی محور مقاومت باشد.»
******
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس: برای بازدارندگی راهبردی باید بمب اتم تولید کنیم
احمد بخشایش اردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در خصوص ماجرای ترور و شهادت اسماعیل هنیه در تهران، با اشاره به لزوم آسیبشناسی در حوزه اطلاعاتی و امنیتی به روزنامهشرق گفت: « موضوع اینجا به بازنگری و بازبینی در وضعیت ساختار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور بازمیگردد. من بارها این را مطرح کردهام که در یک نگاه آسیبشناسانه یکی از مهمترین مشکلات ما موازیکاری این دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی است. متأسفانه این موازیکاریها باعث ایجاد یک شکاف، باگ و نقصان شده است. به هر حال واقعا نمیتوان منکر نفوذ شد و در کمال تأسف سلسله ترورها و همچنین خرابکاریهای هستهای مؤید و مبیّن یک نفوذ گسترده است که باید هرچه سریعتر به آن پایان داد. ما یکی از مواردی که باید از قبل از انقلاب درس میگرفتیم، ایجاد آن دستگاه قوی اطلاعاتی و امنیتی بود که باعث ایجاد رعب و وحشت در کشورها و رقبای ایران میشد و زیر نظر فرد اول کشور بود. قطعا ما باید چنین فضایی را برای دستگاهها و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی خود ایجاد کنیم تا بر خط نفوذ پایان دهیم.»
وی ادامه داد: «من معتقدم باید وزارت اطلاعات را محور و همهکاره مباحث اطلاعاتی و امنیتی کشور قرار دهیم و بعد هرکدام از نهادهای انتظامی، اطلاعاتی و امنیتی از اطلاعات سپاه تا اطلاعات ارتش، فراجا، وزارت کشور و دیگر نهادها به حوزههای تخصصی خود ورود کنند و با وزارت اطلاعات نیز هماهنگ باشند که از این موازیکاریها جلوگیری شود. وگرنه در صورت تداوم رقابت اطلاعاتی بین نهادهای امنیتی و موازیکاریهای این نهادها کماکان شاهد باگ، شکاف و نفوذ خواهیم بود. درست است که عموما رقابتها در برخی مباحث موجب پویایی و دینامیکبودن میشود، اما مشخصا درباره مباحث امنیتی و اطلاعاتی قطعا موازیکاری و رقابت در عمل نشان داده است که به جای پویایی، فضای لازم برای ایجاد باگ و شکاف را فراهم کرده است.»
این نماینده مجلس درباره واکنش احتمالی تهران به این اقدام رژیم صهیونیستی تصریح کرد: «من تصور میکنم که این واکنش در قالب شلیک به سرزمینهای اشغالی و ایجاد یک جنگ ترکیبی به وسیله گروههای محور مقاومت در منطقه علیه اسرائیل باشد. در ضمن ما برای حمله به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه و شهادت سرداران سپاه، آن واکنش را انجام دادیم. اما این بار صهیونیستها در خاک ایران، رئیس دفتر سیاسی حماس را همزمان با مراسم تحلیف رئیس جمهوری اسلامی ایران ترور کردهاند. پس قاعدتا باید برای پاسخ هموزن و همچنین برای موازنه قوا، موازنه وحشت و موازنه تهدید اقدام جدیتری انجام شود. امنیت ایران، تمامیت کشور و منافع ما چیزی نیست که بخواهیم سر آن با هیچکس بهویژه دشمن خود یعنی رژیم صهیونیستی تعارف کنیم. کوتاه بیاییم، البته اگر دوباره بحث و جدل با شما شروع نمیشود، من معتقدم برای بازدارندگی راهبردی و نهایی جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی و دیگر دشمنانمان فقط یک راه داریم و آن هم اینکه باید بمب اتمی را تولید کنیم.»
******
آخرین وضعیت لایحه «عفاف و حجاب»
هادی طحان نظیف سخنگوی شورای نگهبان در نشست خبری که صبح امروز شنبه برگزار شد، در خصوص موضوعات مختلفی صحبت کرد.
او در این نشست خبری با اشاره به وضعیت لایحهای که مربوط به کاهش ساعات کاری اداری بود و توسط شوراینگهبان رد شد، خاطرنشان کرد: «لایحه اصلاح ماده 87 قانون خدمات کشوری که درباره کاهش ساعات اداری هفتگی بود نیز دیگر مصوبه مورد بررسی در شورای نگهبان بود که نسبت به این مصوبه هیئت عالی نظارت پیش از این ایراداتی داشت و قبلاً اطلاعرسانی کرده بود و ما هم ایراداتی نسبت به این مصوبه داشتیم ولی با توجه به آغاز به کار مجلس جدید، هنوز اصلاحات لازم بهروی این مصوبه صورت نگرفته است.»
سخنگوی شورای نگهبان درباره آخرین وضعیت لایحه عفاف و حجاب عنوان کرد: «این لایحه از مجلس قبل چند باری بین مجلس و شورای نگهبان در رفتوآمد بود اما همچنان دو ابهام در این لایحه وجود دارد که هنوز مورد اصلاح قرار نگرفته و هماکنون موضوع در اختیار مجلس دوازدهم است و خود نمایندگان باید در این رابطه تصمیم بگیرند، به هر ترتیب اگر مصوبه مجلس یازدهم توسط نمایندگان مجلس دوازدهم مورد بررسی قرار گیرد و اصلاح شود، ما بار دیگر این مصوبه را مورد بررسی قرار خواهیم داد.»