زن برای کشتن شوهرش،پسر جوان را عاشق خود کرد

گروه حوادث الف،   3980531042 ۲۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

خراسان نوشت: ساعت 12 نیمه شب 29 تیر امسال ، رهگذری در تماس با ماموران پلیس تهران از پیدا شدن جسد خونین مرد جوانی در خیابان پیروز شمالی اتوبان سعیدی و پشت کوره آجرپزی خبر داد

 ماموران با حضور در صحنه جرم با جسد خونین مرد جوانی روبه رو شدند و همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی و تیم تشخیص هویت در صحنه جرم تجسس‌های پلیسی را آغاز کنند.

بررسی‌ها نشان از آن داشت که مرد جوان هدف 19 ضربه چاقو قرار گرفته و چند ساعتی از زمان مرگش می‌گذرد و در ادامه ماموران برای شناسایی هویت جسد در بررسی جیب شلوارش یک کارت بانکی مشاهده کردند و از این طریق خانواده این جوان شناسایی شد.

کارآگاهان در بازجویی از خانواده مرد جوان پی‌بردند که وی در یک پیک موتوری کار می‌کند و شب‌ها نگهبان یک خوابگاه دخترانه است.

همسر قربانی جنایت نیز به ماموران گفت: از شوهرم شنیده بودم که در آن محل با یک مرد قرار دارد اما دیگر خبری از او نشد تا این که از پلیس شنیدم شوهرم به قتل رسیده است.

بازداشت متهم

تجسس ها ادامه داشت تا این که ماموران به پسر جوانی که میلاد نام داشت رسیدند و در تجسس‌های اطلاعاتی مشخص شد این جوان 29 ساله استوار یکم یگان ویژه پلیس تهران است و از سال 89 با مدرک دیپلم در نیروی انتظامی مشغول به کار شده است. در این شاخه از تجسس‌ها ماموران میلاد و یکی از دوستانش را که مصطفی نام دارد در منطقه اسلامشهر ردزنی کردند و روز سه شنبه 29 مرداد دستگیر شدند.

میلاد وقتی در برابر ماموران قرار گرفت بدون هیچ داستان سرایی به قتل مرد جوان با همدستی مصطفی اعتراف کرد.

ادعای عجیب

میلاد در اعترافاتش یک ادعای عجیب پیش روی ماموران قرار داد و گفت: چندی قبل در یک کانال تلگرامی که یک سری برنامه های تفریحی داشت عضو بودم که یک روز زن جوانی در قسمت خصوصی به من پیام داد و پرسید که آیا برای زنان هم برنامه های تفریحی دارید که همین سوال باعث آشنایی من با او شد.

ابتدا دوستی ما به صورت پیامک بود و سپس همدیگر را ملاقات کردیم و ارتباط ما ادامه داشت تا این که بین ما یک حس عاشقانه پیش آمد و در این مدت تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم و ماجرای دوستی و ازدواج را ابتدا با خانواده‌ام درمیان گذاشتم و در ادامه برای آشنایی بیشتر خانواده‌ام آن ها با سوگند تماس گرفتند و مادرم با او تلفنی صحبت کرد. حتی سوگند ادعا کرد در یک شبکه بازاریابی هرمی مجاز مشغول کار است و خواست تا زیرمجموعه‌اش شوم که با دوستانم صحبت کردم و فهمیدم این شرکت کلاهبرداری است و آن قدر به او اعتماد داشتم که یک روز که برای کار تسویه حساب با آن شرکت هرمی به دفتر رفته بود کارت بانکی‌ام را در اختیارش قرار دادم که اگر نیاز به پول داشت از کارت من استفاده کند.

ماجرای آشنایی من و سوگند روز به روز جدی‌تر شد و بیشتر بستگان و همسایه‌ها متوجه تصمیم من برای ازدواج شده بودند تا این که سوگند یک روز با من تماس گرفت و خواست تا رازی پنهان را فاش کند. به هر موضوعی فکر کردم و احتمال هر حرفی را می دادم اما وقتی لب به افشاگری زد و گفت که متاهل است، شوکه شدم و همه حرف هایش را در یک سکوت عجیب شنیدم.

سوگند می‌گفت که شوهرش اعتیاد دارد و مشروبات الکلی می‌فروشد و حتی او را به مردان دیگر اجاره می‌دهد و برای اثبات حرف هایش پیامک‌هایی که در تلگرام و گوشی موبایلش بود به من نشان داد و حتی برای این که از او جدا شود وکیل گرفته است اما موفق نشده و قصد دارد که یک آدم کش اجیر کند و با دادن پول، شوهرش را با خودرو زیر بگیرند و به قتل برسانند.

میلاد افزود: وقتی صحبت‌های سوگند را شنیدم از او پرسیدم که پول داری یا آدم کش سراغ داری که  سکوت کرد و آن جا به او گفتم نگران نباش من موضوع را حل می‌کنم . سوگند گفت شوهرش با موتور سیکلت کار می‌کند و در سایت دیوار آگهی تبلیغاتی داده تا در صورت نیاز برای گرفتن پیک موتوری با او تماس بگیرند.

نقشه شوم

میلاد در ادامه در خصوص شب جنایت ادعا کرد که یک خط اعتباری خریدم و با مرد جوان تماس گرفتم و خواستم برای بردن یک بسته به محل قرار بیاید که با مصطفی در آن محل منتظر ماندیم تا مرد جوان سوار بر موتور در محل قتل حاضر شد.

شوهر سوگند خواست تا بسته را در اختیارش قرار دهیم که به او گفتم بسته‌ای در کار نیست، من یک پلیس و از بستگان همسرت هستم که از من خواستند تا با تو صحبت کنم که او را به راحتی طلاق بدهی که مرد جوان با لحنی عصبانی ابتدا گفت: پس تو همان کسی هستی که کارت بانکی‌ات را در کیف همسرم پیدا کردم و سپس تاکید کرد که زندگی شخصی من به شما ربطی ندارد و همین باعث شد تا بین ما درگیری رخ دهد.

میلاد گفت: شب جنایت قبل از حضور مرد موتور سوار اقدام به مصرف گل کرده بودیم و وقتی بین من و او درگیری رخ داد با چاقوی 30 سانتی‌متری که همراهم بود سه ضربه به شکم، ران و کمر او زدم. شوهر سوگند زخمی شده بود و سوار بر موتورش شد تا از صحنه درگیری فرار کند که ناگهان مصطفی جلوی او را گرفت و چند ضربه دیگر با چاقو به او زد و بعد از این که مرد جوان روی زمین افتاد با پای پیاده از پله‌های پشت کوره آجرپزی به اتوبان سعیدی رفتیم و آن جا سوار یک خودروی عبوری شدیم و به سمت اسلامشهر رفتیم که در مسیر چاقوها را از خودرو بیرون انداختیم.

پسر جوان ادامه داد: ما اصلا قصد کشتن نداشتیم و همان شب با سوگند تماس گرفتم و گفتم شوهرت را با چاقو زدم که پس از دو روز فهمیدم او کشته شده است و یک ماه عذاب وجدان داشتم و می خواستم پیش امام جمعه‌مان بروم و بعد خودم را معرفی کنم که قبل از انجام آن ، پلیس مرا دستگیر کرد.

رفاقت صمیمی

مصطفی که مجرد و دانشجوی روابط عمومی در اسلامشهر است در اعترافاتش به قتل مرد موتور سوار گفت: متوجه ناراحتی میلاد شده بودم و چون ازبچگی با هم دوستان صمیمی هستیم پیگیر ماجرا شدم و وقتی موضوع را شنیدم طبق حرف های میلاد قرار بود فقط با شوهر سوگند صحبت کنیم که او را طلاق بدهد و با هم سر قرار حاضر شدیم. وی افزود: گل کشیده بودم و وقتی آن ها با هم درگیر شدند در یک لحظه دیدم دست میلاد خونی و زخمی شده و مرد جوان سوار بر موتورش شده که جلوی او را گرفتم و با چاقوی 50 سانتی متری که همراهم بود او را هدف ضربات چاقو قرار دادم و نمی دانم چند ضربه به او زدم.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات پی بردند که سوگند پس از اطلاع از قتل همسرش از سوی میلاد و دوستش پا به فرار گذاشته و ناپدید شده است. بنا بر این گزارش، تحقیقات برای دستگیری زن جوان و مشخص شدن عامل اصلی این جنایت در دستور کار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.

دیدگاه کاربران

ناشناس۱۰۵۹۸۱۷۱۱:۱۲:۵۴ ۱۳۹۸/۵/۳۱
با فتنه یک پرستو ,سه نفر جان خود را از دست دادند,ای کاش مردان ما بیشتر تقوا داشتند .
ناشناس۱۰۶۰۰۱۸۱۳:۳۶:۴۹ ۱۳۹۸/۵/۳۱
نظریه سخیف ضدزن
ناشناس۱۰۵۹۸۶۳۱۱:۳۹:۲۲ ۱۳۹۸/۵/۳۱
لطفا اعدام در ملا عام.....
ناشناس۱۰۵۹۸۸۱۱۱:۴۷:۵۸ ۱۳۹۸/۵/۳۱
چاقوی ۳۰ سانتی و ۵۰ سانتی همراه داشتن فکر کنم دیگه قمه و شمشیر باشه ولی قصد کشتن نداشتن! ولی یه سوال چرا دادگاه ها حکم طلاق رو سخت میدن. مگه زوره؟ حتمن باید قتل بشه آخرش؟
ناشناس۱۰۵۹۸۹۲۱۱:۵۴:۴۲ ۱۳۹۸/۵/۳۱
مواد مصرف میکنن چاقو تیز تو جیب میزارن دونفری در جای خلوت تاریکی شب !اصلا هم برنامه ریزی برای قتل نداشتن! ۹۹٪قاتلین همینو میگن!
ناشناس۱۰۵۹۹۱۰۱۲:۰۷:۴۲ ۱۳۹۸/۵/۳۱
مثل اینکه شمشیر بازی دوباره مد شده .آنیکی چاقوی ۳۰سانتی و این یک چاقوی ۵۰ سانتی که فکر کنم اسم دیگرش شمشیر است . اقا این مملکت رو فساد گرفته هیچ کاری نمیشود کرد فقط خدا اگه بتونه فقط خداست نه هیچ چیز دیگر.
ناشناس۱۰۵۹۹۲۰۱۲:۱۳:۳۲ ۱۳۹۸/۵/۳۱
چاقوهای 30 سانتيمتری و 50 سانتيمری نشان ميدهد که با قصد قبلی کشته اند.
ناشناس۱۰۵۹۹۴۶۱۲:۳۷:۲۰ ۱۳۹۸/۵/۳۱
چاقوی 50 و 30 سانتی دقیقا اسمشان چیه!؟
ناشناس۱۰۶۰۰۳۵۱۳:۴۸:۱۸ ۱۳۹۸/۵/۳۱
دقیقن همی داستانوقبلنم گذاشته بودین فقط اسم آدمای داستان عوض شده
مسعود۱۰۶۰۰۳۷۱۳:۴۸:۲۴ ۱۳۹۸/۵/۳۱
یک نکته مهم که کسی توجهی نکرده : این جوان 29 ساله استوار یکم یگان ویژه پلیس تهران است و از سال 89 با مدرک دیپلم در نیروی انتظامی مشغول به کار شده است. گل هم که مصرف کرده است. چاقوی 30 و 50 سانتی متری هم دارند. پلیس دقیقا چطور گزینش کرده ؟!! خب ما دقیقا به چه کسی باید اعتماد کنیم ؟
ناشناس۱۰۶۰۴۵۹۲۱:۲۰:۴۱ ۱۳۹۸/۵/۳۱
اینو از کجا آوردین؟ کی میگه پلیس بوده؟
پیمان۱۰۶۰۰۶۹۱۴:۱۱:۱۵ ۱۳۹۸/۵/۳۱
لعنت به هرچی انسان فاسده. چقدر وحشیانه حالم بهم خورد
ناشناس۱۰۶۰۱۰۹۱۴:۴۴:۳۷ ۱۳۹۸/۵/۳۱
نيروى پليس رو ببين. تازه اينها قرار هست با بى حجابى مبارزه كنند.
ناشناس۱۰۶۰۱۲۸۱۴:۵۸:۵۰ ۱۳۹۸/۵/۳۱
طرف پلیس بوده!!! مگر این افراد قبل از استخدام گزینش نمی شوند؟!!!
ناشناس۱۰۶۰۱۸۵۱۶:۰۰:۳۳ ۱۳۹۸/۵/۳۱
ازدواج اشتباه+تلگرام+سایت دیوار+ عشق ممنوع+ پلیس قاتل و مصرف کننده ماده مخدر گل+ همراه کردن دوست درقتل+...همیشه پای یک زن درمیان است.
ناشناس۱۰۶۰۲۲۲۱۶:۴۰:۳۳ ۱۳۹۸/۵/۳۱
عامل بيشتر مشكلات از بين رفتن تقولي الهي است كه إنسان ممكنه دست به هر كاري بزنه با غفلت از خدا
ناشناس۱۰۶۰۲۴۹۱۷:۰۸:۳۳ ۱۳۹۸/۵/۳۱
مامور پليس كه گل مصرف كند و چاقوكشي كند واي بحال عموم جامعه
ناشناس۱۰۶۰۳۰۸۱۸:۱۴:۰۴ ۱۳۹۸/۵/۳۱
همیشه پای یک زن در میان است! و البته مردهای نادان و تهی مغز که گرفتار می شوند
ناشناس۱۰۶۰۳۴۱۱۸:۵۰:۳۲ ۱۳۹۸/۵/۳۱
اتش بيار اصلي معركه گريخته واگر هم دستگير شود قاتل محسوب نميشود وسر دو جوان ديگر بالاي دار ميرودوقاتل اصلي يعني همان خانم شايد با چند سال زندان ازاد ميشود ومجددا جوان ويا جوانان ديگري را اغفال خواهد كرد وشايد هم جنايتي ديگر تكرار شود
ناشناس۱۰۶۰۴۰۸۲۰:۰۷:۰۸ ۱۳۹۸/۵/۳۱
چرا دادگاه ها اینقدر دیر هنگام حکم طلاق میدهند که کار به جنایت بکشد ثانیا در گزینش این پلیس نابکار چرا هیچ دقتی نشده
yektanetتریبون

پربحث‌های هفته

  1. برخی از شهرها، به شهر اتباع تبدیل شده؛ «برخی بی‌علاقه نیستند اتباع را جایگزین نخبگان کنند»  

  2. پرخاش با چشمان بسته!

  3. وقاحت غربی!

  4.  سوغات مسافران بی‌فرهنگ برای جنگل‌های هیرکانی/ فقط آشغال!

  5. تعطیلی پنج‌شنبه به‌جای شنبه؛ برای ابهامات هم پاسخی هست؟!

  6. مصاحبه پزشکیان به زبان کردی

  7. درس «ایران» برای دبیرستانی های اسراییل

  8. آقای همتی، باور کنید دیگر نمی توانیم!

  9. چماق بنزین !

  10. انتقاد میرسلیم از عملکرد زاکانی و شورای شهر تهران/ توضیح وزیر علوم درباره بازگشت اساتید اخراجی به دانشگاه‌ها

  11. هشدار حسین شریعتمداری درباره انتصاب افراد زاویه دار

  12. نظرات برگزیده مخاطبان الف: ایران نباید همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد روسیه بگذارد/ پلیس باید به وظایف اصلی خود بپردازد

  13. زنگِ زور!

  14. غول مسکن همه چیز را بلعیده است!

  15. ماجراهای یک مصوبه پر از اشکال

  16. افشاگری مهم فائزه هاشمی علیه زندانیان سیاسی

  17. تامین اجتماعی و حقوق بازنشستگانی که تامین نمی شود !

  18. بررسی پرونده «بانک آینده» در شورای‌ هماهنگی اقتصادی سران قوا

  19. مساله ای به نام کارشناسان رسمی

  20. همتی: مسئول کاهش تورم من نیستم بانک مرکزی است

  21. امام جمعه موقت تهران: آبروی هم را نبریم و برای هم پرونده درست نکنیم  

  22. حمایت روسیه از تمامیت ارضی ایران و پایبندی به توافقات پیشین با تهران درباره زنگزور

  23. مردم کدام صنف ها را متهمان ردیف اول فرارهای مالیاتی می دانند

  24. هشدار عارف نسبت به خطر پیری افراطی در بدنه مدیریتی کشور

  25. فکرش را هم نمی کردند!

آخرین عناوین